یکی از معضلات سیستم های خبری و اطلاع رسانی در داخل کشور، فقر استفاده از محققین بومیکشورهای خارجی در تحلیل و بررسی اوضاع آن کشورها است.
به طور مثال هم اکنون حجم عمده ی تحلیل هایی که در خصوص اوضاع منطقه و کشورهای مسلمان همسایه به انجام می پذیرد، تحلیل هایی درونی و بعضا غیردقیق است که ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی با واقعیات و مطالبات مردم آن کشورها ندارد و یا ناقص و ضعیف بیان میگردد.
عدم ارتباط مستقیم با خواص و محققان کشورهایی همچون بحرین و عدم دریافت نظرات ایشان، موجب شده است تا بررسی ها و ارایه ی نظرها در خصوص اوضاع و جریانات آن کشور، ضعیف و یا ناقص و نادرست باشد.
سرویس خبری پایگاه ۵۹۸ به منظور رفع این نقیصه و آشنایی بیشتر مردم با آن چه که در کشور شیعه نشین بحرین در جریان است، در مصاحبه با یکی از محققان شناخته شده ی بحرین که به انجام رسانیده، زمینه ای فراهم نمود تا حوادث جاری بحرین در ارتباط با ریشه ها و خاستگاه قیام های مردمی واکاوی گردیده و شرایط ملت بحرین و نوع ارتباط ایشان با رژیم حاکم با نگاهی نزدیک و بومی تر از آن چه در رسانه های داخلی کشور مطرح است بررسی گردد.
میهمان این مصاحبه، آقای « ع.م » دارای تحصیلات عالیه دانشگاهی از یکی از کشورهای خارجی میباشند که از محققان برتر بحرین بوده و در برخی از حوزه های علمی، در جهان عرب شناخته شده هستند.
ایشان در مصاحبه با خبرنگار ما، برخی جوانب مطرح نشده ی شرایط مردم بحرین را واکاوی نموده و با لایه برداری از برخی جزئیات جاری در مشی هیئت حاکمه، اطلاعات مفیدی را به محضر مردم ایران ارایه نمود که در دنباله ی متن، تقدیم حضور است .
پایگاه خبری ۵۹۸ به دلیل حفظ امنیت خانواده ی ایشان در مقابل واکنش های احتمالی حکومت بحرین، از ذکر مشخصات این محقق بزرگوار معذور است .
– جناب آقای دکتر ….. با توجه به اقامتی که اخیراً در ایران داشتید، نقاط ضعف و قوت اخبار مربوط به بحرین را در رسانه های ایرانی چگونه ارزیابی می کنید و به منظور تقویت و بهبود جنبه های اطلاع رسانی اخبار بحرین در ایران چه موضوعات و یا راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
رسانه های ایرانی، خصوصاً عربی مانند کانال العالم نقش غیر قابل انکاری در پوشش اخبار بحرین داشته، هرچند که زمان تخصیص یافته برای بحرین نسبتاً کم است، زیرا بهار انقلاب وبیداری کشورهای عربی هر یک بهاندازه ای وقت برنامه های اخباری را از آن خود می سازد، اما با توجه به نزدیکی بحرین با ایران و به جهت روابط عمیق تر، کهن تر، وپایدارتر بین ملت شریف ایران و بحرین لازم است به مسائل بحرین بیشتر و بهتر پرداخته شود.
بطور خلاصه، نقاط قوت رسانه های ایرانی عبارتند از:
آزادی بیشتر: رسانه های عربی حوزه خلیج فارس (مانند الجزیره) که در پوشش انقلاب های تونس ومصر، واکنون لیبی و یمن نقش عمده ای داشتهاند، درباره بحرین هم با سوگیری، و بیشتر با نادیده گرفتن، و سکوت موضع گرفتهاند. این مساله بدیهی است، زیرا بررسی ریشه های انقلاب مردم بحرین، تمام کشورهای منطقه را رسوا می سازد، زیرا شرایط حاکم به نحوی در این کشورها شبیه است، حداقل در نوکری آمریکا.
دسترسی به منابع: همانگونه که پیشتر گفتیم، روابط عمیق ملت ایران و بحرین باعث شده که همواره توریست های بحرینی در ایران باشند (حدود ۳۷% از کل توریست های جهان!!!)، این روابط نه فقط دوستانه، بلکه در موارد زیادی خانوادگی هست، گاهی به علت ازدواج، وگاهی به علت هجرت … سابقه تاریخی این روابط به چندین صد سال و بلکه هزاران سال قبل تر می رسد. استفاده از این سرمایه برای سایر کشورها که از چنین روابط دوستانه محروم هستند، امکان پذیر نیست … از اینها برای دست یافتن به ریشه های انقلاب بحرین، تحقیقات میدانی در مورد حیات اجتماعی، اقتصادی و … مردم بحرین می توان بهره برد، مصاحبات تلویزیونی نیز یکی از این موارد هست.
