آهوتر از هر چه آهو
عید است و لبهای مستم، مشغول رقص تبسُّم
سرریز شد هشتمین خُم، ای مِیْ پرستان، بشارت
مولا علیّ بن موسی! عرض سلام و ارادت
فرخنده بادا طلوعت، مهر سپهر هدایت
ای کاش بودم کنار صحن و سرای دو چشمت
فارغ ز های و هیاهو، میکردم آنجا زیارت
در گرگخیز هیاهو، آهوتر از هر چه آهو
آسیمهسر میدویدم، در سایهسار پناهت
من زائر توسِ عشقم، آقا طلب کن دلم را
تا دست افشان بیایم، پابوس خورشید ماهت
یک سینه دارم سخن من، سنگ صبورم تو هستی
من با نگاه تو خلوت … آقای آیینه! رُخصت
بیداد میبارد ای خوب! از عصر، این عصر سُربی
کو نور موعود مهدی؟ کو تکسوار عدالت؟
ای قبلۀ سبز هشتم، مولای عشق و تبسُّم!
رحمت بخوان حضرت عشق، اِقراء بِاسمِ … محبّت
امروز، روز بهشت است، نور تو میبارد از عرش
چشم زمین روشن از توست، ای آفتاب ولایت
٭٭٭
رضا اسماعیلی