چرا امام حسن(ع) با معاویه نجنگید و صلح با او را ترجیح داد؟
پاسخ:
امام حسن(ع) براساس مقتضیات زمان خود، به دلایل زیر صلح با معاویه را پذیرفت.
۱. ماندگاری مکتب اهل بیت(ع)
زندگانی امام مجتبی(ع) مبارزه بزرگ و اساسی اما آرام و بیصدا در عالم اسلام در مقابل جبهه باطل بود. امام مجتبی(ع) یکی از مهمترین الگوها برای انسانهایی است که میخواهند صبر و استقامت خود را در مقابل سختیها، اتهامها، تنهاییها، و غربتها تقویت کنند. صبر و استقامت و مصلحتاندیشی که باعث شد اسلام ناب محمدی تا اکنون به دستمان برسد. متأسفانه افرادی که قدرت تحلیل ضعیفی داشتند، از صلح امام ناراحت بوده و حتی امام را «مذل المؤمنین» خطاب میکردند. این افراد کسانی بودند که کرامت، عظمت، و شأن و منزلت امام را درک نکرده بودند و در قضیه صلح از اهمیت کار او با خبر نشده و بیحرمتیهایی انجام دادند.
امام صادق(ع) به ابوجعفر درباره علت صلح جدش (امام حسن(ع)) چنین میفرمایند:
بدان که چون حسنبن علی نیزه خورد و مردم درباره حکومتش اختلاف کردند کار را به معاویه واگذار و شیعه بر او گفتند: «السلام علیک یا مذل المؤمنین». فرمود: من مؤمنان را خوار نکردم بلکه عزیز کننده مؤمنانم. چون دیدم شماها نیروی مقاومت (با هواداران معاویه) را ندارید کار را واگذار کردم تا من و شماها در میان آنها بمانیم، چنانچه آن عالم (حضرت خضر) کشتی را معیوب کرد تا برای صاحبانش بماند و چنین است کار شخص من با شماها تا بمانیم در میان آنها. (ابن شعبه حرانی، تحفالعقول، ص ۳۲۰)
برملا کردن چهره منافقانه معاویه برای امام اهمیت داشت و این با یک جنگ ناموفق امکان نداشت و بهترین راه برای شناساندن باطن خبیث معاویه صلح با او بود تا به مرور زمان مسلمانان نسبت به عوامفریبی معاویه و یزید آگاهی یابند.
۲. بسترسازی بازپسگیری حکومت
بسترسازی بازپسگیری حکومت بدون جنگ و خونریزی یکی دیگر از دلایل صلح امام با معاویه است. یکی از مفاد صلحنامه عبارت بود از اینکه بعد از مرگ معاویه، او حق تعیین جانشین نداشته و حکومت سرزمینهای اسلامی در اختیار اهل بیت پیامبر (امام حسین)(ع) قرار خواهد گرفت و این یکی از تدابیر هوشمندانه امام حسن مجتبی(ع) برای اثبات حقانیت خلافت اهل بیت(ع) بود.
۳. هواداران غیر مطیع
وقتی خبر حرکت کردن لشکر معاویه به جانب عراق، به سمع شریف امام حسن(ع) رسید، آن حضرت به منبر رفت و حمد و ثنای الهی ادا کرد، و هواداران و شیعیان را به جنگ با معاویه دعوت نمود، ولی هیچ یک از اصحاب آن حضرت جواب نگفتند. سپس عدی بن حاتم از زیر منبر برخاست و گفت «سبحان الله! چه بد گروهی هستید!، امام شما و فرزند پیغمبر شما، شما را به سوی جهاد دعوت میکند ولی او را اجابت نمیکنید! کجا رفتند شجاعان شما؟».
اینگونه افراد نه تنها موجب دلگرمی امام نبودند بلکه با جهالت خود به امام آسیب میرساندند. از این رو وارد جنگ شدن با چنین هوادارانی به صلاح نبوده و محکوم به شکست بود.
۴. عصمت امام حسن(ع)
وقتی با ادله عقلی و نقلی اثبات شد که امام در گفتار و کردار معصوم است، دیگر نوبت به طرح این سؤال و انقلت وارد کردن به تصمیم امام برای صلح با معاویه نمیرسد، و وظیفه صحابه و پیروان امام فقط و فقط تبعیت و ولایتپذیری است.
علاوه بر مصلحتاندیشی امام در صلح با معاویه برای ماندگاری مکتب اهل بیت(ع) وقتی برای ما ثابت شد که امام به عنوان ولی، سرپرست، و انسان کامل قولش و عملش حجت است، و لو فعل معصوم طوری باشد که ظاهراً با عقل ما نیز سازگاری نداشته باشد، ما مأمور به تعبد و اطاعت هستیم مثل احکام الهی و شرعی. زیرا وقتی ثابت شد خداوند، عالم و قادر نامتناهی است، وحدانیت و یگانگی او را قبول کردیم و مطیع امر او شدیم، دیگر سؤال نمیکنیم که چرا نماز ظهر چهار رکعت مقدر شده است؛ در بحث امامت نیز چنین است.
کیهان