کتابخانه های ایران، گنجینه ای بکر از اسناد، نسخ خطی، و … در مورد بحرین است، که تا کنون از آنها آنچنان که شایسته است بهره ای بُرده نشده است.
آشنائی با فرهنگ: فرهنگ ملت بحرین وایران یکی است، هر دو شیعه ۱۲ امامی هستند، تجربیات تاریخی مشابه داشتهاند، این مساله بسیار مهم است، به عنوان مثال شعار (هیهات منا الذله) هنگامیکه در بحرین بانگ شود، همان معنای هزار ساله ای که در باور شیعه ی ایرانی است، در برخواهد داشت، یادآور قیام خونین امام حسین (ع)، مظلومیت حضرت زینب، تا غربت امام رضا و تمامی معانی والای اعتراض به ظلم و ستم در خود گنجانیده است، دیگران معنای این شعار را آن گونه که ملتهای شیعه درک میکنند، دریافت نخواهند کرد.
برای بهبود کارکرد رسانه های ایران، این گستاخی را از من بپذیرید که مهمترین نکات ضعف را بیان کنم.
* عدم بهره برداری از سرمایه های موجود:
نیروهای انسانی بالقوه ای همچون صدها بحرینی مقیم ایران چه در حوزه، چه در دانشگاه، چه در جامعه؛ صدها هزار اسناد متعلق به تاریخ بحرین در کتابخانه های مجلس، ملی، آستان قدس؛ چندین ملیون ایرانی که ده ها سال پیش از بحرین به ایران پناه بردهاند، وجزئی از ایران شدهاند (مثلاً خاندان الهی قمشه ای، عصفور، ماحوزی، … وهمۀ بَحرینی وبَحرانی ها) می تواند ماده خام مستند بسیاری از ناگفته های جهاد ۲۳۰ ساله ملت بحرین باشد؛ متاسفانه هیچ تلاش هدفمندی در این زمینه به انجام نرسیده، به عنوان مثال می توان به کتابی که وزارت امور خارجه به چاپ رسانیده اشاره کرد، کتابی که گزیده ی اسناد خلیج فارس در ۳ جلد است، با اینکه جلد اول آن بیشتر معطوف به روابط سیاسی بحرین و ایران است، بسیاری از نکات ظریف و مهم درباره روابط خاندان حاکم (آل خلیفه) با استعمار (انگلیس) اشاره میکند؛ به ستم های آن خاندان در حق مردم بحرین و پناهندگی بعضی از آنان به ایران اشاره میکند. این کتاب، و سایر اسناد موجود باید برای ارائه ریشه های انقلاب مردم بحرین، به برادران خود در ایران، و دوستان در جهان ارائه شود … بررسی ریشه های انقلاب همیشه مهم تر از خود انقلاب است، حداقل به نظر بنده.
* تاخیر در اخبار: اخبار بحرین همواره حدود دو روز بعد در رسانه های ایرانی پخش میشود، پوشش خبری هم آنچنان که ما بحرینی ها پی گیری میکنیم نیست، شاید بخشی از آن به علت دل خراش بودن صحنه های انقلاب بحرین باشد، که دیدن آن برای عموم جامعه (مثلا زنان وبچه ها) مناسب نیست، بخش دیگر به علت حکومت نظامی است، که حضور خبرنگاران و به تبع آن خبرنگاران ایرانی در صحنه ها را دشوار می سازد … به نظر بنده رسانه های ایرانی می توانند به افراد زیادی که مورد اعتماد هستند دسترسی داشته باشد، که این مهم آنگونه که بنده اطلاع دارم به انجام نرسیده.
