«جامعۀ شیعیان آمریکا» را در وهلۀ نخست میتوان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد:
گروه اوّل، شیعیان مهاجری هستند که حدود صد و هشتاد سال پیش، از کشورهای مسلمان به آمریکا مهاجرت کردند.
گروه دوم، آمریکاییهایی هستند که به علّتهای گوناگون، از جمله، تبلیغات صوفیها، مسلمان میشوند. البتّه بیشتر مسلمانان آمریکایی آفریقایی تبار، ابتدا سنّی شدهاند و بعد تحت تأثیر روحیه و شخصیّت امام خمینی(ره) و پیروزی «انقلاب اسلامی ایران» به تشیّع روی آوردهاند.
گروه اوّل: شیعیان مهاجر
نخستین گروه شیعیان مهاجر، از حدود صد و هشتاد سال پیش، از «لبنان» و «سوریه» به آمریکا مهاجرت کردند و در شهرهای «دیترویت میشیگان»، «راس» و «داکوتای شمالی» ساکن شدند. این مهاجرت بین سالهای ۱۸۲۴م. تا ۱۸۷۸م. صورت پذیرفته است. در سال ۱۹۲۴م. دولت آمریکا، قانونی را تحت عنوان «قانون منع ورود آسیاییها» (Asian Exelusion Act)، که به نوعی مفهوم نژادپرستی را نیز دربرداشت، وضع کرد و با تمسّک به آن، از ورود آسیاییهایی که از نظر آنان، رنگین پوست محسوب میشدند و از نظر فرهنگ و رفتار، با سفیدپوستان اروپاییتبارآمریکا متفاوت بودند، ممانعت کرد. پس از جنگ جهانی دوم، این قانون، تعدیل شد و آسیاییها و از جمله مسلمانان و شیعیان، توانستند به آمریکا مهاجرت کنند. اینک بزرگترین جمعیّت شیعی در آمریکا در شهر دیترویت میشیگان، با سیصد هزار آمریکایی عرب تبار، ساکن است. در جنوب شرقی این شهر، یکی از بزرگترین مساجد آمریکا، یعنی «مرکز اسلامی دیترویت»، در سال ۱۹۲۰م. ساخته شد. این مرکز، نزدیک «کارخانۀ ماشین سازی فورد آمریکا» ساخته شده است; زیرا بیشترین مهاجران عرب، در بدو ورود به آمریکا در آن کارخانه مشغول به کار شدند. رهبر فعلی این گروه، شخصی به نام امام حسن قزوینی است که در «کربلا» متولّد شده و تقریباً ده سال نیز در «حوزۀ علمیّۀ قم» مشغول به تحصیل بوده و در سال ۱۹۹۲م. به آمریکا مهاجرت کرده است. در بالای سردر ورودی این مسجد، عکس بزرگی از او در کنار عکس جرج بوش به چشم میخورد.
گفتنی است که شیعیان مهاجر، تنها عرب تبار نیستند، بلکه ایرانیها، پاکستانیها و دیگر ملّیتهای غیرعرب نیز در میان آنان وجود دارند. به طور کلّی، نکتۀ مهم دربارۀ شیعیان مهاجر، آن است که این گروه، غالباً فعّالیت سیاسی ندارند و بیشتر مایل هستند خود را با فرهنگ و آداب آمریکا تطبیق دهند. آنان میخواهند مانند آمریکاییها زندگی کنند و آمریکا را نه برای تبلیغات دینی، بلکه صرفاً برای کسب معاش و به عنوان محلّی مناسب برای زندگی انتخاب کردهاند; هر چند نیازهای مربوط به دینشان، از جمله مراسم ازدواج، طلاق و تدفین مردگان، آنان را به سوی مراکز اسلامی میکشاند. معمولاً این گونه مراکز اسلامی، محلّی برای تجمّع همولایتیها، تدریس و یادگیری زبان مادری و… میباشد. امّا گاه مراکزی به چشم میخورند که محلّی برای تجمّع مسلمانان، بدون توجّه به قومیّت و ملّیت هستند; مانند «مرکز اسلامی آیت الله خویی» در «نیویورک»، که معمولاً ایرانیها، عراقیها، لبنانیها، خوجههای پاکستانی و آمریکاییها در مراسم آن شرکت میکنند یا «مراکز امام علی(ع)» در نیویورک، که هرچند بیشتر فعّالان آن ایرانی هستند، ملّیتهای دیگر نیز به آنجا رفت و آمد میکنند.
دربارۀ فعّالیت سیاسی مهاجران شیعه، این نکته را باید اضافه کرد که گروههایی مانند «سلطنتطلبان ایرانی» که با رضا پهلوی در «کالیفرنیا» همکاری میکنند، برخی از پیروان «نهضت آزادی»، پیروان خطّ امام(ره) و حتّی منافقان نیز اکنون از فعّالان سیاسی در آمریکا هستند.
