گپوگفت با پروفسور قاسم آهنگری متخصص ایمونوژنتیک درباره احتمال دست داشتن انسان در مهندسی ویروس کرونا
اگر ویروس روند طبیعی بقای خود را طی میکرد و قابلیت انتقال به انسان را داشت، انسان باید قبلتر به آن مبتلا میشد، اما نشد. چه شد که این ویروس که میزبانش خفاشها بود، اکنون یکباره میزبان خود را تغییر میدهد؟
به گزارش شهرآرا نیوز، شیوع کرونا همان اندازه در جهان واقعی سریع بود که انتشار شایعات درباره آغاز جنگ بیولوژیکی یا دست داشتن انسان در ساخت ویروس کرونا در جهان مجازی. چین، آمریکا را متهم میکند و آمریکا همین اتهام را به چین میزند. چین بر ادعایی پافشاری میکند که براساس آن کرونا بیماریای آمریکایی است که توسط اعضای نیروی دریایی آمریکا در ماه اکتبر وارد شهر ووهان شدهاست. دونالد ترامپ کرونا را با گویشی نژادپرستانه «ویروس چینی» مینامد. شایعات درباره ساخت این ویروس بهدست چینیها نیز از همان زمان آغاز شیوع بیماری در چین شروع شد. آمریکاییها معتقدند چینیها بهخاطر سرپوش گذاشتن روی گناه خود دیگران را متهم به پخش ویروس میکنند و چینیها آمریکاییها را به شفافنبودن درباره آگاهی از آغاز شیوع بیماری متهم میسازند. نخستین نمونه ابتلا به کرونا در آمریکا در هفته آخر ماه ژانویه شناسایی شد، و از آن زمان بود که اتهامات طرفداران نظریه توطئه درباره عمدی بودن شیوع بیماری در شبکههای اجتماعی آغاز شد. دست داشتن آمریکا در پخش ویروس بهدلیل ابداع واکسن آن در سال۲۰۱۵ یکی از این شایعات بود. ادعای بیاساس دیگری که در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت، مدعی است ویروس کرونا بخشی از برنامه سلاح بیولوژیکی مخفیانه چین است که از مؤسسه ویروسشناسی ووهان به بیرون نشت کرده است. اگرچه به این ادعا در ۲گزارش در واشنگتنتایمز نیز پرداخته شده است، اما هیچ مدرک مستند و معتبری این ادعاها را اثبات نمیکند. ریچارد ایبرایت متخصص زیستایمنی مؤسسه میکروبشناسی دانشگاه راتگرز فرضیه دستورزی «عمدی» انسان در ساخت ویروس را رد میکند اما این احتمال که ویروس ممکن است اتفاقی از آزمایشگاه ویروسشناسی به بیرون نشت کرده باشد را غیرممکن نمیداند. این نظر تنها نظر موافق نشت ویروس از آزمایشگاههای چین نیست و همچنین مخالفان زیادی به نقد آن پرداختهاند. ازاین رو منشا اصلی ویروس، دستورزی انسان در مهندسی ویروس و استفاده از آن بهعنوان سلاح بیولوژیک همچنان موضوعاتی مبهم و بیسرانجام باقی ماندهاند. پروفسور قاسم آهنگری، متخصص ایمونوژنتیک و استاد تمام دپارتمان ژنتیک پزشکی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری در گفتوگو با همشهری با تأکید بر اهمیت حفظ زمان طلایی در کنترل شیوع بیماری کووید-۱۹، احتمال دست داشتن انسان در مهندسی این ویروس را رد نمیکند.