– به گمان شما آیا دلایل اصلی خیزش های مردمیبحرین و سرفصل های اصلی مطالبات ایشان در ایران به طور کامل و دقیق اطلاع رسانی و شناسانده شده است؟
خیر، پیشتر گفتیم که جهاد مردم بحرین سابقۀ تاریخی ۲۳۰ دارد، بحرین همواره در تنش بوده، اما بهار انقلاب در کشورهای عربی، و مهم تر از آن دسترسی توده مردم به رسانه ها باعث شد که این بار بیشتر مورد توجه قرار گیرد…
بنا براین خیزش مردم بحرین ریشه های با عمر ۲۳۰ سال دارد، پس این اجازه را به بنده بدهید که نتوانم همه آنها را خلاصه کنم … مهمترین آنها عبارتند از:
یورش بیگانگان: آغاز یکی از کتاب های که در مورد تاریخ کشورها شاهنشاهی خلیج فارس درباره بحرین این چنین است: (تنها کشوری که حاکمانش از خودش نیست) … البته این مساله بر کسی مخفی نیست، وحتى خود خاندان آل خلیفه به آن اعتراف میکنند، آنها در اواخر قرن ۱۷ با کمک انگلستان به بحرین هجوم کردهاند، و بر آن مسلط شده اند .. داستان از این قرار است که انگلیس برای حفظ منافع خود، و حفظ کشتی های خود بهترین چاره اعتماد به راهزنان دید … آنها می دانستند که بیابان نشینان بی فرهنگ بهترین نوکر خواهند بود، پس آنها را مسلح ساختند، و بر ملت بحرین حاکم کردند، آنها می دانستند که این نوکران مشروعیت لازم برای حکومت را ندارند، و بدون کمک انگلیس سرنگون خواهند شد، پس برای حفظ خود تا نفس آخر نوکر انگلیس خواهند بود.
استقلال بحرین: جالب است بدانید، هنگامیکه انگلیس در سال ۱۹۷۱ م، به علت مخارج زیاد تصمیم گرفت ارتش خود را از بحرین به انگلیس بازگرداند، همین خاندان (ودیگر خاندان های خلیج) اعتراض کردند، وآمادگی خود را برای پرداخت هزینه های ارتش انگلیس اعلام کردند …
در همان سال بود که دینیس هیلی در تلویزیون انگلیس اعلام کرد که دوست ندارد برده ای سفید برای شیخ های عرب باشد، و نباید اجازه بدهند که انگلیسی ها مزدورانی باشند نزد کسانی که دوست دارند ارتش انگلیس در خدمت آنها باشد ..
انگلیس تصمیم گرفت بحرین را رها کند، اما نه از دست مخلصترین برده و مزدور خود یعنی آل خلیفه، پس فردی به نام هندرسون را در بحرین گماشت، وظیفه این سیاستمدار (مشاور خاندان حاکم) این بود که نظام حاکم را حفظ کند، همه بحرینی ها نامِ او را میشناسند، زیرا او مسؤول شکنجۀ هزاران بحرینی آزاده بود … او بود که با ترفند های انگیسی همواره بین مردم بحرین فتنه بر می انگیخت، تا نظامِ دست پرورده انگلیس پابرجا باشد.
جدا شدن بحرین در همین سال بود، که جریان مفصلی دارد و بخشی از آن در کتاب های تاریخی گفته شده است، این که گفتم بخشی گفته شده، به این خاطر است که ناگفته ها زیاد هستند، به عنوان مثال در شهر جدحفص که قبلاً پایتخت بحرین بود منطقه ای است که مردم آن را بَخَّانه می نامند، اصل این واژه باغ خانه است، و قصری بود که کارگذار شاه ایران در آن اقامت داشت … این قصر در همان سال های ۱۹۷۰ با بلدوزر با خاک زمین یکسان شد، وتا چند سال پیش دشت مانندی وسط آن شهر بود … برخورد این نظام با تاریخ بحرین از مثال گذشته روشن است، مانند داستانِ کتاب “۱۹۸۴” جورج اورول، تمامی اسناد ناپدید میشوند، در حکومت پلیسی هیچ کس جرات سخن ندارد، چه برسد به تدوین تاریخ شفاهی … در شعارهای مردمی (یا اهل الزباره، لقد انتهت الزیاره[ای اهل زباره (بیابانی در عربستان، که آل خلیفه از آنجا به بحرین وارد شدهاند)، زیارت تمام شد]، به آنچه گفته شد اشاره میکند.
