اشاره:ملائکه مجموعهای از مخلوقات خداوند هستند که بخشی از عالم غیب را تشکیل میدهند. نقشهای مختلفی بر عهدۀ این موجودات نهاده شده پس بر این اساس رتبهبندی میشوند. تصویر روشن آنان را میتوان از روایات اسلامی و آیات قرآن استخراج نمود. در ادامۀ مطالب قبلی که مروری اجمالی بر زندگی جبرائیل و میکائیل(ع) و نقش آنان در حوادث پس از ظهور داشتیم، در این بخش به ملائکه و فرشتگانی میپردازیم که در خدمت امام زمان(عج) و تحت فرماندهی دو مَلَک یاد شده، قرار خواهند داشت.
ملائکه، ساکنان عالم غیب هستند و اهالی عالم غیب از دیدگان ما نهانند و ما مأمور و مکلّف به اعتقاد به وجود آنان. با مراجعه به آیات و روایات میبینیم تعدادی از ملائک به شکل انسان نمایان شدهاند. در قرآن کریم۱ اشارهای به ماجرای ورود ملائکه به منزل حضرت ابراهیم(ع) پیش از نزول عذاب بر قوم لوط شده که تفصیل ماجرا در روایتی از امام صادق(ع) بیان شده و علاقهمندان میتوانند به منابع آن مراجعه نمایند.۲
از مجموع روایات چنین برداشت میشود که ظاهراً قابلیّت و امکان دیده شدن برای برخی از ملائکه مانند جبرائیل، میکائیل و عزرائیل و تعداد محدود دیگری قابل بررسی است و برای، برخی از شخصیّتها و اولیای الهی، همانند رسول خدا(ص)، ائمه(ع) یا انبیا و رسل(ع) و برخی از عرفای بزرگ مانند مرحوم علّامه طباطبایی توانایی و امکان این وجود دارد که آنان را ببینند. به عبارت دیگر نمیتوان به طور یقین مدّعی شد همۀ مردم میتوانند ملائکه را ببینند. البتّه میتوان احتمال داد که بسیاری از مدّعیان ارتباط با ملائکه، در واقع با طایفۀ جن ارتباط برقرار کردهاند. نکتۀ بسیار مهمّی که در این باره باید مدّنظر داشته باشیم، این است که فرشتگان مأمور اجرای اوامر الهی هستند و هرکدام از آنان مأموریّت و وظیفۀ مشخّصی در جهان دارند. بر این اساس نمیتوان این جملۀ برخی از بزرگان را که «فرشتگان نیز به استخدام ساحران در میآیند تا از امور غیبی خبر دهند»، پذیرفت. با استفاده از برخی روایات درمییابیم که اساساً زمین و عالم مادّه، ظرفیّت تجسّم و شهود مادّی ملائک را ندارد؛ برای نمونه وقتی از امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ قدرت خداوند و امکان ستایش او به نحو شایسته پرسیدند، عظمت خلقت را تنها با ذکر ویژگی برخی از ملائک چنین به تصویر کشیدند:
«خداوند تبارک و تعالی فرشتگانی دارد. بعضی بهاندازهای بزرگ که اگر یکی از آنان به زمین فرود آید از بس بزرگ است و از بس پر و بال دارد، زمین نمیتواند آن را در خود جا دهد. بعضی از آنها بهاندازهای تنومند و زیبا هستند که اگر همۀ جنّ و انس همدست شوند، نمیتوانند او را وصف کنند، بعضی از ملائکۀ الهی چنان است که هفتصد سال راه مسافت میان دو شانه یا مسافت پرّۀ گوشش است، بعضی از آنها با یکی از بالهای خود میتواند همۀ افق را بپوشاند، به علاوه از بزرگی جسمش، بعضی از آنها بهاندازهای بلند قامتند که آسمانها تا زیر ناف آنها است، بعضی از آنها بدون پایگاه، قدم در عمق هوای زیرین زمین نهاده و همۀ زمینها تا زانوی او است، بعضی از آنها هم گروهی هستند که اگر همۀ دریاها را به پشت ناخن بزرگش بریزند، جا میدهد؛ بعضی هستند که اگر کشتیها را در اشک چشمش بیندازند تا ابد سیر میکنند. «فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ».۳
در قرآن کریم دربارۀ حضرت مریم(س) نیز آمده که:
«ملک در صورت انسان پیش مریم آمد. مریم ترسید که آن جوان شاید نظر سوئی به مریم دارد و گفت: من از تو به خدا پناه میبرم. فرشته گفت: «إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا».۴