آیا امکان ساخت ویروسی مانند کرونا بهعنوان سلاح بیولوژیک وجود دارد؟
در ابتدا باید بگویم که آنچه اکنون بیشتر از یافتن اساس ادعای ساخت سلاح بیولوژیکی و یافتن مقصر اصلی شیوع بیماری اهمیت دارد، این است که ببینیم در مقطع فعلی چه باید کرد؛ زیرا نباید این زمان طلایی را از دست داد. در مباحث ایمنیشناسی و کنترل شیوع بیماریهای عفونی زمان خاصی وجود دارد به نام زمان طلایی که بیشتر کشورها درحال از دست دادن آن هستند. وقتی این زمان از دست برود، باید در انتظار پیچ بعدی شیوع نشست. کمااینکه کشورهایی نظری چین و کرهجنوبی بهترین بهره را از این زمان برای کنترل اپیدمیبردهاند. این ویروس بسیار خاص است، نه درمان دارد و نه واکسن. مهمترین موضوع این است که از خانواده RNA ویروسهاست. هرچه توسعه اپیدمولوژی و پاندمیک شدن این ویروس بیشتر کنترل شود، قدرت آن کاهش پیدا خواهد کرد. در مقابل هرچه اپیدمیبیشتر شود، توانمندی این ویروس برای ایجاد سویههای جدید افزایش پیدا خواهدکرد. وقتی سویههای جدید ایجاد شود مشخص نخواهد بود که آیا این سویههای جدید خوشفرمتر یا بدفرمتر هستند.
درباره دست داشتن انسان در ساخت ویروس، پیشترها از پروفسور سیدنی برنر رئیس بخش پزشکی فضایی سازمان فضایی آمریکا – ناسا – و برنده نوبل پزشکی پرسیدم ممکن است روزی ویروس یا پاتوژنی در جهان شایع و همهگیر شود؟ و آیا توانایی تکنولوژیک و آکادمیک برای مقابله با آن وجود دارد؟ پروفسور برنر در پاسخ گفتند در هزاره سوم مخصوصا در چند دهه اخیر، بشر به فناوری دست پیدا کرده است که میتواند ریزسازوارههایی مانند همین ویروس را در ابعاد ۱۵۰ تا ۲۰۰نانو ایجاد کند. به بیانی دیگر این توانمندی علمی در بشر بهوجود آمده است که از نظر ژنتیک بتواند این ریزسازوارهها را دستکاری کند. دستیابی بشر به چنین فناوریهایی از نظر عملیاتی دور از ذهن نیست. پروفسور برنرز در پاسخ به این پرسش که پیشروی انسان در حوزه دستورزیها تا کجا ادامه خواهد داشت، گفت تا جایی که جاهطلبی انسان ادامه داشته باشد. این یعنی همهچیز به جاهطلبی انسان بازمیگردد و اینکه چه مقدار بخواهد از این فناوری برای منافع و اهداف خاص خود استفاده کند.
آیا در این شرایط بحرانی، کشورها فرصت کافی برای پژوهش روی ویروس را داشتهاند؟
باید بگویم که این وضعیت در اواخر سال۲۰۱۹ ایجاد نشده است. کشورهای صاحب تکنولوژی و علم و آگاهی نظیر چین وضعیت مقابله با بحران را از نخستین اپیدمی سارس در سال۲۰۰۲ آغاز کردند. این کشورها از آن زمان آرایش حوزه سلامت کلاسیک خود را تغییر دادند به این معنی که خدمات عمومی سلامت ارائه میشد اما در کنار آن پیشبینیهایی نیز انجام شد که نتیجه این پیشبینیها و مدیریت را در پایان سال۲۰۱۹ با حضور ویروس کرونا در چین میبینیم. به این شکل که وقتی اپیدمی در ووهان آغاز شد، مدیریت بحران بیماریهای فوق حاد واگیردار وارد عمل شد. اینطور نبود که بیمارستانها، تجهیزات، زیرساختها و نیروی انسانی در عرض چند شب فراهم شوند. همهچیز از قبل آماده بوده و هزینههای مورد نظر برای این بحران از چندین سال قبل درنظر گرفته شده و مدیریت شده بود تا در اواخر سال۲۰۱۹ از این توانمندیها در حوزه مهار بحران و تهدید بیولوژیک استفاده کنند. به بیانی دیگر، این مدیریت نوین در عرصه تهدیدات بیولوژیک از سالیان قبل طراحی شده بود اما در اواخر سال۲۰۱۹ زیر بار رفت. اگر نقشه چین را نگاه کنید میبینید که حتی بعضی از استانهای همسایه ووهان منطقه سفید بودهاند، یعنی بیماری به آنها سرایت نکردهاست.