در ۲۳۰ سال گذشته، کاری نیست که این خاندان خبیث نکرده باشند، پیشتر گفتیم که صدها هزار خاندان از بحرین به ایران پناه بردهاند، مانند آنها به عراق، هند، و … رفتهاند، علت فرار این خانواده ها این است که این خاندان به دختران و زنان برخی از اینها تجاوز کرده، یا تهدید به تجاوز میکرد، به همین دلیل این خانواده های آبرومند شبانه از بحرین میگریختند … و خاندان حاکم، مایملک آنها را به یغما میبرد …
اصلی ترین مساله ی بحرین، همین خانواده ی حاکم بر جان و مال و ناموس ایشان است … این مساله ای است که امروز دیگر فقیر و پولدار نمیشناسد، و همگی دوست دارند این نظام نباشد …
– اعتماد موجود بین مردم بحرین و حکومت فعلی آن کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
[لبخند] کدام اعتماد؟ با آنچه گفته شد، چگونه اعتمادی در کار باشد؟
رژیم حاکم هیچ گاه به مردم اعتماد نکرده، پس تمامی مشاغل نظامی در دست مردم نبوده، به همین دلیل همواره ارتش بحرین از کشورهای دیگر است، مردم بحرین حتى آموزش نظامی نمیبینند، سربازی هم ندارند، این امر عمق ترس و وحشت رژیم حاکم از مردم بحرین را نشان می دهد.
– توزیع ثروت و فقر و همچنین اختلاف طبقاتی موجود در بحرین به چه صورت است؟
همواره، در هر سفری که به ایران آمده ام، یا این روزها که مساله بحرین گفتار روزمره مردم شده، این سؤال از من پرسیده میشود که “چرا” با اینکه بحرین یکی از کشورهایی است که بالقوه و بالفعل سرمایه های زیادی دارد، و با اینکه شاخص هایی که موجب پیدایش فقر می شوند( مثل درصد بی سوادی)، در بحرین بهتر از بسیاری از کشورها منطقه است، مثلاً درصد بی سوادی کشور بحرین ۰% است، با این وجود فقر در بحرین زیاد است …
واگر چه این مساله پوشیده نیست اما رسانه های ایران در این زمینه کوتاهی و یا لا اقل غفلت کردهاند.
چند سال پیش کانال الجزیره گزارشی کامل دربارۀ فقر در بحرین ارائه کرد، کانال CNN نیز چنین گزارشی داشت، که می توان آن را در اینترنت یافت … طبق گزارش سازمان های بین المللی، حدود ۱۲% مردم بحرین زیر خط فقر زندگی میکنند و بقیه ی أنها زندگی بخور و نمیر متوسطی دارند.
آنچه سؤال بر انگیز است، چرا باید این فقر وجود داشته باشد؟
با این وجود، در رسانه های ایران اشاره ای به این موضوع نشده، وفقر مردم بحرین که از رسانه ی فوق گزارش شده، در رسانه های ایران به آن پرداخته نشده است، این ها زمینه های برای انجام کار رسانه ای در مورد بحرین است، که مغفول مانده است.
بررسی اینگونه مسائل اجتماعی نیازمند تلاش زیاد، توام با دانش لازم است، گروه های سیاسی بحرین برخی از اینها را تدوین کردهاند، اما اصلاح این امور در حوزۀ قدرت دولت ها است که در بحرین رژیم حاکم به ملت هیچ گونه اعتماد ندارد، وهمواره تلاش میکند مردم را سرکوب کند … شنیدن این مثال بیش از ارائه ی آمار و ارقام می تواند سودمند باشد که بدانید چند سال پیش، تعدادی از جوانان بحرین به کویت رفته، و در یک پایگاه بنزین آن کشور مشغول کار شدهاند، زیرا دولت با ترفند های مختلف مانع کار آنها در میهن خود میشد؛ چند ماه بعد، هنگامیکه دولت متوجه این مساله شد، با اعمال نفوذ از طریق روابط خود با کشور کویت، خواستار بازگشت این چند نفر جویای کاری شد، که صرفا برای امرار معاش به کشور همسایه کوچ کرده بودند، و این از آن جهت بود که نه فقط الگویی برای دیگر جوانان جویای کار نباشند، بلکه محروم ساختن یکایک ملت از تمامی حقوق خود، سیاستی دیرینه است که همواره این نظام به کار برده است.
– شنیده میشود حکومت بحرین برای انجام برخی از اعمال علیه ملت بحرین مزدوران خارجی دیگر کشورها را استخدام میکند. این امر از چه زمانی سابقه دارد . آیا مربوط به بروز قیام های اخیر است و یا پیش از این نیز صورت میگرفته است؟
این قضیه قدمت ۲۳۰ ساله دارد، پیش تر تعدادی از قبایل بیابان نشین عربستان به کمک آنها میشتافتند، هنگامیکه خطر آنها را تهدید میکرد، قبایلی که به آنها دَواسِر گفته میشد و طبق توافقی که فیمابین داشتند از سرزمین عربستان می آمدند، که البته سهم خود را از اموال مردم به یغما میبردند …
در سال های به اصطلاح بعد از استقلال، ارتش عمدتاً از بیابان نشینان بی سواد کشورهای پاکستان، اردن، سوریه، یمن بوده، و بعد از سقوط صدام، بعثی های آن رژیم به آنها اضافه شدند.