الف. عصمت و اطاعت امر الهی
خداوند در سه جای قرآن بر این امر تأکید میکند که ملائک از اوامر الهی سرپیچی ننموده و به آنچه مأمور شدهاند، عمل میکنند.۷
با توجّه به آیات یاد شده از سورۀ بقره در ماجرای خلقت حضرت آدم(ع) شاید بتوان چنین گفت که نوع اختیار ایشان، مرتبۀ نازلی است از همان اختیار انبیا و اوصیا که هر چند توان انجام گناه را دارند، امّا با توجّه به شناخت و معرفتی که دارند از گناه، معصیت و خطا مبرّا هستند. علاوه بر اعتراض ملائکه در ماجرای فوق، دربارۀ برخی از ملائک گاه صحبت از کوتاهی آنان در انجام مأموریّتهای محوّل شده به میان میآید؛ از این دست ملائک میتوان به جریان «فطرس» اشاره کرد. فطرس ملکی بود که به جهت کوتاهی در انجام مأموریّتی، بالش شکسته و به جزیرهای تبعید شد و پس از ولادت سیّدالشّهدا(ع) و با وساطت ایشان جایگاه قبل و مأموریّتی تازه یافت.۸
ب. علم
یکی از ویژگیهای قابل توجّه ملائکه، علم آنهاست. ملائکه علم خود را همانند انبیا و اوصیا از لوح محفوظ اخذ میکنند.۹ از مجموعۀ آیات، روایات و داستانهای دینی چنین برمیآید که علمیکه به ایشان داده شده در موارد متعدّد بیش از انسانهای معمولی است، امّا در برابر انبیایی که حتّی مقام انبیای اولوالعزم را ندارند و از ناحیۀ خداوند با بیعزمی از آنان به طعنه یاد میکنند، ۱۰ ظرفیّت علمیکمتری دارند.
ج. قرب و کرامت الهی
ویژگی مقرّب بودن نزد خداوند، در میان تمامی ملائک مشترک است و تفاوت در میزان این قرب است. میزان قرب ملائکه به خداوند در این میان بر اساس مراتب و وظایفی است که برای آنان تعریف شده است.۱۱
د. عبادت
یکی دیگر از ویژگیهایی که در آیات قرآن کریم برای طایفۀ ملائکه برشمرده شده، استکبار نورزیدن آنان از عبادت الهی است.۱۲
ه. وظیفهمداری
بنا بر آیات و روایات متعدّد، هر ملکی برای انجام مأموریّتی آفریده شده است و تا زمان حیات خود به آن مبادرت میورزد.
و. بال و پر ملائکه
در آیۀ اوّل سورۀ فاطر، قرآن کریم ملائکه را موجوداتی بالدار (اوّلی اجنّحه) توصیف کرده با تعداد بالهای متفاوت که ظاهراً باید آن را ناشی از تفاوت خود ملائک بدانیم.
ز. مکان و مسکن ملائکه
مشهور است که محلّ سکونت ملائکه آسمان است و قائلان این مطلب مشهور در میان طبقات مختلف اجتماعی قابل مشاهدهاند. امّا بنا بر نوع مأموریّت و وظیفهای که بر عهدۀ آنان نهاده شده است، آنان را در تمام نقاط عالم میتوان مشاهده و حس کرد که با توجّه به تجرّد و عاری بودن از جسم مادّی تزاحمیبا دیگر موجودات به وجود نخواهند آورد و جنس حضور آنان با حضور ساکنان عالم مادّه متفاوت است. به عبارت دیگر در آسمان، زمین، دریا و عیان و نهان عالم، فرشتگان به انجام تکالیف خود مشغولند. امام سجّاد(ع) در فرازی از دعای سوم صحیفۀ سجّادیه به تفصیل از اصناف ملائکه سخن گفتهاند. در این دعا به خوبی میتوان مأموریّتها و موقعیّتهای مختلف ملائک را در عالم هستی مشاهده کرد.
بهرهمندی از امداد ملائکه
در روایات، نکاتی برای بهرهمندی از امدادها و عنایات ملائکه گفته شده که برخی از آنها را با هم مرور میکنیم. علاقهمندان برای مطالعۀ بیشتر میتوانند به آثاری که در این باره نوشته شده و به خصوص جلد ۵۶ مجموعۀ گرانسنگ «بحارالأنوار» مراجعه نمایند و امّا بعضی از این روایات:
صبر در بیماری: امام هفتم(ع) فرمودند: «چون بندهای بیمار شود، خدا به فرشتۀ دست چپ وحی کند: تا در بند من است بر او گناهی ننویس و به دست راستی وحی کند: هر کار نیکی که در تندرستی او برای او مینوشتی بنویس.»
