مقوله های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و …چنان در هم تنیده هستند که براحتی نمی توان میزان تأثیر گذاری هرکدام را در حوزه دیگری منکر گردید. لذا رسانه های تبلیغاتی با توجه به امکانات و دارایی های خویش در خدمت برآورده کردن نیازها و خواسته های اربابان بوده و در این زمینه فعالیت می نمایند. ماهواره، سینما، تلویزیون، اینترنت، روزنامه، مجلات گوناگون و … نقش بسیار بزرگی در این مهم داشته و صاحبان آنها با دمیدن آرزوی خویش که همان رسیدن به مطامع مادی و افزایش ثروت و سلطه میباشدرا فراهم می نمایند.
« غول و چراغ جادو » عنوانی که تقریباً همه افراد در سنین مختلف آشنایی نسبی با آن دارند. از کودکانی که کارتونهای جذاب شرکتهای بزرگ امریکایی را مشاهده میکنند تا افراد پابه سن گذاشته ای که کوله بار تجربه را بر دوش میکشند . همگی با این مفهوم آشنا هستند و تداعی کننده خاطراتی هر چند نامأنوس در ذهن ایشان است. داستانهای علاءالدین و چراغ جادو را همه یا خواندهاند و یا شنیدهاند .یا کارتون آن را مشاهده کرده و یا در بازی های رایانه آن را دیدهاند. این داستان از زمانهای گذشته و دور، وارد ادبیات عامیانه شده و با توجه به اتفاقات آن و میزان تبلیغات صورت گرفته و عجین شدن با خیالات و آرزوهای مردم، نشان دهنده جذابیت آن بین عموم بوده و در فرهنگهای مختلف برای خویش جا باز کرده است.
اما نوشتاری که در پیش رو دارید نگاهی جدید در این مقوله را مورد بررسی قرارداده است که شما را به خواندن این مقاله دعوت می نماید. معمولاً چراغهای جادویی را در انبارهای قدیمی و پستوهای خانه های خشتی و کاخ های باستانی جستجو نموده یا کشف می نمایند. حتی در کشور عزیزمان نیز، شاهد تبلیغاتی در این خصوص توسط یکی از بانکهای کشور میباشیم که دستگاه کارت خوانی که در فروشگاه نصب شده از نوع چراغ جادو میباشد. اولین برداشتی که از موضوع این مقاله مورد توجه واقع شده و توجه خواننده گرامی را جلب می نماید برآورده شدن خواسته ها و امیال و آرزوهای صاحب و مالک چراغ جادو میباشد که این آرزوها را غول این چراغ به واقعیت تبدیل می نماید یعنی غول چراغ دست بر سینه و سراپا گوش خواسته های صاحب خویش را برآورده می نماید.
نویسنده قصد دارد با ارائه این ذهنیت و فضاسازی صورت گرفته ذهن خواننده محترم را اینگونه وارد مرحله پنهانی موضوع نماید که رسانه های تبلیغاتی وخبرپراکنی و تولیدکننده محصولات فرهنگی با توجه به نقش تأثیر گذار خویش چگونه آرزوهای صاحبان خویش را برآورده می نمایند و در حقیقت نقش چراغ جادو را در فضای رسانه ای و بین المللی و فرهنگی جوامع و ملتها انجام می دهند.
همانطور که خوانندگان عزیز از فضای رسانه ای موجود در دنیا مطلع میباشند یهودیان بزرگترین وبا نفوذ ترین صاحبان رسانه در جهان میباشند . آسوشیتد پرس، رویتر، بی بی سی و رادیو صدای آمریکا،فارسی ONE، شبکه VOA، … یا روزنامه های واشنگتن تایمز، نیویورک تایمز و … دارای صاحبانی چون رابرت مرداک، رویتر، خاندان روتچیلد و … میباشند. یعنی لایه مخفی این رسانه ها در دستان این افراد است. به عبارتی تا صاحبان و مالکان رسانه درخواست یا تفکری را نداشته باشند آن درخواست اصلاً طرح موضوع نخواهد شد.
ساده ترین مثالی که دراین باب می توان ارائه نمود صحنه درگیری مبارزان فلسطینی با سربازان اسرائیلی میباشد. اراده صاحبان رسانه براین استوار گشته که سربازان اسرائیلی « مظلوم » و مبارزان فلسطینی « ظالم » و « مهاجم » نشان داده شوند. دراکثر صحنه های تصویر برداری شده، عکاسان و فیلمبرداران پشت سر سربازان تیر انداز اسرائیلی قرار گرفته و برای بیننده اینطور وانمود میگردد که سربازان اسرائیلی در حال دفاع از خویش بوده و مبارزان فلسطینی در حال تهاجم به آنها میباشند. اما همه بر این واقعیت آگاه هستیم که اینطور نیست.
نمونه بارز دیگری در این خصوص وجود دارد انقلابهای ملت عرب در برابر سران حاکم میباشد . هیچکدام ار رسانه های بیم المللی فاجعه رخداده در این کشورها را آنطور که واقعیت دارد به رخ نمیکشند و این خود جای سوال دارد.
حال این سوال پیش می آید که چرا این عمل اتفاق افتاده است ؟ دراین خصوص مشاهده میکنیم که صاحبان رسانه های جهانی نمی خواهند موضوع تجاوزات اسرائیل و بخصوص صهیونیسم مطرح باشد و یا بیداری اسلامی اتفاق افتاده در جهان عرب در جهان منعکس گردد. اما بیان این مثال فقط ذکر این نکته است تا به ذهن خواننده گرامی، ساده ترین افکار صاحبان رسانه ها معطوف نمائیم.
