آنچه در پى مىآید، گفت و گویى است با نویسنده کتاب جنجال برانگیز «عرضه بیمارى» که به افشاى روابط پشت پرده صنعت دارو پرداخته است. امروزه به ویژه در ایالات متحده و در نتیجه وجود قوانین موجود، شاهدیم که صاحبان این صنعت، به هر شکل ممکن و با توسل به هر حربه اى، در پى آنند تا جامعه سالم و بىنیاز از دارو را نیز به مشتریان خود مبدل سازند.
گفتوگو با رى موینیهان۱
چکیده:
آنچه در پى مىآید، گفت و گویى است با نویسنده کتاب جنجال برانگیز «عرضه بیمارى» که به افشاى روابط پشت پرده صنعت دارو پرداخته است. امروزه به ویژه در ایالات متحده و در نتیجه وجود قوانین موجود، شاهدیم که صاحبان این صنعت، به هر شکل ممکن و با توسل به هر حربه اى، در پى آنند تا جامعه سالم و بىنیاز از دارو را نیز به مشتریان خود مبدل سازند.
شما در اثر جدید خود، متذکر این نکته شدهاید که کمپانىهاى داروسازى هم اکنون به نحوى خصمانه، مردم سالم جامعه را هدف تولید خود قرار دادهاند؛ چرا؟
این کتاب با نقل قولى از مدیر سابق شرکت مرک آغاز مىشود، مبنى بر این که، باعث تأسف است که نتوانسته این شرکت را شبیه شرکت تولید آدامس نماید، چرا که در چنین شرایطى، وى مىتوانست تولیدات خود را به همه عرضه کند. امروزه، من بر این باورم که این دیدگاه، محرک چرخهاى ماشین بازاریابى شرکتهاى دارویى است. در دنیاى امروز، این گونه شرکتها با هدف قرار دادن بیماران و تولید داروهاى افسانهاى در پى آنند تا طول عمر بشر را افزایش دهند و درد و ناراحتى آدمى را تسکین دهند. اما حقیقت آن است که در این داروهاى به اصطلاح پیشگیرانه، پولهایى بزرگ نهفته است که بارزترین آنها را مىتوان در داروهاى مقابله با پوکى استخوان و یا کاهش دهنده کلسترول جستجو کرد. هم اینک به نحو فزایندهاى شاهدیم که نوعى تغییر در عرضه و بازاریابى اینگونه داروها شکل گرفته است. هماکنون مردم درباره «سلامتىِ همراه با نگرانى» سخن مىگویند و مسلما شیوههاى متعددى براى هدف قرار دادن چنین افرادى با این نگاه وجود دارد.
منظورتان این است که مردمى که حتى سالم هستند هم نگران بیمار شدن مىباشند؟ به راستى این گونه افراد چگونه مورد هدف قرار مىگیرند؟
استفاده از افراد مشهور و سرشناس به شیوهاى معمول تبدیل شده است. معمولاً این گونه شرکتها با توسل به این شیوه مىخواهند آگاهى عمومى، تفکر جامعه و درک آنها را در مورد بیمارى تغییر دهند. در برخى موارد شاهدیم که انتشار برخى عبارات که القا کننده بیمارى است، نه تنها قانونى، که جلوهاى خوشایند یافته است. در واقع، زمانى که این گونه افراد مشهور سعى مىکنند تا شیوه تفکر ما را درباره مشکلات جنسى یا عوارض شکمى تغییر دهند، واقعا دست به نبردى موذیانه مىزنند.
خود به یاد دارم که توصیه سرنا ویلیام بر روى نوعى راکت تنیس نقش بسته بود، اما توصیهاش چه بود؟ استفاده از نوعى دارو براى درمان سردردهاى مرتبط با عادت ماهیانه زنان!
بله، درست است. هم اکنون شاهد شکلگیرى صنعتى کوچک توسط دلالان هستیم که در حال پیوند دادن شرکتهاى دارویى با افراد سرشناس جامعه هستند. من در این باره مصاحبهاى با یکى از همین دلالها، در مورد دلیل همراهى افراد سرشناس با شرکتهاى دارویى و دعوت آنها از جامعه براى تغییر تفکرشان و روى آوردن به پزشکان، ترتیب دادم.
به راستى انگیزه آنها چیست؟
اصولاً جامعه به این افراد مشهور و سرشناس اعتماد دارد. البته این افراد سرشناس هم از این که در قبال این خدمت، حقوقبگیر شرکتها هستند، چیزى به زبان نمىآورند و اگر هم بخواهند حقیقت را بگویند، دیگر اعتمادى باقى نمىماند.