غیر از مراکزی که مدیریت آنها با اشخاص روحانی است، مراکزی نیز وجود دارند که ادارۀ آنها با اشخاصی است که هیچ سنخیّتی با اسلام و شیعه ندارند، بلکه ضدّ علمای اسلام و از لحاظ سیاسی، ضدّ دولت ایران هستند. معمولاً سرپرستی این گونه مراکز، با پزشک یا مهندس فعّالی است که خود، پیش نماز هم میشود؛ بدون آنکه اطّلاعی از اسلام و فقه داشته باشد. این گونه مراکز، از نظر سیاسی، کاملاً لیبرال هستند. خانمها از نظر حجاب، در این مراکز (و فقط در محدودۀ این مراکز) به یک روسری اکتفا میکنند و حتّی در برخی موارد، پیش نمازی را هم برعهده میگیرند!
صدها گروه شیعی دیگر نیز در آمریکا وجود دارند از جمله، گروه «انصارالله» که گروهی است با اعضای سیاهپوست از مهاجران سودانی و آمریکایی و دارای اعتقادات عجیب و غریب. رهبر این گروه، سودانی است و معتقد است پیامبر اسلام(ص) و همۀ ائمه(ع)سیاه پوست بودهاند و اعراب نژاد پرست، ابوبکر را که سرخ پوست بود، به دلیل رنگ پوستش، بر حضرت علی(ع) ترجیح دادند.
گروه دوم: آمریکاییهای شیعه
گروه دوم، آمریکاییهای سیاه پوست و سفیدپوستی هستند که از راههای گوناگون، از جمله با تبلیغات تصوّف، شیعه شدهاند. تصوّف در آمریکا بیشتر از طریق «فرقۀ نعمت اللهی دکتر نوربخش» و «فرقۀ شیخ فضل الله حائری عراقی» تبلیغ میشود.
پیروان و مریدان دکتر نوربخش، خانقاههای متعدّدی در شهرهای آمریکا و اروپا ایجاد کردهاند و به طور کلّی، بر خلاف مریدان شیخ فضل الله به انجام احکام ظاهری دین تقیّدی ندارند. شیخ فضلالله، رهبر گروه دیگر صوفیان، داستان جالبی دارد. وی که روحانی زادهای از اهالی «نجف» و مهندس نفت است، تبلیغات خود را در کالیفرنیا آغاز کرد. مریدانی پیدا و خود را صوفی معرفی کرد. پس از آنکه در حومۀ شهر «آستین» در «تگزاس»، زمینی زیبا و وسیع را خرید و مجموعهای را به نام «بیت دین»، شامل مسجد، مدرسه و حجره ساخت، تصمیم گرفت تقیّه را کنار بگذارد. این ماجرا در اوج فعّالیت وی و در دهۀ هفتاد روی داد و در آن زمان، حدود ۱۵۰ نفر در مرکز وی، فعّالیت میکردند. شیخ فضل الله روزی به مؤذّن مسجد دستور داد که پس از «اشهد انّ محمّداً رسول الله» عبارت «اشهد انّ علیاً ولیّ الله» و «اشهد انّ علیاً حجّـ[ الله» را سر دهد. پس از نماز مغرب و عشاء، شیخ در میان مریدانش، که حیرت زده به دور او جمع شده بودند، اعلام کرد که شیعه است و چون در حال تقیّه بوده است، نمیتوانسته آن را ابراز کند. او ادامه داد که اینک آنان مرکز خودشان را دارند و کسی نمیتواند مزاحم آنان شود و بنابراین تقیّه لازم نیست.
پس از این ماجرا نیمی از هوادارانش او را به جرم رافضی بودن ترک کردند; ولی کسانی که باقی ماندند، شیعه شده و به فعّالیت پرداختند از جمله «انتشارات الزّهرا» را تأسیس کردند و مجلّهای نیز با عنوان «نورالدّین» چاپ کردند. فضل الله بعدها مورد آزار دولت آمریکا قرار گرفت و مجبور شد به انگلستان برود. هم اینک نیز در جنوب آفریقا به فعّالیت مشغول است. پیروان او در آمریکا هنوز از فعّالان محسوب میشوند و به علّت چاپ آثار با ارزشی، مانند «ترجمۀ گلشن راز» شبستری و برخی از آثار حیدر آملی، مشهور هستند.