عیادت از بیماران: امام ششم(ع) فرمودند: «هر که یک بیمار مسلمان را عیادت کند، خدا تا همیشه بر او ۷۰ هزار فرشته گمارد تا در بند او در آیند و تا قیامت تسبیح و تقدیس و تهلیل و تکبیر گویند و نیمی از نمازشان برای عیادتکنندۀ بیمار باشد.»
رعایت آداب منزل: امام باقر(ع) فرمودند: «جبرئیل گفت: یا رسول الله ما در خانهای نرویم که در آن صورت آدمیباشد و نه در خانهای که در آن بول شود یا در آن سگ باشد.»
دیدار و احوالپرسی از برادر مؤمن: رسول خدا(ص) فرمودندکه جبرئیل به من گفت: «خدا عزّوجلّ فرشتهای به زمین فروآورد و او رفت تا به در خانهای که مردی از صاحب خانه اجازۀ ورود میخواست، به او گفت: تو چه نیازی به صاحب این خانه داری؟ گفت: برادر مسلمان من است، به دیدار او آمدم برای خدای تبارک و تعالی، گفت: تنها برای همین آمدی؟ گفت برای همین، فرشته گفت: مرا خدا به [سوی] تو فرستاده و به تو سلام داده و فرموده: بهشت برای تو واجب است و افزود که خدا عزّوجلّ فرماید، هر مسلمانی را دیدن کند او را دیدن نکرده؛ بلکه مرا دیدن کرده و ثوابش بهشت است.»
امام ششم(ع) فرمودند: «هر که برادرش را برای خدا دیدار کند در بیماری یا تندرستی او و نیرنگی نزند و عوضی نخواهد. خدا بر او ۷۰ هزار فرشته بگمارد تا در دنبالش فریاد کنند پاکی و بهشت بر تو خوش باد، شما زوّار خدایید، مهمانان رحمانید، تا به خانهاش برگردد، یسیر به او گفت: قربانت گردم، گر چه راه دور باشد؟ فرمود: آری، ای یسیر گر چه یک سال باشد، خدا جواد است و فرشتهها بسیار، بدرقهاش کنند تا به خانهاش بر گردد.»
امام پنجم(ع) فرمودند: «مؤمن از خانه به در آید تا برادرش را دیدن کند و خدا عزّوجلّ فرشتهای بدو فرستد تا بالی در زمین نهد و بالی در آسمان. او را جوید تا چون به منزل او درآید، جبّار تبارک و تعالی ندا کند: ای بنده که حقّم را بزرگداشتی و از آثار پیغمبرم پیروی کردی، مرا باید تو را بزرگ دارم، بخواه تا به تو بدهم، دعا کن تا اجابت کنم، خموش شو و من آغاز کنم، چون برگردد آن فرشته بدرقهاش کند و با بالش [بر سر] او را سایهاندازد تا به خانهاش در آید و خدا تبارک و تعالی ندایش کند، ای بنده که حقّم را بزرگ داشتی. بر من باید ارجمندت دارم، بهشتم را بایست تو کردم و در بارۀ بندههایم تو را شفیع نمودم.»
امام ششم(ع) فرمودند: «راستی چون دو مؤمن برخورند و به هم دست دهند، خدا عزّوجلّ رحمت بر آنها فرو آرد و ۹۹ آن از آن پر محبّتتر آنها است، نسبت به یارش و چون همراه شوند، رحمت آنها را فرو گیرد و چون بنشینند و با هم گفتوگو کنند، فرشتههای حافظ به هم گویند: ما کنار رویم شاید رازی دارند و خدا خواسته نهان باشد، گفتم: نه اینکه خدا فرماید: «هیچ لفظی نگوید جز اینکه رقیب و عتبه بر او هستند»۲۳ فرمود: ای ابااسحاق اگر حافظان نشنوند البتّه خدای دانای راز بشنود و ببیند.
امام پنجم فرمودند: «موسی(ع) در مناجات با خدا عزّوجلّ بود که خدا به او فرمود: ای موسی، سائل را گرامی دار، گرچه به انفاق چیز کمیبه او باشد یا به زبان خوش او را دور کن که گاهی ملکی را به صورت سائل برای امتحان مردم به سوی مردم میفرستم تا ببینم چه میکنند.»
