تهران امروز: به سراغ این جماعت و تحرکاتش در سوریه رفته و با حسن هانیزاده گفت و گو کردیم. این گفت و گو اما در شرایطی منتشر میشود که بسیاری از ناظران ناآرامیهای پنجماه اخیر در سوریه را به گروههای سلفی و همچنین شاخهای از اخوانالمسلمین منتسب میکنند.
اگر به تحولات اخیر منطقه بهویژه سوریه نگاهی داشته باشیم حدس و گمانهای بسیاری در مورد نقش سلفیها در این کشور وجود دارد. در این زمینه به چه نکات اساسیای میتوان اشاره کرد؟
سلفیهای سوریه پیوندی گسترده و عمیق با اخوان المسلمین سوریه دارند. در این بین از آنجایی که سلفیها نوعی وابستگی به وهابیهای عربستان دارند لذا بیشتر حلقه اتصالی بین وهابیون عربستان و سلفیهای اردن و سوریه و جود دارد. در این میان از آنجا که اخوانالمسلمین سوریه به عنوان ریشه دارترین و قدیمیترین جنبش مبارزاتی اسلامیبعد از اخوانالمسلمین مصر بهشمار میروند لذا سلفیها هم به موازات رشد اخوانالمسلمین در سوریه تشکیلات خودشان را سازماندهی کردهاند.
اگر به گذشته نگاه کنیم در مییابیم که از سال ۱۹۷۰ تاکنون (در چهل سال گذشته) که با کودتای حافظ اسد علویها قدرت را در دست گرفتهاند نگرش سلفیهای سوریه نسبت به علویها نگرش تحقیر آمیزی بوده و هست. به این معنی که اینان اساسا علویها را رافضی میدانند و آنها را مستحق کشتن. در این راستا قابل توجه است که در زمان ۱۹۷۱ زمانی که حافظ اسد قدرت را در سوریه به دست گرفت سلفیها و برخی رهبران اخوان المسلمین افراطی سوریه بیانیهای صادر کردند و اعلام کردند از آنجایی که حافظ اسد به طایفه علویها وابستگی دارد و علویها هم خارج از دین اسلام هستند وی نمیتواند رئیسجمهور باشد چرا که قانون اساسی صراحت دارد که رئیسجمهور باید مسلمان و چهل ساله باشد. در این بین چون سلفیها، علویها را غیرمسلمان میدانند حافظ اسد را خارج از اسلام میدانستند اما بلافاصله رهبران مذهبی شیعه در لبنان و سوریه (مرحوم شیخ محمد مهدی شمسالدین، سید محمد حسین فضلالله، امام موسی صدر، آیتالله شیرازی و شیخ عبدالامیر قبلان از رهبران شیعه لبنان) بیانیهای صادر کردند که با توجه به ادله قوی طایفه علوی زیرمجموعه شیعیان هستند و بنابراین اسد مسلمان است. امری که باعث شد جریانسازی سلفیها علیه حافظ اسد کاهش یابد. در این حال اگرچه رویکرد اخوانالمسلمین کمی ملایمتر از سلفیهاست اما از آنجا که سلفیها و اخوان المسلمین به عنوان دو جنبشی که به موازات هم علیه علویها مبارزه میکنند در کنار هم قرار گرفتهاند.
اخوان المسلمین از سال ۱۹۸۲ مبارزات مسلحانه خود را علیه علویها و حکومت علویها آغاز کردند و در گیریهای شدیدی در حماه و… به وجود آمد که منجر به کشته شدن ۳۰ هزار نفر از طرفداران اخوان المسلمین شد و اکنون نیز سلفیها این کشتار را به جریانهای حاکم فعلی ربط میدهند و درصدد انتقام از طایفه علوی هستند.