البتّه صوفیها در آمریکا، فرقهها و شاخههای متعدّدی دارند و معمولاً هم کمتر اهل فعّالیت سیاسی هستند. آنان بیشتر میخواهند سیر و سلوک و مکاشفات معنوی داشته باشند و بیشتر آنان نیز از هنرمندان، شعرا و نویسندگان هستند; نه از تجّار، کارخانهداران و مانند آن. این گروه، فرهنگ حاکم بر آمریکا را دوست ندارند و بوهمی و nonconformist هستند; یعنی تابع فرهنگ عرف نیستند.
گروه شیعیان مهاجر، بیشتر در جهت همگون شدن با فرهنگ آمریکا و آمریکاییها حرکت میکنند; در حالی که گروه دوم، یعنی آمریکاییهای شیعه شده همواره در مخالفت با آمریکا ـ در عرصههای سیاست و فرهنگ ـ هستند.
شیعیان سیاه پوست آمریکا بیش از هر گروه دیگری با سیاست آمریکا مخالفت میکنند؛ سیاست و فرهنگ آمریکا را ظالمانه میدانند و با هر وسیلهای، حتّی با پوششی غیر متعارف به مقابله با آن میپردازند. شیعیان آمریکایی آفریقایی تبار، به ویژه، به بُعد عرفانی امام، علاقۀ خاصّی دارند. نکتۀ در خور توجّه دربارۀ شیعیان آمریکا این است که گروه شیعیان مهاجر، بیشتر در جهت همگون شدن با فرهنگ آمریکا و آمریکاییها حرکت میکنند; در حالی که گروه دوم؛ یعنی آمریکاییهای شیعه شده همواره در مخالفت با آمریکا ـ در عرصههای سیاست و فرهنگ ـ هستند. این دوگانگی، گاه این دو گروه را در برابر یکدیگر قرار میدهد.
گروههای شیعی دیگری نیز در آمریکا فعّال هستند; از جمله «گروه خوجهها»۱ در «کونیز نیویورک» که به علّت فعّالیتهای انتشاراتیشان مشهور هستند. آنان کتاب «Tahrike Tarsile Qura» را چاپ کردهاند. عضو بسیار فعّال این گروه، عون علی خلفان است که ترجمۀ انگلیسی قرآن را از شاکر و ترجمۀ میراحمد علی را برای اوّلین بار در سال ۱۹۸۸م. چاپ کرد.
غیر از مراکز اسلامی شیعیان، چندین سازمان شیعی دیگر نیز در آمریکا فعّال هستند; از جمله در شهر مِدینه، در ایالت نیویورک و نزدیک به «مرکز کانادا»، حوزۀ علمیّۀ کوچکی تأسیس شده است. سازمان دیگری به نام «سازمان جوامع مسلمان اثناعشری آمریکای شمالی»۲ در سال ۱۹۸۶م. تأسیس شده است که برای ایجاد وحدت میان شیعیان آمریکای شمالی تلاش میکند و اعضای آن، سازمانها و مراکز شیعی هستند; نه افراد. این مرکز، زمینۀ همکاری سازمانهای تابعه در امور دینی، آموزشی، اجتماعی و اقتصادی را فراهم میکند.
سازمان بسیار مهم و مشهور دیگری در آمریکا وجود دارد به نام «فدراسیون جهانی جوامع مسلمان شیعه خوجه»۳ که مدیریت آن را حاج حسین ولجی عهده دار است. البتّه سازمانها و مراکز شیعی دیگری نیز وجود دارند که به فعّالیت مشغولند; ولی آنچه باید بدان توجّه کنیم، این است که به نظر من، مسلمانان و به طور خاص شیعیان در آمریکا، سیری همچون سیر تاریخی یهودیان آمریکا دارند; بدین معنا که یهودیان در آمریکا به سه گروه مشخّص «ارتدکس»، «اصلاح شده» و «بینابین»، که آنان خود به آن محافظهکار میگویند، تقسیم شدهاند.
مسلمانان نیز به همین گونه، به سه گروه تقسیم شدهاند: گروهی که بسیار مقیّد به آداب اسلامی هستند، میخواهند مسلمانی خوب باقی بمانند و از فرهنگ غالب آمریکا رنج میبرند. این گروه، شامل مهاجران و نیز آمریکاییهای مسلمان شده میباشند.
گروه دیگر، میخواهند همچون آمریکاییها زندگی کنند و میکوشند خود را هر چه بیشتر با فرهنگ آنان سازگار کنند و ارزشهای غالب در آمریکا را ارزش واقعی میدانند. تنها برخی از مهاجران و نیز برخی از آمریکاییهای مسلمان شده، این طرز تلقّی را دارند; زیرا اسلام، در عمل، راحتتر از فرهنگ غرب است.