روزۀ نهانی: امام ششم(ع) فرمودند: «هر که روزهاش را نهان دارد، خدا عزّوجلّ به فرشتههایش فرماید: بندهام از عذابم پناهنده شد، او را پناه دهید، خدا عزّوجلّ فرشتههایش را گماشته به دعا برای روزه داران و به آنها نفرموده، دعا کنند به کسی، جز اینکه مستجاب کند.»
روزۀ تابستان: امام ششم(ع) فرمودند: هر که برای خدا عزّوجلّ روزه دارد در گرمای سخت و تشنه شود، خدا هزار فرشته بر او گمارد تا دست به رویش کشند و او را مژده دهند.
تواضع برای خدا: امام ششم(ع) فرمودند: «معاویـ[ بن عمّار گوید: شنیدم میفرمود: در آسمان دو فرشته گماشته بر بندههایند، هر که برای خدا تواضع کند، بالایش برند و هر که تکبّر کند، زبونش سازند.»۲۴
در روایات، یکی از نیروها و امدادهای الهی برای امام زمان(ع)، حضور ملائکه در خیل یاران ایشان است۲۶ تا جایی که میتوان مدّعی شد یکی از مهمترین وظایفی که بر عهدۀ ملائک گذاشته شده، یاری امام زمان(ع) است. بنا بر آنچه در روایات آمده چهل و شش هزار فرشته در خدمت ایشان خواهند بود۲۷ که تعدادی از آنان از جنگ بدر در انتظار ظهور امام زمان(ع) هستند. امام صادق(ع) فرمود:
«آنان که در بدر بودند، پنج هزار و سیصد و سیزده تن بودند، چهار هزار از مسوّمین (یعنی با علامت و علامت آنها عمامّۀ سفید با تحت الحنک بود) و هزار نفر از مردفین (یعنی آنان که ردیف هم به حالت صف بودند)».۲۸ شاید اینان همان اوّلین ملائکۀ یاور امام(ع) باشند. امام باقر(ع) فرمود:
«گویا میبینم او را که از مکّه به سوی کوفه حرکت کرده با پنج هزار ملائکه، جبرئیل از طرف راست او و میکائیل از طرف چپ او و مؤمنان در جلو او و لشکر خود را در بلاد متفرّق میکند».۲۹
سیصد وسیزده هزار نفر از این ملائکه که قرنهاست در انتظار قائم(عج) هستند در روایتی از امام صادق(ع) چنین دستهبندی شدهاند:
ـ فرشتگانی که با نوح در کشتی بودند؛
ـ آنان که با ابراهیم نبی(ع) بودند، هنگامیکه او را در آتش انداختند؛
ـ آنان که با موسی بودند، هنگامیکه دریا را برای بنیاسرائیل شکافت؛
ـ آنان که با عیسی بودند، هنگامیکه خداوند او را به آسمان بالا برد. تعداد آنها چهار هزار نفر است؛
ـ چهار هزار ملک که روز عاشورا برای یاری حضرت سیّدالشّهدا(ع) فرود آمدند و از آن حضرت رخصت نبرد خواستند و امام(ع) به ایشان رخصت نداد، پس بالا رفتند و فرود آمدند و رخصت خواستند، باز رخصت نداد و بارها بالا رفتند و فرود آمدند و آن حضرت رخصت نمیداد تا اینکه [امام] شهید شدند. پس از آن روز ملائکه همچنان پریشان و غبارآلود نزد قبر آن حضرت گریان هستند تا اینکه قائم(عج) قیام کند؛ رئیس آنان ملکی است منصور نام. زیارت نمیکند ایشان را زیارت کنندهای، مگر اینکه ایشان او را استقبال میکنند و وداع نمیکند آن حضرت را، مگر اینکه او را مشایعت میکنند و مریض نمیشود زائری، مگر اینکه او را عیادت میکنند و نمیمیرد زائری، مگر اینکه بر وی نماز میگذارند و برای او بعد از مردن استغفار میکنند و همۀ آنان در زمین انتظار قیام قائم(ع) را دارند تا هنگام خروج او.۳۰
از مجموعۀ روایات چند دسته ملائکۀ دیگر را نیز میتوان مشاهده کرد:
ـ ملائکۀ منزلین، که سه هزار نفرند؛
ـ ملائکۀ کرّوبین؛ ۳۱
ـ ملائکۀ مقرّبین که تعداد این دو دسته بیان نشده است؛ ۳۲
ـ ملائکهای که هنگام تولّد آن حضرت به زیارتش آمدند؛ یکی از کنیزان حضرت عسکری(ع) روایت کرده: پرندگانی از آسمان مشاهده شد که میآمدند و بالهای خود را بر سر و صورت و سایر بدن آن حضرت میمالیدند و پرواز میکردند. این مطلب را برای امام عسکری(ع) نقل کردند: خندید و فرمود: «آنان ملائکۀ آسمان بودند. فرود آمده که خود را متبرّک سازند و ایشان انصار او خواهند بود هنگامیکه خروج کند.»۳۳
از دیگر آیات و روایات میتوان چنین استفاده کرد که تعداد ملائکهای که در خدمت امام زمان(عج) و یاران ایشان خواهند بود، محدود به اینها نمیشوند و خصوصاً در دورۀ استقرار حکومت عدل مهدوی، ملائکه حضوری پررنگ خواهند داشت و گاه در مقام خادم، یاران و همراهان امام(ع) و شیعیان به ایفای نقش خواهند پرداخت. به امید روزی که این وعدۀ دیرین الهی تحقّق یافته و ما نیز توفیق درک آن را بیابیم.