آیا در دنیاى امروز، افراد بیمار بهاندازه کافى وجود ندارند که شرکتهاى دارویى به دنبال متقاعد نمودن افراد سالم به بیمار بودن هستند؟
آنها همواره به دنبال یافتن شیوه هایى براى گسترش بازار خود هستند. یکى از این شیوه ها، بازنمایى مردم سالم در قالب افراد بیمار است. امروزه نوعى پیوند غیررسمى بین شرکتهاى دارویى و حرفه پزشکى وجود دارد که تأمین کننده منافع آنهاست. آنها برآنند تا منافع خود را با گسترش دامنه بیمارىها، افزایش دهند. ما در کتاب خود به دقت به این موضوع پرداختهایم و شما با خواندن آن عملاً آن را لمس خواهید نمود. هر زمان که گروهى از کارشناسان گردهم جمع مىآیند، مىخواهند به نحوى مرزهاى تعریف شده بیمارىها را کمى گسترش دهند، به گونهاى که بسیارى از شرایط طبیعى را به حوزه بیمارىهاى روانى یا به بیمارىهایى چون افزایش فشار خون و کلسترول بکشانند.
به نظر شما، این روند چگونه ذهن جامعه آمریکا را متأثر از خود مىسازد؟
آسکلیپیوس از جمله خدایان یونان بود که مظهر شفا محسوب مىشد و یکى از فرزندانش پاناسى بود. این خداى را همگان به نحوى مىستاییم. همه ما امروزه به نحوى به یک پاناسى احساس نیاز مىکنیم، به ویژه اگر بیمار یا ضعیف باشیم. مشکل آن است که در دنیاى امروز، نیروهاى حرفهاى و تجارى گستردهاى هستند که مىخواهند از آسیبپذیرى ما سوء استفاده نمایند و از میل ما نسبت به پاناسى بهره ببرند. واقعا نمىدانم که چه بر سر روح و روان جامعه آمریکا خواهد آمد. ما شاهد جامعهاى هستیم که تحت بمباران تبلیغات قرار گرفته است. ترس از بیمارى و مرگ، به بخش اساسى زندگى ما تبدیل شده است. من همواره علاقهمندم تا تأثیرات روانى افرادى را که روزانه ده بار به نحوى به آنها القا مىشود که بیمارند، مورد بررسى قرار دهم.
اما شما اهل استرالیا هستید و در این اثر، عمده توجه خود را معطوف به ایالات متحده نمودهاید. آیا آمریکا جامعه منحصر به فردى است؟
شیوههاى بازاریابى شرکتهاى دارویى، گسترهاى جهانى دارد اما ایالات متحده را مىتوان کانون عرضه بیمارى و بیمار فروشى دانست. امروزه ایالات متحده کمتر از ۵% جمعیت جهان و البته ۵۰% بازار دارو را به خود اختصاص داده است.
واقعا؟
البته این بدین معنا نیست که پنجاه درصد داروها در آمریکا مصرف مىشود.
خیالم راحت شد!
اما این بدین معناست که نیمى از هزینههاى دارویى در ایالات متحده مصرف مىشود.
چرا؟
ایالات متحده شرایط متفاوتى از دیگر کشورها دارد؛ چرا که تبلیغ مستقیم دارو به مصرف کنندگان، امرى عادى است و در هشت تا ده سال گذشته روندى فزاینده یافته است. البته در این دوره با تعدیل و تسهیل قوانین هم همراه شدهایم. از دیگر کشورهایى که چنین شرایطى بر آنها حاکم است، مىتوان به نیوزیلند اشاره کرد؛ اما استرالیا و کشورهاى دیگر با محدودیتهاى جدىاى در بازاریابى مستقیم دارو مواجهند. با این وجود، در همین کشورها هم شامل برنامهها و طرحهاى آگاهى دهنده نسبت به بیمارىهایى هستیم که توسط شرکتهاى دارویى بزرگ تأمین مالى مىشوند و در این بخش محدودیتى وجود ندارد.
پس از انتشار کتابتان با چه واکنشى روبرو شده اید؟
از انتشار این کتاب یک ماهى مىگذرد و سکوتى سنگین نسبت به آن مشهود است. همین سکوت است که مرا در درست بودن عقیدهام مصممتر ساخته است.
و بالاخره این که انتظار شما از ماحصل این کتاب چیست؟
امیدوارم که مردم بیشترى نسبت به ادعاهاى مطرح شده درباره داروها و بیمارىها تردید به خود راه دهند. نسبت به شرایطى که ادعا مىشود مردم در آن به سر مىبرند، واقعا مردد شوند؛ چرا که وقت آن رسیده تا واقعا همگى نسبت به شرایط موجود مردد و مشکوک باشیم.
نشریه سیاحت غرب شماره ۳۰
منبع:WWW.msnbc.msn.com
۱ – Ray Moynihan: نویسنده و محقق برجسته استرالیایى.