اگر کمی دقت نمائیم متوجه میشویم که کارکرد رسانه ها، القای فرهنگ وتفکر صاحب رسانه یا سیاستهای القایی میباشد.
بعنوان نمونه در بعد اقتصادی مشاهده میکنیم پس از بحران نفتی ۱۹۷۳ شرکتهای تولید کننده کالا، به این نتیجه رسیدند که باید برای فروش بیشتر محصولات خویش و تصاحب ثروت بیشتر، تبلیغات را وارد عرصه رسانه نمایند. لذا فرهنگ مصرف گرایی مورد توجه این شرکتها و غولهای تجاری و بین المللی قرار گرفت . میزان افزایش این تبلیغات بحدی است که در زمانهای مختلف صورت میگیرد. در زمان قبل از پخش سریال های تلویزیونی، فیلمهای سینمایی، میان برنامه های تلویزیونی و رادیویی، بیلبرد های بزرگراهی و … امروزه کمتر کودکی را میشناسیم که از جدیدترین خوارکی خبر نداشته باشد یا در وعده های غذایی خویش از این تبلیغات استفاده نکند که خود تبعات مالی، اقتصادی، روانی، جسمی، پزشکی و… را در بر داشته است . از طرفی این تبلیغات خود نیز به یک صنعت پر سود تبدیل شده است. بعنوان مثال تبلیغات و نحوه پوشش، نحوه زندگی،آرایش، مدهای جدید لباس و… صورت گرفته در خصوص عروسک معروف باربی، تبلیغات صورت گرفته در شبکه های ماهواره ای در مورد محصولات خوراکی مانند نوشابه های کوکا کولا، فانتا، پپسی و…، تبلیغات لوازم و محصولات آرایشی وبهداشتی،دستگاه های لاغری، همه وهمه، نشان دهنده میزان و نحوه نوع رویکرد این چراغ جادو میباشد.
در ابعاد سیاسی این رویکرد، فشار های سیاسی و تبلیغاتی بوجود آمده که در فرهنگ سیاسی و عمومی ملتها، خود را با عناوین مختلف از جمله جنگ نرم، جنگ روانی، تهاجم فرهنگی و … نشان داده است. تبلیغات سیاسی کاندیداهای انتخابات، نمونه بارز این مطلب میباشد. در اینجا نیز نقش صاحبان رسانه و غولهای ایشان نمود پیدا می نماید که با استفاده از ابزار و امکانات رسانه ای خویش در جهت منافع احزاب و گروه های حامی تلاش نموده و یا وجهه حریف خویش را تخریب مینمایند. انقلاب های رنگین و توطئه های اتفاق افتاده در اقصی نقاط جهان را می توان از این نوع قلمداد نمود. نمونه های آن را می توان در زمان انتخابات مشاهده کرد و خواننده گرامی نیز مزه این نوع تبلیغات رنگارنگ را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ چشیده است.
در ابعاد فرهنگی نیزبا نگاهی اجمالی به عملکرد استعمار در قرون اخیر و در کشور های جهان سوم و کمتر توسعه یافته شاهد تهاجمی فرهنگی یا به تعبیر مقام معظم رهبری شبیخون فرهنگی بوده ایم که تماماً توسط بنگاه هاو غولهای رسانه ای صورت گرفته است. تولید فیلمهای ضد اسلامی و ضد فرهنگی و انتشاردر سطح جهانی مانند فیلمهای ۳۰۰، محاصره و…، تولید محصولات ضد اخلاقی و در حقیقت پورونوگرافی و فیلمهای سکس، همه و همه نشان دهنده افکار مرموز و سیاستهای از پیش تعیین شده و در حقیقت براورده شدن آرزوهای صاحبان چراغ جادو و مالکان آن میباشد.
البته خواننده گرامیبر این مطلب واقف میباشند که مقوله های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و …چنان در هم تنیده هستند که براحتی نمی توان میزان تأثیر گذاری هرکدام را در حوزه دیگری منکر گردید. لذا رسانه های تبلیغاتی با توجه به امکانات و دارایی های خویش در خدمت برآورده کردن نیازها و خواسته های اربابان بوده و در این زمینه فعالیت می نمایند.
ماهواره، سینما، تلویزیون، اینترنت، روزنامه، مجلات گوناگون و … نقش بسیار بزرگی در این مهم داشته و صاحبان آنها با دمیدن آرزوی خویش که همان رسیدن به مطامع مادی و افزایش ثروت و سلطه میباشدرا فراهم می نمایند.
با نگاهی گذرا به صاحبان این رسانه ها و بررسی سابقه ایشان متوجه این واقعیت میشویم که چراوالت دیسنی، رابرت مرداک و … اقدام به تأسیس شبکه های خبری، تولید فیلم و سریال و چاپ روزنامه و… می نمایند و یا هالیوود به عنوان بازویی پرتوان و قدرتمند در خدمت آنها میباشد.
در آخر نویسنده معتقد است با توجه به تفکرات غالب صاحبان بنگاه های خبر پراکنی و رسانه ای لزوم توجه بیش از پیش به فرهنگ رسانه ها و امپراطوری عظیم آن، اهمیت یافته و مسئولان امر را متوجه این قضیه می نماید که غفلت در این حوزه موجب شکست در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و … را سبب شده و از طرفی غلبه صاحبان استعمارگر را به ارمغان خواهد داشت.
نویسنده : روح اله بهرامی
منابع :
۱- انحصار نوین رسانه ای؛ اچ –باکیدگیان؛ ناشر موسسه روایت فتح
۲- جهان سوم و مسایل آن؛ دکتر ازغندی؛ ناشر سمت
۳- ماهیت و عملکرد امپریالیسم؛ دکتر همایون الهی