طی ده سال اخیر، نظام به کارگیری یکی از خطرناک ترین سیاست های شیطانی خود را آغاز کرد، نظامیکه هیچ گاه در ملت بحرین ریشه نداشته، ومشروعیت حکومت را از آن خود نکرده … آغاز به ساختن یک ملت پوشالی مهاجر و بلکه مهاجم کرد، به این گونه که به مزدوران بیگانه ی خارجی خود تابعیت بحرینی همراه با امکاناتی رفاهی -که بحرینی ها آن را در خواب هم نمیبینند- پیشکش کرد، تجربه ای تاریخی که سابقۀ آن جز در اسرائیل نبوده است.
این مسأله ( که در بحرین تجنیس به آن گفته میشود) به معنای اعطای تابعیت است، به شدت باعث آزار و اذیت مردم بحرین شده، و پایداری جامعه را از هم گسیخته است، اما دولت بر آن پافشاری میکند، و همچنان در برابر هر گونه اعتراض به تجنیس با شدت برخورد میکند، واعطای تابعیت برای همان قبایلی که پدرانشان با این خاندان همکاری دیرینه داشتهاند، اجرا میشود، تا در انتخابات مجلسِ ناتوان، این افراد تازه وارد برای تغییر نسبت و درصد آرا در بحرین اثر گذار باشند.
– آیا خاندان حاکم، تنها به لحاظ مذهبی با ملت بحرین متفاوت هستند و یا به لحاظ انساب و قوم و خاندان نیز از خارج به بحرین کوچ کردهاند؟
آنها از گونه ای دیگر هستند … از آن هنگامیکه در ایران تپههای سیلک، مسکون بود، در بحرین نیز مردم با نظام متمدنی زندگی را آغاز کردهاند … بنیاد پژوهش های اسلامی (مشهد) کتابی ترجمه کرده به نام شبه جزیره عربستان، بخش بحرین –که یک خاور شناس آن را نوشته- با این جمله آغاز شده بود (مردم این کشور مردمی خونگرماند که انسان از آداب دانی و نکته سنجی آنها لذت میبرد، آنها از نسلها پیش از هر آنچه تماس با ذهنیتها و دانشهای مختلف به ارمغان می آورد سود بردهاند)، بزرگترین قبرستان تاریخی جهان در بحرین است، زیرا تمدنهای قدیم سومر معتقد بودند این سرزمین جاوید است، گیاه جاوید مشهور در اسطوره عظیم گیلگامیش در بحرین بوده است … به همین خاطر، ملتهای مختلف هزاران سال با هم در این سرزمین زندگی کردند … حدود ۱۰% الى ۲۰% آنها ریشۀ ایرانی دارند …
اینها را گفتم، تا فرق ملت بحرین با حاکمان خود را بدانید، اما در طرف دیگر خاندان آل خلیفه هستند که بیابان نشینانی بی سواد بودند … و تا کنون هم خوی خونخواری و بیابان نشینی را از دست ندادند … اینها از کودکی با ملخخواری به بار آمده و از کویرهای بیابان زباره به بحرین آمدهاند.
اگر یادتان باشد، حدود دو سال پیش کنگره بین المللی شیخ میثم بحرانی در تهران برگزار شد (و البته دولت بحرین هیچ سهمی در برگزاری آن نداشت)، شیخ میثم که از علمای قرن هفتم بوده، یکی از بزرگترین ادبای جهان اسلام است، و یکی از زیبا ترین شرحهای نهج البلاغه را از خود به یادگار گذاشته … پیش تر، از زمان جاهلیت طرفه بن العبد از بحرین بود، وتا الآن جلسات مشاعره نه فقط بین ادبای قدرتمند بحرین برگزار میشود، بلکه بسیاری از جوانان بحرین به این گونه مسائل تسلط وعلاقه دارند ..
فرق ما، واین خاندان نادان در همین ها است، شما سخنانی را که این خاندان از روی کاغذ می خوانند، با هر یک از خطابههای شفاهی حسن نصر الله مقایسه کنید، و از هر عربزبان داوری بخواهید، تا نتیجه همه چیز را ثابت کند.
درصد دانشگاهیان ملت بحرین، بیش از خیلی از کشورهای منطقه است، از جمله ایران … اما ناامیدی، دانش ستیزی دولت، و غربت علم ودانش، امید به هرگونه پیشرفت را میکشد …
خلاصه، همه چیز ما مردم با این خاندان فرق دارد، وهیچ نقطه ی مشترکی بین ما نیست … حتى انسانیت، آنها انسانیت هم ندارند، قتلهایی که میکنند بهترین گواه است.