ماهنامه موعود شماره ۱۲۱
پینوشتها:
۱. سورۀ هود(۱۱)، آیۀ ۶۹ به بعد.
۲. بحار الأنوار، ج۵۶، ص ۲۵۶
۳. الخصال، ج۲، ص ۴۰۱.
۴. سورۀ مریم (۱۹)، آیۀ ۱۹.
۵. سورۀ انعام(۶)، آیۀ ۵۰؛ سورۀ انبیا(۲۱)، آیۀ ۲؛ آیۀ آخر سورۀ کهف؛ سورۀ نساء(۴)، آیۀ ۱۷۲.
۶. سورۀ اعراف (۷)، آیۀ ۱۷۹.
۷. سورۀ نحل (۱۶)، آیات ۴۹-۵۰؛ سورۀ انبیا (۲۱)، آیۀ ۲۶؛ سورۀ تحریم (۶۶)، آیۀ ۶.
۸. ر.ک: امالی صدوق، ص ۱۳۷؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص ۲۵۲؛ بحار الأنوار، ج۴۳، ص ۲۴۴.
۹. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۲۴۴.
۱۰. سورۀ طه(۲۰)، آیۀ ۱۱۵.
۱۱. برای نمونه ر.ک: سورۀ انبیا (۲۱)، آیات ۲۶-۲۷.
۱۲. سورۀ اعراف(۷)، آیۀ ۲۰۶.
۱۳. ر.ک: نبوت، ص۲۰؛ مجموعهآثاراستاد شهید مطهری، ج۴، ص ۲۹۴.
۱۴. سورۀ حاقه (۶۹)، آیۀ ۱۷.
۱۵. سورۀ زمر (۳۹)، آیۀ ۷۵.
۱۶. سورۀ بقره (۲)، آیۀ ۹۸.
۱۷. سورۀ رعد (۱۳)، آیات ۲۳-۲۴.
۱۸. سورۀ مدّثر (۷۴)، آیات ۳۰-۳۱.
۱۹. سورۀ ق (۵۰)، آیات ۱۷-۱۸.
۲۰. سورۀ انفطار (۳۷)، آیات ۱۰-۱۲.
۲۱. سورۀ صافات (۳۷)، آیات ۱-۳.
۲۲. مفاتیح الغیب، ص۳۴۶ به نقل از فرشتگان، ص۹۳.
۲۳. سورۀ ق (۵۰)، آیۀ ۱۸.
۲۴. ر.ک: بحار الأنوار، ج۵۶، صص ۱۸۱-۱۹۰.
۲۵. ر.ک : آیت الله خراسانی، مهدی منتظر(ع)، ص۳۱۹.
۲۶. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج۳، ص۱۶۷، ح ۶۹۲؛ احتجاج، ج ۲، ص ۲۹۱.
۲۷. بحارالانوار، ج ۱۱، ص۵۳، ب ۲۵؛ الزام الناصب، ج ۲، ص ۲۶۴.
۲۸. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج ۴، ص ۱۶، ح ۱۰۹۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۶، ب ۲۷، ح ۴۰.
۲۹. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج ۳، ص ۲۹۹، ح ۸۳۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶، ب ۲۷، ح ۵.
۳۰. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج ۴، ص ۱۶، ح ۱۰۹۶؛ الزام الناصب، ج۲، ص ۲۹۷.
۳۱. غیبت نعمانی، ص ۱۵۴ (امام باقر(ع)).
۳۲. غیبت نعمانی، ص ۱۵۴؛ الزام الناصب، ج۲، ص ۳۰۳.
۳۳. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، ج۴، ص ۳۷۲، ح ۱۳۵۴؛ بحارالانوار، ج۵۱، ب ۵، ح ۱۰.