پاپ مجبور به بدعت‌گذاری در مسیحیت شد

جهان غرب و به ویژه اروپا، در طی روزهای جاری، شاهد دو حادثه‌ی بسیار مهم بود. حوادثی که با سرمایه‌گذاری و فرافکنی بسیار گسترده و کم سابقه‌ی رسانه‌های وابسته، اذهان عمومی (به ویژه مسیحیت) را از تمامی وقایع اسف‌بار جاری، منحرف نموده و به خود جلب کرده است.

iranpn.com نوشت: یکی از این وقایع، ازدواج شاهزاده ویلیام انگلیسی بود که شاید با بیش از یک میلیارد یورو هزینه و با دعوت از سران برخی کشورها، دیپلمات‌ها و تجمع میلیون‌ها نفر از مردم عادی برگزار گردید و دیگری، ماجرای «قدیس» سازی توسط واتیکان و پاپ بندیک شانزدهم است. قرار است امروز جسد آن بنده‌ی خدا را از گور بیرون کشیده و به عنوان «قدیس» مجدداً خاکسپاری کنند!

امروز طی مراسم با شکوهی در واتیکان و با حضور بیش از ۱.۵ میلیون نفر، پاپ ژان پل دوم را که ۵ سال از وفاتش می‌گذرد، به عنوان «قدیس» به فهرست معدود قدیس‌های مسیحیت کاتولیک اضافه کرد و نکته‌ی مهم در این اقدام بدعت‌گذاری پاپ فعلی (بندیک شانزدهم) است، چرا که او بر خلاف مقررات، ۵ سال زودتر از موعد یک قدیس ساخت.

قدیس شدن در مسیحیت نیز شرایط و مقرراتی دارد و عمده شرط آن است که کاندیدای قدیسیت باید در وطول حیاتش از ۵ کرامت برخوردار باشد. و البته خوشحالیم که در اسلام به این راحتی کسی «قدیس» قلمداد نمی‌کنند، چرا افراد عادی و مؤمن شناس یا ناشناس، به ویژه در میان محبان اهل بیت‌(ع)، صاحب کراماتی بسیار بیشتر از ۵ مورد در طول زندگی بوده و هستند.

در هر حال، صرف ۵ کرامت نیز کافی نیست. بلکه از شرایط قدیس شدن در مسیحیت کاتولیک این است که تحقیقات در مورد کرامت‌های پنچگانه‌ی وی باید طی مدت ۵ سال پس از مرگش صورت پذیرد و پس از گذشت ۵ سال دیگر از تثبیت موارد کرامت – یعنی جمعاً ده سال پس از وفات – می‌توان او را به عنوان «قدیس» یا «قدیسه» اعلام نمود. اما تعجیل پاپ بندیک شانزدهم با بدعت‌گذاری در این قوانین سبب گردید تا «قدیس» سازی از پاپ ژان پل دوم، ۵ سال زودتر انجام پذیرد.

جالب‌تر و تأمل برانگیزتر از این بدعت و تجیل، دلایل ارائه شده توسط واتیکان است. ظاهراً موارد چهارگانه‌ی کرامت‌های ژان پل دوم قبلاً و در زمان حیاتش بیان شده بود و او برای قدیس شدن، یا بهتر بگوییم: واتیکان برای قدیس سازی، فقط به یک مورد دیگر احتیاج داشت. اما ناگهان امداد غیبی نازل شد و یک زنی اعلام کرد که ده‌ها سال پیش دچار عارضه پارکینسون شده بود، اما وقتی نام «پاپ ژان پل دوم» را به زبان آورد، عارضه‌اش برطرف شد و بهبود یافت (؟!)

اگر چه هیچ سندی دال بر صحت این ادعا ارائه نشده و نمی‌تواند ارائه شود – چرا که به فرض صحت، یک تجربه‌ی شخصی بوده است – اما به نظر می‌رسد، همین ادعا برای واتیکان و تعجیل بندیک شانزدهم کافی بود و نیازی به اثبات ندارد. آخر صاحب کرامت پنجم بودن که «عدم فعالیت ایران در تولید سلاح هسته‌ای» نیست که به رغم کنترل دقیق، زیر نظر داشتن لحظه‌ای و اسناد معتبر، هنوز قابل تشکیک باشد.

و اما باز نکته‌ی جالب دیگر وجود دارد، و آن فراخوان واتیکان از جهانیان برای بیان یک کرامت دیگر است. چرا که مسیحیت و اندیشه‌ی غرب که مبحث مستدل و معقول «عصمت» را در اسلام زیر سؤال برده و رد می‌کند، خود برای افراد عادی نیز قائل به عصمت است. اما عصمت در آنها نیازی به وحی، تأیید الهی، استدلال عقلی و … ندارد، کافی است که برای صاحب کرامت‌های پنج‌گانه، کرامت ششمی نیز بیان گردد تا او را از مرحله‌ی «قدیسی» به مرحله‌ی «معصومی» برسانند. لذا اگر فقط یک زن دیگری مثل قبلی بتواند ادعا کند که زمانی بیمار بوده و با ذکر نام پاپ ژان پل دوم، بهبود یافته، وی از مادر ترزا و برنادت هم سبقت گرفته و عصمتش اعلام می‌گردد.