– تغییر ترکیب دموگرافیک مردم بحرین یکی از موضوعات شگفت آوری است که شما در سخنان خود به آن اشاراتی داشتید. لطفا برای اطلاع بیشتر مخاطبان، این زمینه از اقدامات رژیم حاکم بر بحرین را تشریح نمایید.
بله، غالب مردم بحرین شیعه هستند … تشیع در بحرین پیش از ایران ولبنان وعراق بوده، مردم بحرین به دلخواه خود با دریافت نامه پیامبر مسلمان شدهاند، و اولین زکات در اسلام از مردم بحرین به مدینه رفت … پس از شهادت پیامبر، آنها شیعه ماندند، وحاضر به پرداخت زکات به ابوبکر نبودند …
تشیع در بحرین بر کسی پوشیده نیست، بسیاری از علمای شیعه از بحرین هستند، شیخ یوسف بحرانی صاحب الحدائق الناظره یکی از آنها هست … ملا فیض کاشانی در آغاز تفسیر خود میگوید هنگامیکه آوازه رسیدن او به شیراز به گوشش رسید، برای تلمذ به آنجا شتافت …
آمار رسمی در دسترس نداریم، اما آنچه از پدران خود شنیدهایم، این است که بیش از ۹۰% مردم بحرین شیعه بودهاند، اسناد تاریخی موجود هم مؤید این مساله هستند، اما با سیاستهایی که دولت به کار برده، گمان میکنیم که اینک جمعیت شیعیان بحرین با وجود هجوم افرادی که تابعیت کاذب (تجنیس) دریافت کردهاند، حدود ۷۰% از جمعیت کشور باشیم
هیئت حاکمه برای تغییر درصد شیعیان، اقدام به استخدام مزدوران سنی، متعصب، وبی سواد کرده و طی ده سال اخیر به آنها تابعیت بحرینی داده است … این مساله با طرح و برنامهای هدفمند اجرا شده … سالها پیش میشنیدیم که به افرادی که مذهب اهل سنتی بگروند پول خوبی داده میشود … اما سندی برای اثبات این مدعا نداشتیم
چند سال پیش، دکتر صلاح البندر که اصالتاً سودانی است، و چند دهه به عنوان مشاور در دفتر شاهنشاهی بحرین کار میکرد به انگلستان گریخت، و اسناد این نقشه شوم را بر ملا ساخت، این اسناد که در دو بخش منتشر شده، جمعاً نزدیک به هزار صفحه است، که مدعای فوق را اثبات میکند، و بنده بررسی آنها را قویا توصیه میکنم.
– آیا حکومت بحرین میان شیعیان و اهل سنت و یا مشاغل و مناصب خاص با مردم عادی بحرین قایل به تبعیض است یا تساوی حقوق؟
در ابتدا باید بگوئیم، که برای این بردگان انگلیس، بردگی کردن مهم است، نه مذهب داشتن…
بیشتر مردم بحرین شیعه هستند، تشیع همواره آزادی بخش است، ما هر سال در ماه محرم ستمستیزی را به یاد می آوریم، هر سال بانگ هیهات منا الذله ما گوش آسمان را می خراشد، پس طبیعی است که اگر چه اهل تسنن نیز بزرگوارانی دارند اما آزادی خواهان و آزادی خواهی ما شیعیان بیشتر باشد، … در بحرین هر کس که مخالف دولت باشد، فراموش شدنی است .. مردنی است، و باید در زندان آب خنک میل کند …
همین الآن، ابراهیم الشریف ( که از برادران اهل سنت میباشد) در زندان است، در حالی که برخی از بردگان به ظاهر شیعه در تلویزیون بحرین علیه مردم خود تبلیغ میکنند … برای دولتهای دیکتاتور مذهب مهم نیست، برده بودن مهم است …
هیچ اهل سنتی روابط دوستانه خاندان آل خلیفه با اسرائیل را نمی پسندد و رخنه کردن پایگاه پنجم آمریکا در بحرین، وکشتار مردم مظلوم عراق از میهن خود را روا نمی داند … بازی با مذهب، فریبی است که دولت به کار برده … به هر حال، إعتماد به شیعهها در بدنه حکومت در حد صفر است، و شیعیان عمدتاً در مشاغل خدماتی مانند آموزش وپرورش، سیستم بهداشت کار میکنند، و تمامی سیستمهای تصمیم گیری در دست خاندان حاکم است (وزارت کشور، خارجه، …) .. تبعیض در تمام ردهها هست، شهر و روستاهای شیعه نشین محروم، آلوده، با تمامِ نمای فقر و بیچارگی … و شهرهای سنی نشین، تمیز، با خیابانهای فراخ، و درختان سرافراز … بورسهای تحصیلی، فرصتهای شغلی، … همگی اینگونه هستند.