در چند سال اخیر با توجه به نوع سیاست خارجی عربستان بسیاری معتقدند که این کشور نقش اساسی را در گسترش اندیشههای سلفی در خاورمیانه دارد. این حمایت خارجی چه نقشی در گسترش و افزایش نفوذ جریان سلفی در سوریه داشته است؟
عربستان سعودی از سال ۱۹۸۲ عملا سلفیهای سوریه را تغذیه کرده است. این رویکرد نه تنها در سوریه بلکه در اردن و یمن نیز اتفاق افتاد. (چنانچه در یمن سلفیها با کمک ارتش علی عبدالله صالح دیکتاتور یمن به سرکوب شیعیان الحوثی پرداختند) در سوریه عربستان کمک مالی فراوانی در اختیار سلفیهای سوریه قرار داده است و حتی از طریق گروه ۱۴ مارس در لبنان به رهبری سعد حریری نیز سلاحهای زیادی در اختیار گروههای سلفی که عمدتا در شهرهای درعا، حمص و حماه و دیر الزور مستقر هستند قرار گرفته و آنها مسلح شدهاند و با استفاده از تظاهرات اخیر اعتراضی در سوریه اقدام به ترور شخصیتها و کشتار مردم و اقدام به ناامنی میکنند. هدف آنان نیز سرنگونی دولت علوی سوریه و گرفتن قدرت است. به نظر میرسد که تمام این جریانسازیها و حرکتهای مسلحانهای که علیه دولت سوریه صورت میگیرد توسط سلفیها و با کمک وهابیون عربستان انجام میگیرد و همچنین باید گفت که باید میان اخوان المسلمین و سلفیها هم تفاوت قائل شد زیرا اخوانالمسلمین عملیات خشونت آمیز را تقبیح میکنند.
نگاه اسرائیل با توجه به همسایگی با سوریه به جریان سلفی در سوریه چگونه است؟
در واقع اسرائیل مایل نیست که علویهای سوریه و دولت بشار اسد با قدرت به حکومت خود ادامه دهند. در این بین تلاش اسرائیل این است که حکومتی وابسته به غرب و مشابه عربستان سعودی و اردن در سوریه حاکم باشد تا مزاحمتهایی در آینده برای اسرائیل نداشته باشد و همچنین با تهران و حزبالله مشکل داشته باشد و محور تهران- دمشق هم قطع گردد.
در این بین باید گفت که اکنون رویکرد عربستان در سوریه درست همانند رویکرد اسرائیل و آمریکاست. گذشته از این اسرائیل نقش سلفیها را درسوریه تحمل میکند تا حدی که حکومت بشار اسد را در سوریه سرنگون کنند اما چون هنوز ماهیتشان برای اسرائیل مشخص نیست اسرائیل به این امر که سلفیهای خشونت طلب قدرت را در دست بگیرند با تردید نگاه میکند اما اگر سلفیهایی که تحت کنترل عربستان هستند بخواهند منافع اسرائیل را حفظ کنند برای اسرائیلیها فرقی نمیکند که سلفیها در قدرت باشند یا اخوانالمسلمین یا ملیگراها. در این راستا باید گفت که در درجه نخست اسرائیل و آمریکا به امنیت اسرائیل فکر میکنند و همچنین در سوریه حکومتی باشد که منافع اسرائیل را حفظ کند و مهمتر از همه تامین امنیت مرزها و نابودی حزبالله مورد نظر است.
آینده نقش سلفیها در سوریه را با چه پیشفرضهایی میتوان مورد بررسی قرار داد؟
در واقع اینکه سلفیها بتوانند قدرت را در سوریه در دست بگیرند امکان بسیار ضعیفی دارد و همچنین محتمل به نظر نمیرسد. در این بین باید گفت که حتی اگر بشار اسد هم سقوط کند این جریان شانس کمتری برای حضور در نظام آینده سوریه خواهند داشت اما هدف آنان سرنگونی دولت علوی سوریه و قطع ارتباط محور تهران – دمشق – بیروت و همچنین حذف حزبالله از معادلات است. یعنی ماموریت سلفیها در سوریه منحصر به گرفتن قدرت در سوریه نیست بلکه در کنار سرنگونی دولت علوی سوریه قطع محور تهران -دمشق- بیروت و همچنین حذف حزبالله به عنوان جنبش شیعی مبارز در دستور کار آنان هست؛ هدفهایی که بخشی از سیاستهای استراتژیک عربستان است و ریاض نیز به دنبال آن است. بنابراین سلفیها تنها در پی بهدست گرفتن قدرت نیستند.