مشرق: یکی از روزنامه های عامه پسند صبح، تصویری از کتایون ریاحی بازیگر سینما وتلویزیون ایران به منتشر کرده است که در میان کودکان مسلمان و قحطی زده سومالیایی نشسته است و عکس یادگاری گرفته؛ این روزنامه در تیتر خودش ریاحی و سفر و عکس یادگاری اش را با آنجلینا جولی مقایسه میکند.
از این ها گذشته عکس های یادگاری هنرپیشه های آمریکایی با مردم سودان، سومالی و دیگر نقاط آفریقا و آسیای شرقی و … اساسا مصرفش برای آن دست از کشور های در حال توسعه و توسعه یافته ای است که مصرف کننده اصلی تولیدات ماشین تبلیغاتی هالیوود است.
اما اینکه چنین حرکتی توسط یک بازیگر ایرانی صورت بگیرد دارای چند نکته است که تامل بر آنها خالی از لطف نیست:
نکته اول اینکه نفس چنین سفری برای بازیگرانی که معمولا غیر از محلات شمال تهران و شاید نقاط تفریحی دیگر کشورها جای دیگری را نشناسد، بسیار مفید خواهد بود که سری نیز به گرسنگان سومالی بزند، البته این مساله تنها در بعد شخصی است، اما زمانی که به بعد تبلیغاتی ماجرا می رسیم ماجرا کاملا متفاوت میشود، به عبارت بهتر چنین سفری تا به چهاندازه می تواند بر زندگی مردم سومالی کمک کند؛ آیا جز این است که بیش از اینکه عکس های یادگاری و سفرهای این گونه بیش از هر چیزی رپرتاژ آگهی هایی است که برای هنرپیشه نقش اول بیشترین عایدی را دارد.
نکته دوم؛ آیا ستاره های سینمایی ما می توانند نماینده و سفیر خوبی برای ایران باشند؟ اگر یک هنرپیشه هالیوودی نماینده فرهنگ ینگه دنیایی میشود، به واسطه دستگاه منظم تولید سبک زندگی ستاره های فرهنگی آمریکایی نماینده فرهنگ آمریکا هستند؛ اما آیا همین حکم درباره ستاره های سینمای ایران هم صادق است. آیا ستاره های سینمای ایران سمبلهایی قابل قبول برای فرهنگ ایرانی هستند، بعید به نظر می آید که ناظری منصف چنین نظری را تایید کند با این حال در صورتی که تایید کننده ای نیز وجود داشته باشد باید از او خواست تا نگاهی به آنچه از زندگی این ستاره ها درباره زندگی خصوصیشان منتشر میشود بیندازند.
و اما نکته سوم؛ برد دیپلماسی هنرپیشههای آمریکایی در جهانی بودن آنها است که غیر از دستگاه بزرگ تولید، تبلیغ و انتشار جهانی متکی به جاذبه های جنسی و خشونت فوق العاده سینمای هالیوود است؛ اما از دیدی منطقی تا چه حد بازیگران سینمای ایران در میان مردم جهان شناخته شدهاند که با طرح سفر آنها به آفریقا یا هر نقطه بحران خیز جهان موجی از احساسات مردمیبرخیزد و الخ. حداکثر برد سینمای ایران به درون مرزهای ایران خلاصه میشود؛ البته اگر بگوییم سریال حضرت یوسف علیه السلام را برخی از کشورهای مسلمان نیز دیدهاند شاید برخی بازیگر نقش زلیخا را به خاطر بیاورند اما باز هم این در قاعده حکم کلی تغییر ایجاد نخواهد کرد.
و نکته آخر اینکه چرا مسوولان سیاست خارجی و فرهنگی ما نتوانسته اند آن بخش از سمبل های انقلاب اسلامی را که در گذشته نیز در میان ملت های مستضعف به خوبی شناخته شده بودند دوباره به کار بگیرند و کار به استفاده از هنرپیشه های سینما و تلویزیون به سبک آمریکایی کشیده است.