نیز خود از این برادران اهل سنت در بحرین، مساله آگاه هستند، و روابط خوبی با شیعیان دارند، و به همین خاطر دولت از مزدوران خارجی استفاده میکند، یکی از شعارهای مردم بحرین لا شیعیه، لا سنیه، وحده وطنیه است، که همسان آن: نه شیعی، نه سنی، هممیهنی میباشد.
– رسانهها و مردم بحرین تا چهاندازه از آزادی بیان برخوردارند. خط قرمزها و محدودهی دایرهی آزادی بیان در بحرین تا چه حد و مرزی است و در صورت عبور افراد از این خطوط قرمز، واکنش هیئت حاکمه چه خواهد بود؟
آزادی در بحرین کاملاً حق افراد است، اما نه آزادی بیان … اگر آزادی فقط میبارگی وروسپیگری باشد، حتماً به شما کمک خواهد شد …
آزادی در سخنان تفرقه انگیز، بی هدف ضمانت شده است، اما هرگونه سخن خِرد در مورد فساد در دولت، نقش آن در کشتار ملل مسلمان، روابط با آمریکا چیز دیگری است …
نفوذ اینترنت در بحرین حدود ۱۰ سال پیش از ایران بود (زیرا بحرین مرکز بانکهای بین المللی است)، اما در شمار سایتهای ممنوع رتبه جهانی دارد … به همین دلیل اولین روشهای فیلتر شکنی کار مردم بحرین بود
به هر حال، رتبه بحرین از این نظر ته لیست است … وبسیاری از افراد به همین خاطر مهمان زندان شدهاند، یکی از آشنایان ۷ سال به علت داشتن کتابهای ممنوع محکوم شد!.
– آیا احترام به مالکیت اموال و املاک عمومی وخصوصی مردم بحرین از سوی حاکم بحرین رعایت میشود؟
[لبخند]، مگر در نظر این خاندان اموال عمومی معنی دارد؟
از هنگامیکه بحرین را در تسلط گرفتهاند، تمامی آن را در مالکیت خود دانستند … در یکی از تظاهرات مردم بحرین، همگی یک دینار [واحد پول بحرین] با دست بلند کردند، و با آرامی خیابان را می پیمودند، در دست دیگر نیز نوشتهای داشتند که در آن اینچنین بود (نیاز به حرف نیست، یک دینار کافی است) … داستان از این قرار است که طبق اسناد موجود، نخست وزیر که حدود چهل سال در کرسی خود نشسته است، ساختمانی با قیمت دو ملیارد دینار از املاک دولت را از آن خود کرده … از این گونه فسادها در بحرین بی شمار است.
در تمام روستاهای بحرین باغهایی هست، که مردم آن منطقه می دانند این باغها از اهالی غصب شده، و در تملک یکی از افراد خاندان حاکم درآمده … در شهرها نیز اینچنین است، مردم بحرین می دانند که زمین برخی بیمارستانها، مدارس، خیابانها… از آن مردم بوده، و دولت آن را غصب کرده.
در بعضی از پلاکاردهای مردم بحرین، فقط واژهى ۵۰% نوشته شده بود … داستان این واژه از این قرار است که نخست وزیر ۵۰% سود هر پروژه تجاری موفق را از آن خود میکند …
( پاسخ: همراه با بیان مصداق ها)
– آیا ورود به مشاغل مختلف و کسب جایگاههای و موقعیتهای کاری در بحرین برای همگان به تساوی ممکن و برقرار است؟
یعنی منظورتان این است که هر کسی می تواند فرضا برای احراز جایگاه نخست وزیری که از ۴۰ سال قبل تا کنون بر صندلی خود نشسته است، تلاش کند؟
البته که چنین نیست، در بحرین هر کسی می داند کجا، و تا کجا می تواند جایگاه کسب کند، بعضی از خانوادهها بدون هیچ گونه تحصیلات، مشاغل اداری خواهند داشت، زیرا همخون خانوادههای خاندان حاکم یا از آن هستند، و دیگران می دانند که باید حداکثر معلم، مهندس، یا پزشکی باشد که امکان واجازه ی کسب جایگاه مدیریت یک سازمان، بیمارستان و یا سیستم بهداشتی را ندارد … به عنوان مثال، تا چندین سال وزیر آموزش و پرورش یک نظامی وابسته بود.