این آمادگی پیش از وقوع بحران میتواند بهنظریههای توطئه بیشتر دامن بزند…
این پدیدهای جهانی است، وقتی بشر به این فناوری و توانمندی استفاده از آن دستپیدا کرد، باید آمادگی لازم برای مقابله با آن را نیز بهدست آورد. مانند اینکه کشوری به فناوری هستهای دست پیدا کند و دیگران دست روی دست بگذارند. در عصر انفجار علمی، تغییرات این ریزسازوارهها توسط بشر بهراحتی امکانپذیر است و باید برای مدیریت بحرانهای احتمالی ناشی از آن نیز چارهاندیشی کرد.
پس مهندسی شدن ویروس بهصورت عمدی میتواند ممکن باشد اما نمیتوان ثابت کرد که حتما چنین اتفاقی افتاده است…
با بررسی ساختار ویروس و علائمیکه ایجاد میکند، به ۲دسته خصوصیات میرسیم. یک قسمت از ویژگیها مرتبط به ویروس سارس است که باعث اپیدمیشدید میشود و قسمت دیگر ویژگیها خصوصیتی شبیه به ویروس اچآیوی دارد، با این تفاوت که اچآیوی در طول ۱۰ تا ۲۰سال و بهصورت مزمن عمل میکند و لنفوسیتهای خون را کاهش داده و درنهایت سیستم ایمنی را از پا درمیآورد. اما در کرونا کاهش لنفوسیتهای بدن بهصورت فوق حاد رخ میدهد. در نتیجه میتوان گفت این ویروس تا حدودی از نظر سازه و از نظر عملکرد با ویروس اورجینالی که در بدن خفاشها یا پانگولینها وجود دارد متفاوت است و تنها درصد کمیبه آن مشابهت دارد. واقعیت این است که اگر ویروس به شکل اصلی خود در طبیعت وجود داشت، به انسان سرایت نمیکرد. یعنی ویروس ویژگیهای جدیدی پیدا کرده است که باعث شده میزبان خود را تغییر دهد. تغییر میزبان به این معنی است که بدن انسانها با یک موجود ناشناخته مواجه میشود. آرایش ژنتیک انسانها در طول تاریخ چنین عاملی را نشناخته تا بتواند علیه آن اقدامیکند و این یعنی سیستم ایمنی بدن باید از صفر شروع کند.
یعنی این ویژگیهای جدید بهصورت طبیعی به ویروس منتقل نشدهاند؟
اگر ویروس روند طبیعی بقای خود را طی میکرد و قابلیت انتقال به انسان را داشت، انسان باید قبلتر به آن مبتلا میشد، اما نشد. چه شد که این ویروس که میزبانش خفاشها بود، اکنون یکباره میزبان خود را تغییر میدهد؟ با توجه به اینکه بشر از فناوری دستورزی ژنتیک ویروسها برخوردار است چه میشود که به ناگهان میزبان ویروس تغییر میکند؟
فناوریها در هزاره سوم تغییر کردهاست و متأسفانه ما هنوز روی علوم کلاسیک متمرکز هستیم و مشکلات جدید اینچنینی در آن حوزهها چندان ملموس نیستند و ما را غافلگیر و سردرگم میکنند. دلیل اتهامزنیهای کشورها به هم این است که دولتها در تلاشند بفهمند اگر کشوری این ویروس را پخش کرده، اطلاعات آن را در اختیارشان قرار دهد تا تولید واکسن از مرحله صفر آغاز نشود. درواقع این اتهامزنیها از اینرو است تا مشخص شود اگر کشور یا دولتی عامل پخش ویروس است، اعلام کند تا راهکار درمانی برای آن مشخص شود.
اپیدمی سارس
باید بگویم که این وضعیت در اواخر سال۲۰۱۹ ایجاد نشده است. کشورهای صاحب تکنولوژی و علم و آگاهی نظیر چین وضعیت مقابله با بحران را از نخستین اپیدمی سارس در سال۲۰۰۲ آغاز کردند
مقصر کرونا
اگر ویروس روند طبیعی بقای خود را طی میکرد و قابلیت انتقال به انسان را داشت، انسان باید قبلتر به آن مبتلا میشد، اما نشد. چه شد که این ویروس که میزبانش خفاشها بود، اکنون یکباره میزبان خود را تغییر میدهد؟
منبع: روزنامه همشهری