گروه سوم، مسلمانانی هستند که نه به شدّت گروه اوّل و نه به بیخیالی گروه دوم هستند. پس از یازدهم سپتامبر، این گرایشها شدیدتر هم شد. گروهی از شیعیان، در اثر فشارهای دولت آمریکا، مأیوس شده و از سازگاری با فرهنگ و سیاست آمریکا دست برداشته و حتّی برخی حاضر به بازگشت به کشورهای خود شدهاند. برخی دیگر نیز تلاش کردهاند بیشتر دور هم جمع شوند. از نظر جامعهشناسی، معلوم نیست چه وضعیّتی پیش خواهد آمد. برخی دیگر نیز با دولت آمریکا برای جنگ علیه تروریسم، اعلام همکاری کردهاند و به ویژه، برخی از گروههای شیعه، این تروریسم را به سنّیها و بنیادگراها نسبت میدهند و قائلند آنان که حاضر به سازش و مصالحه با آمریکا نیستند، همین بنیاد گراهای تروریست هستند. مردم آمریکا نمیدانند تفاوت میان سنّی و شیعه چیست. آنان حتّی نمیدانند که «سیکها» مسلمان نیستند و به همین علّت، بسیاری از آنان را به خاطر عمّامهشان، مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و کار به جایی رسیده که سیکها مجبور شدهاند، روی لباسشان علامت مخصوصی بگذارند و بگویند که ما مسلمان نیستیم.
حاج حسن ولجی که پیشتر از او یاد کردم، پس از یازدهم سپتامبر، در اعلامیهای که به همین منظور صادر کرد، تروریسم را محکوم و در حمایت از جنگ ضدّ تروریسم، خود را همدل و هم صدای بوش معرفی کرد و با اشاره به سخن بوش که گفته بود: همۀ مسلمانان بد نیستند، گفت: ما هم مانند هفت میلیون مسلمان دیگر، آمریکا را وطن خود میدانیم. ما پرکارترین و مبتکرترین افراد جامعۀ مسلمان، در میان دیگر جوامع اسلامی هستیم و باید به مسلمانان دیگر کمک کنیم تا ارزشهای آمریکایی را درک کنند و این تنفّر نابه جای ضدّ آمریکایی را کاهش دهند.
امام حسن قزوینی نیز که امام جماعت بزرگترین مسجد آمریکا در دیترویت است، پس از یازدهم سپتامبر، در رادیو، تلویزیون و کلیساها ضمن محکوم کردن این حادثه، زندگی مسلمانان در آمریکا را بسیار خوب توصیف کرد و گفت که مسلمانان باید وطن جدید خود را بسیار دوست بدارند.
به طور کلّی، اینان میخواهند به آمریکاییها بگویند که از ما نترسید. ما نیز مردم خوبی هستیم و مانند شما کار میکنیم، فقط به جای کلیسا به مسجد میرویم. ما را اذیّت نکنید. پس از یازدهم سپتامبر، مردم مسلمان، بیشتر با غیر مسلمانان ارتباط پیدا کردند; ولی نه به این منظور که غیر مسلمانان را مسلمان کنند؛ بلکه به این منظور که به آنان بگویند که بیایید با مراکز اسلامی و اعتقادات ما آشنا شوید. به اعتقاد من، هر چند برای این گونه کارها کمی دیر شده است، ولی باز هم ارزش دارد. تقریباً همۀ مساجد و مراکز اسلامی در آمریکا برنامهای برای معرفی اعتقاداتشان به مسیحیان و پیروان دیگر مذاهب دارند.
دربارۀ جمعیّت مسلمانان و نیز دربارۀ تعداد گروههای مذهبی در آمریکا اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. گروهی اعلام کردهاند که مسلمانان در آمریکا اصلاً نمیتوانند بیش از دو میلیون نفر باشند; در حالی که اگر شما فقط به کتاب تلفن مراجعه کنید، اسم مسلمانان بیش از دو میلیون نفر است. آنان این طور حساب کردهاند که اگر از مساجد و مراکز اسلامیبپرسیم که چند عضو رسمی دارند و تعداد این افراد را با هم جمع کنیم و بعد تعداد فرزندان آنان را نیز حساب کنیم، میتوانیم بگوییم که تقریباً دو میلیون نفر مسلمان وجود دارد. امّا گروههای دیگر، تعداد مسلمانان در آمریکا را حدود هشت تا ده میلیون نفر میدانند. بیشتر گروههایی که منصفانه سخن گفتهاند، تعداد مسلمانان را شش تا هفت میلیون نفر تخمین زدهاند. البتّه در این زمینه که از آن میان، چند نفر شیعه هستند، هیچ آمار مشخّصی در دست نیست!
محمّد لنگهاوزن
ماهنامه موعود شماره ۱۲۰
پی نوشتها:
۱. Khoja
۲. North American shia Ithna Asheri Muslim zomunication Organization (Nasimco)
۳. The World Fedration Khoja Shia Communities