یکی از فضائل مربوط به امیرالمؤمنین (ع)، نقش کلیدیِ ایشان در آخرالزمان و عصر ظهور در قالب رجعتهای مکرر است به گونهای که آن حضرت خود را «صاحب رجعتهای پی در پی» معرفی کرده، فرمود «أَنَا صَاحِبُ الْکَرَّاتِ»، منتها این رجعتها در قالبهای اعجازگونهای صورت میگیرد که از جملۀ آنها مفهومیبه نام «دابه» است که در آیۀ ۸۲ سورۀ نمل به آن اشاره شده و تأویل آن در آینده رخ خواهد داد.
خداوند در این آیه میفرماید «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ؛ هنگامى که [در اوقات پایانى دنیا ] وعده عذاب ما بر آنان لازم شود، جنبندهاى را از زمین براى آنان بیرون مىآوریم که با آنان سخن مىگوید [ تا به آیات ما وآخرت واصول آن یقین کنند]؛ زیرا مردم پیش از این به آیات ما یقین نداشتند.»
دابه در صورت کلی به معنای «آرام راه رفتن» است و به تعبیر علامه به هر صاحب حیاتى اطلاق مىشود که در زمین راه مىرود، مىتواند انسان و یا حیوانى غیر انسان باشد. (ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص ۵۶۷)
فارغ از نظرات متعددی که دربارۀ این آیات از سوی مفسران مطرح شده، طبق ظاهر آیه و سیاق آن، به نتایج جالب توجهی دست مییابیم که اتفاقاً روایات ما بر حقیقت ظاهر همین آیه تصریح دارند. همانطور که اشاره شد، خداوند میفرماید «هنگامیکه وعده عذاب بر آنان لازم شود، جنبندهای یا دابهای را از زمین خارج میکنیم.» اما فعلی که انجام میدهد «تکلم» است (تُکَلِّمُهُمْ). بر اساس همین عبارت، دابه موجودی ذیشعور است که خداوند او را برای مأموریتی بر انگیخته است؛ این مأموریت در ادامۀ آیه فهمیده میشود «أنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ». یعنی به علت آنکه مردم نسبت به آیات خداوند رفتار مناسبی ندارند، لذا خداوند موجودی را مبعوث میکند تا با وجود او، آنها را متنبه کند. البته طبق سیاق آیات قبل، منظور از «ناس» گروهی از مجرمان و کافران به آیاتاند.
اما همانطور که ابتدا اشاره شد، این موجود ذیشعور و کاملاً در ید قدرت خداوند، امیرالمؤمنین (ع) است. علیّبنابراهیم قمی در تفسیر خود از ابوبصیر نقل میکند که امام صادق علیهالسلام فرمود «رسول خدا صلی الله علیه و آله در پی امیرالمؤمنین که در مسجد مقداری شن گرد آورده و سر بر روی آن نهاده و به خواب رفته بود، پس با پا و با مهربانی ایشان را تکان داد و به وی فرمود «ای جنبندۀ زمین (دابه) برخیز». یکی از صحابه گفت «ای رسول خدا، میتوانیم یکدیگر را به این نام بخوانیم»؟ فرمود «نه، به خدا سوگند این نام فقط مخصوص علی است و منظور از دابّه الأرض در آیه: وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ، کسی جز علینیست». سپس فرمود: «ای علی، هنگامیکهآخرالزمان فرا رسد، خداوند تو را به بهترین صورت بیرون میآورد، درحالی که نشانی با توست که با آن دشمنانت را نشانهدار میکنی.»
رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایتی دیگر در توضیح فعل «دابه» دربارۀ نشاندار کردن مؤمنین و کفار فرمود: دابّهالأرض به همراه عصای موسی و خاتم سلیمانبنداوود ظهور میکند و با عصای موسی سیمای مؤمن را نورانی و با خاتم سلیمان سیمای کافر را داغ مینهد؛ تَخْرُجُ دَابَّهًُْ الْأَرْضِ وَ مَعَهَا عَصَا مُوسَی وَ خَاتَمُ سُلَیْمَانَ تَجْلُو وَجْهَ الْمُؤْمِنِ بِعَصَا مُوسَی وَ تَسِمُ وَجْهَ الْکَافِرِ بِخَاتَمِ سُلَیْمَان. (مختصر البصائر، ص۴۸۶)
همچنین امام باقر علیهالسلام به فردی به نام خیثمه فرمود «ای خیثمه، تنها کسانی که به ولایت ما کافر شدند و یقین ندارند، نفع نمیبرند؛ به خدا وقتی «دابّه» خروج کند و با مردم مؤمن و کافر سخن گوید، کسی بر او نمیگذرد مگر اینکه میگوید مؤمن است یا کافر؛ لَیْسَ یَنْتَفِعُ مَنْ لَیْسَ مَعَهُ وَلَایَتُنَا وَ لَا مَعْرِفَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ اللَّهِ إِنَّ الدَّابَّهًَْ لَتَخْرُجُ فَتُکَلِّمُ النَّاسَ مُؤْمِنٌ وَ کَافِرٌ. (تفسیر فرات کوفی، ص۳۱۰)
بر اساس همین استنادات قرآنی و روایی در مییابیم اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام انواری فرازمانی و فرامکانیاند و برنامۀ آنها منحصر در تاریخ چندصد سالۀ زندگی با برکتشان نبود بلکه همواره بودند، هستند و خواهند بود و در عصری به نام آخرالزمان و سرزمین ظهور در رأس عبادالله، ضمن انجام مأموریت خویش، به تربیت شیعیان و عقوبت کافران میپردازند.