– سابقهی خاندان حاکم بر بحرین از حیث برخوردهای سلبی با مردم به چه شکل است؟ آیا این حکومت پیش از این هم سابقه ی خشونت و خونریزی نسبت به مردم و شیعیان کشور داشته است؟
ما در دهه ۹۰، انقلاب داشتیم، و دهها شهید زیر شکنجهها جان خود را باختند … برخی اعدام شده، و صدها نفر آسیب جدی دیدند، کور شدند، اندامهایشان قطع شد . یا حداقل آثار شکنجه را بر تن خود تا قبر به یادگار خواهند برد.
پیش از آن هم چنین بود، در دهه ۷۰ … اما برای قبل از استقلال (به اصطلاح)، به یادداشتهای بلگریف رجوع کنید، او نماینده انگلیس در بحرین بود، واین مسائل را برای تاریخ جاوید ساخت.
– آیا مطالبات و اعتراضات فعلی بحرین صرفاً مطالباتی شیعی است و یا این که غیرشیعیان نیز مطالباتی دارند و به این قیامها پیوستهاند؟
ابراهیم الشریف دبیر انجمن سیاسی « وعد »، سنی است، اما زندانی است، محمد البوفلاسه نیز که اهل سنت است در میدان شهدا (لؤلؤ= مروارید)، سخنرانی کرد، و روز بعد روانه زندان شد …
تمامی آزادگان به این مطالب ایمان دارند، و حتى برخی سنیهای طرفدار حکومت نیز منکر این واقعیتها نیستند، و در دوگانگی عجیبی زندگی میکنند.
– آیا تا کنون شیوهی کلی و مشی حکومتی شاهنشاهی بحرین با ملت به گونهای بوده است که مناعت و کرامت انسانی ملت بحرین را تامین نماید و موجب تحقیر ایشان نباشد؟
خیر، بر عکس …
برای نمونه مدتی پیش، فرزند این شاه ستمگر در جشنی، شعری (بی مزه) سرود که در آن کشتار مردم بحرین توسط نیاکان خونخوار خود را مایۀ افتخار دانست … فیلم ویدئوی این شعر در اینترنت هست که رسانه های ایرانی می توانند آن را زیرنویس کرده و نمایش دهند.
اذلال و خوار کردن مردم، به روشهای مختلف همواره تکرار میشود، و تمامی اعمال و خدمات !! دولت « مکرمه» شمرده شده و بزرگ داشته میشود نام دارند!!!.
– رای و نظر مردم تا چهاندازه در تعیین تصمیمات کشور بحرین تاثیرگذار است و میزان مشارکت ایشان در امور مملکت تا چهاندازه است؟
هیچ، در حالی که در بحرین با شکوهترین روز قدس برگزار میشود، این خاندان با اسرائیل رابطه دوستانه و شخصی دارند … قتل برادران خود در عراق، توسط آمریکائیها به انجام می رسد، یعنی از پایگاه پنجم آن در بحرین … تمام وزارتهای تصمیم گیرنده توسط خاندان حاکم اداره میشود. شاهنشاهی مطلق، بردگی تمام نظام حکومت بحرین است.
– میزان حضور استعمار خارجی در کشور بحرین تا چهاندازه است و آیا وجود استعمار خارجی برای مردم این کشور مشهود و ملموس است؟
استعمار کاملا آشکار است، پایگاه پنجم آمریکا در بحرین است… و دولت هیچ توضیحی درباره علت وجود آن به مردم ارائه نمی دهد.
بارها سربازان آمریکایی به حقوق مردم تجاوز کردهاند، اما بحرینیها هیچ گاه حق اعتراض نداشتهاند.
در کل، سیاست بحرین تماماً برای جلب رضایت عربستان وآمریکا است، وهمواره استقلال آن کمتر از سایر کشورهای حتى همسایه بوده.
– با تشکر از شما آقای دکتر، از وقتی که به ما دادید سپاسگزاریم و امیدواریم به زودی شاهد آزادی مردم و بحرین و تسلط ایشان بر مقدارت کشور خودشان باشیم.
خواهش میکنم . من هم از شما ممنونم که به مسایل برادران و خواهران بحرینی خود توجه دارید و به آن می پردازید. انشاالله مردم بحرین و ایران بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شده و همبستگی و اخوت ایشان روز به روز بیشتر گردد.