اندیشه افلاطونی اتوپیا و آتلانتیس، که به تعبیر شما، ریشه در تلقّی یهود دارد، چگونه در دوره مدرن باز تولید میشود؟ از این جهت این را میپرسم که این مفاهیم در مکاتب گوناگون غربی در قرنهای اخیر بسیار به کار رفته است!
جنایت و هولوکاست الدورادو برای غارت ثروت آنها در بخش جنوبی این سرزمین، تنها یکی از وقایع اشغال قارهـسرخپوستان است. به یکباره، این سرزمین، آمریکا نامیده شد و به گونهای تبلیغ شد که انگار تا کنون نبوده و اکنون توسط اروپاییها کشف شده است. هنوز در متون اروپاییان، از کشف آمریکا یاد میشود؛ حال آنکه در آن سرزمین، طی هزاران سال، تمدّنهایی پدید آمده بود.
سرزمین جدید التّسخیر، همان آتلانتیس گم شده خوانده شد و بنابراین اقیانوس میان اروپا و آمریکا با قوّت هرچه تمامتر، اقیانوس آتلانتیک که برگرفته از همان واژه آتلانتیس است، خوانده شد. اکنون زمان آن بود که اتوپیای مورد نظر یعنی آرمانـشهر و مدینهـفاضله، در آن سرزمین جدید، پدید آید. اروپای غربی، به ویژه انگلیس، ایرلند، اسپانیا، پرتغال و فرانسه، سرریز جمعیت خود را به قاره جدید التسخیر روانه کردند و نیمه جنوبی آن را تحت سیطره اروپای لاتین، اسپانیا و پرتغال، آمریکای لاتین کاتولیک و نیمه شمالی را تحت سیطره اروپای پروتستان، ایالاتـمتّحده و کانادا، آمریکای پروتستان نامیدند.
ایجاد اتوپیای آنگلوساکسنها در آتلانتیس گم شدهای که اکنون با کشف کریستفـکلمب، آمریکا نامیده میشد، واجد همه آمال و آرزوهای اروپاییان بود؛ البتّه این روند آتلانتیسگرایی، بعداً در کشف!!! قاره پنجم، توسط دریادار تاسمانی و اشغال و انتقال فرهنگ انگلیسی به آنجا و سپس نامیدن آن با عناوین استرالیا و نیوزیلند، استمرار یافت.