اعتراض مخالفین:

مسیحیان بسیاری نیز به قدیس شدن او اعتراض دارند و برای مخالفت خود دلایلی بیان می‌کنند که بسیار مستدل‌تر و محکم‌تر از ادعای بهبودی آن خانم است. آنها می‌گویند:

هر چند مدعی هستید که ژان پل دوم لهستانی، اولین پاپ غیر ایتالیایی از قرون وسطی تا دوران مدرنیسم و پست مدرنیسم معاصر است، اما شائبه‌ی یهودی بودن او و وابستگی‌اش به صهیونیسم بین‌الملل، به ویژه با توجه به سوابق پدرش که در ارتش ضد نازی بوده و به کمپ‌های یهودی خدمت می‌کرده نیز قابل تأمل است.

آنها می‌گویند: اخبار و گزارشات اسف‌بار مبنی بر شکنجه و تجاوز مقدسین کلیسای کاتولیک نسبت به کودکان بی‌سرپرست تحت پوشش، گروه موسیقی کر که از نوجوانان ناشنوا تشکیل شده بود و …، هنوز در تیتر رسانه‌ها است و پرونده‌ی آنها هنوز در دادگاه‌ها و محاکم تحت پیگیری است و همه‌ی این اتفاق‌ها در زمان مسئولیت بازرسی و مسئولیت‌های دیگر وی اتفاق افتاده و با سکوت وی همراه بوده است.

انتقاد دیگر مخالفین به دانش و بینش وی است. آنها می‌گویند: در دوره‌ای که بیماری ایدز شیوع یافته و هر روز کشته می‌گیرد، پاپ ژان پل دوم استفاده از «کاندوم» که می‌تواند مانع از سرایت ویروس ایدز گردد را حرام اعلام کرد و همین امر سبب ابتلا و مرگ بسیاری از مردم گردید.

و البته ناگفته نماند که اذهان عمومی اروپا و آمریکا، آشنایی زیادی با مسائل و اخبار سیاسی جهان ندارند، وگرنه سکوت او در قبال جنایت‌های آمریکا، اروپا و صهیونیسم بین‌الملل را نیز زیر سؤال می‌بردند.

نگاهی دیگر:

شاید برای ما (مسلمانان)، قدیس سازی واتیکان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار نباشد، اما برای اداره کنندگان جهان که متشکل از قدرتمندان و سرمایه‌داران کلان فراماسون و صیهونیسم بین‌الملل است، از اهمیت بسیار بالا و نقشی بسیار حیاتی برخوردار است. تا جایی که از ارزش بدعت‌گذاری توسط پاپ جدید و تعجیل ۵ ساله نیز برخوردار گردیده است.

اگر چه قدرت‌های غربی و ابزار تبلیغاتی آنها [از مدارس و دانشگاه‌ها گرفته تا جراید و سایر رسانه‌ها]، با سرمایه‌گذاری و همت تمام، لائیکیسم و سکولاریسم (بی‌دینی و جدایی دین از سیاست) را تبلیغ می‌کنند، اما این نیاز فطری با تبلیغات مرتفع و یا تعطیل نمی‌شود. فطرت آدمی خداجو و دین‌خواه است.

جنگ‌طلبی دولت‌های آمریکایی و اروپایی، تشدید ظلم و جنایت و ناامنی، بی‌خاصیتی نهاد دینی کلیسا، نقش نداشتن اعتقادات مسیحیت در اصلاح فرد و جامعه … به اضافه‌ی افشای جنایات اسف‌بار کلیسا از یک سو، مطرح شدن اسلام مؤثر که از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران نشأت گرفت و به جهان صادر شد، بیداری وهوشیاری اذهان عمومی مسلمانان و قیام برای برچیدن ظلم که خواست فطری مردم غرب نیز هست و جهاد و شهادت طلبی آنها در مقابل جنایات اسرائیل و سلاطین و فراعنه‌ی مصر، لیبی، بحرین، یمن، تونس و …، سبب گردید تا نه تنها اذهان عمومی مسیحیت، از کلیسا روی برگرداند، بلکه متوجه اسلام شود.

خطر گرایش به اسلام (به رغم تلاش گسترده‌ی غرب در اسلام‌هراسی)، خطری است که به عنوان یک تهدید جدی در اتحادیه اروپا و هم چنین محافل سیاسی و امنیتی آمریکا، به موضوع و بحث روز مبدل شده است. لذا استکبار جهانی باید چاره‌ای بیاندیشد و این خلاء را پر کند.

بدیهی است که چنین خلائی، با ارائه‌ی مکاتب و مباحث و نظریات جدید، یا شعارهای اقتصادی و امنیتی سران کشورها – که همه‌ی مردم دروغ بودن آنها را در زندگی خود تجربه کرده و می‌کنند – نمی‌تواند جایگزین نیاز فطری و عقلی مردم به «امداد الهی و دین» گردد، و مبرهن است که اگر چاره‌ای نیاندیشند، اسلام فراگیر خواهد شد. لذا به نظرشان رسید شاید «قدیس‌سازی» توسط واتیکان، اگر چه با بدعت، زودتر از موعد، بدون استناد و اثبات و آن هم طی مراسمی‌بسیار خبرساز، بتواند در معرفی و جاذبیت دین دیگری به غیر از اسلام تأثیری داشته باشد.

البته همان‌طور که بیان شد، قدیس سازی نیز شرایط و مراحلی دارد، ولی تأمل ۵ سال دیگر جهت رعایت ضوابط و به دست آمدن شرایط، آن هم در این برهه‌ی زمانی، بسیار دیر و غیر مفید بود. لذا پاپ بندیک شانزدهم، رهبری کاتولیک‌های جهان، با بدعت‌گذاری خود این مشکل را نیز مرتفع کرد و در فرآیند جدید، تولید «قدیس» را ۵ سال جلو انداخت.

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *