برخی از کارشناسان که از قضا دلسوز و متدیّن و خدمتگزار هم هستند، بر این باورند که ترک این سیستم کنترلی و محدود کننده جفا به اسلام است و معتقدند نباید جامعۀ اسلامیشیعی فقیر و بدبخت و بیچاره باشد. این سخن حق است و هیچ انسان عاقل و متدینی خواهان جامعۀ اسلامی مفلوک نیست، امّا سؤال اینجاست که با این تدبیر برای مقابله با استراتژیهایی همچون «تغییر بافت جمعیتی و ایجاد کمربندهای منطقهای» به منظور تغییر ماهیت شیعی این کشور و تضعیف ایران اسلامی هم اندیشه کردهاند؟
در برنامۀ قبلی از «پروژۀ نابودسازی مستضعفان» سخن گفتم و از همۀ آنچه که در قالب «نظم نوین جهانی» اعلام شده توسط «جرج بوش پدر» بر سر ساکنان شرق اسلامیباریدن گرفته است. «تغییر بافت جمعیّتی، مهاجرت برنامهریزی شدۀ هدفمند، ایجاد کمربندهای نامرئی منطقهای» تنها بخشها و حلقههایی از زنجیرۀ طرح نظم نوین جهانی و خاورمیانۀ جدید است که مرحله به مرحله و سریع پیش میرود. البتّه، این همه، در میان بلواهای فرامنطقهای و فتنهگریهای منطقهای گم میشود.
از نظر طرّاحان و مجریان اصلی این گم شدگی و بیخبری ضامن اجرا و تداوم پروژههای تعریف شده است. نگاهی ساده به نقشههای افشا شده دربارۀ «خاورمیانۀ جدید» راز ایجاد کمربند سلفی در جنوب کشور را که از طریق سرمایهگزاریهای بزرگ به ظاهر تجاری در شیراز و بندرعبّاس و قشم و سایر شهرهای جنوبی اتّفاق میافتد، برملا میسازد. به همان سان که با توجّه به همین نقشه به سؤال بزرگ مهاجرت بهائیان به شمال کشور پاسخ داده میشود.
کنترل و مدیریت همۀ اقوام و ملل، برداشتن فشار و تهدیدهای پیرامون رژیم اشغالگر قدس و بالأخره اعلام جهان تک حکومتی با محوریّت اسرائیل در گروه اجرای پروژههایی همچون «جهان ۲۰۰۰»، «نابودسازی مستضعفان» و «تغییر نقشۀ جغرافیایی شرق اسلامی» در گرو اجرای طرحهایی چون تغییر بافت جمعیّتی، مهاجرت هدفمند و ایجاد کمربندهایی نامرئی است. این همه، در زمرۀ نکات مهمّی هستند که از دید جزئینگر مدافعان کنترل جمعیت و عقیمسازی تدریجی مردان و زنان دور میماند.
مجامع مخفی حاکم بر جهان که حاصل ائتلاف صلیب و صهیون است با نگاه به دو خطر بزرگ سعی در اعلام قریب الوقوع جهان تک حکومتی دارند و نوید آن را به صورت آثار بزرگ سینمایی و مستندات مربوط «پروژۀ ۲۰۱۲» میدهند. خطر اوّل شکلگیری یک «جریان قدرت» در شرق اسلامی مقابل غرب و فرزند بلافصلش رژیم اشغالگر قدس است و خطر دوم، احتمال ظهور منجی موعود از این منطقۀ ویژه است. واقعهای که طومار حاکمیّت ابلیس و جنودش را در هم خواهد پیچید.
آنها امید میورزند که اجرای این پروژهها ضمن خنثی ساختن این دو خطر مددرسان نظم نوین جهانی و اعلام جهان تک حکومتی نیز هست.
طیّ دو دهۀ اخیر، دولتهای وقت، بدون توجّه به موقعیّت فرامنطقهای ایران، شرایطی تاریخی حاکم و نقش آفرینی شیعه خانۀ امام عصر(ع) به عنوان قطب مرکزی شرق اسلامی در شرایط آخرالزّمانی، ایران و ساکنانش را در برخی موارد چونان جزیرهای فرض کردند که میتواند خارج از همۀ مناسبات و تعاملات بین المللی و نقشی که استکبار و فراماسونری جهانی برای ما تعریف نموده عمل نمود و به پیش رود.
موضوع کنترل و کاهش فراگیر زاد و ولد و تحدید موالید از طریق برنامههای تنظیم خانواده در زمرۀ مباحث جدّی قابل نقد و گفتوگو در عصر ماست.
تصمیم اتّخاذ شده در قطعنامۀ پایانی سمینار مشهد در سال ۱۳۶۷ و اعلام سیاستهای کنترلی و تحدید کننده در ۸ اسفند ۱۳۶۷ به هیئت دولت، در حالی رشد جمعیت ایران را پایین آورده که کارشناسان ما را متذکّر تجربۀ رشد منفی جمعیّت و بروز پدیدههایی همچون پیری جمعیّت و رشد جمعیّت زوجین بدون فرزند میشوند.
برخی از کارشناسان که از قضا دلسوز و متدیّن و خدمتگزار هم هستند، بر این باورند که ترک این سیستم کنترلی و محدود کننده جفا به اسلام است و معتقدند نباید جامعۀ اسلامیشیعی فقیر و بدبخت و بیچاره باشد. این سخن حق است و هیچ انسان عاقل و متدینی خواهان جامعۀ اسلامی مفلوک نیست، امّا سؤال اینجاست که با این تدبیر برای مقابله با استراتژیهایی همچون «تغییر بافت جمعیتی و ایجاد کمربندهای منطقهای» به منظور تغییر ماهیت شیعی این کشور و تضعیف ایران اسلامی هم اندیشه کردهاند؟
برای مثال، برخی آمارهای موجود حکایت از رشد و افزایش حیرتآور فرقۀ ضالۀ وهابیت در شهرهای مختلف ایران اسلامی میکند. با قدرت یافتن جمهوری اسلامی ایران و هم زمان با تبلیغ کاهش جمعیت سه پروژۀ «تغییر بافت جمعیتی، مهاجرت هدفمند و ایجاد کمربند نامرئی جنوبی» در دستور کار سلفیها و فرقۀ ضالۀ وهابیت قرار گرفت.
سرمایههای بزرگ ارسالی از آن سوی خلیج فارس، جمعیتی کثیری را مأمور ایجاد کمربند نامرئی جنوبی کشور کرد (اطّلاعات دقیق این پروژه را قبلاً ارائه کردهام.) امروزه تمامی ساکنان جنوب با مجموعههای بزرگ تجاری و اداری معروف به «ستاره» آشنایی کامل دارند.
هم زمان با اجرای این پروژه به عنوان حلقهای از یک زنجیره، تبلیغات گستردهای در کنار فتاوای علما برای تعدّد زوجات و افزایش اولاد (حداقل دو زن و بیست بچه) صورت گرفت. طیّ این پروژه قرار شد بافت جمعیتی مناطق ویژهای در ایران به سرعت تغییر کند. امروزه نرخ رشد جمعیت در برخی مناطق ۷٪ در مقابل ۱٪ تا ۳/۱٪ مناطق شیعهنشین است. این واقعه باعث شده تا در برخی مناطق، ترکیب جمعیت ۲۰٪ شیعه در مقابل ۸۰٪ غیر شیعه تغییر کند. روستاهایی را میتوان سراغ گرفت که در گذشته ۶۵٪ جمعیت آن را شیعیان تشکیل میدادند در حالی که امروز به حدود ۱۴٪ رسیده است.
در حلقۀ سوم شاهد «مهاجرت هدفمند» هستیم. این مهاجرتها باعث شده تا نه تنها بر تعداد ازدواجهای فرقههای ضدّ ولایت و ضدّ شیعه با جوانان شیعه افزایش یابد، بلکه به دلیل سرعت زاد و ولدهای برنامهریزی شده، به تغییر بافت جمعیتی نیز بینجامد.
بیگمان اگر در این بارهاندیشه نشود و سیاست کنترلی و تحدید کننده دربارۀ شیعیان این سرزمین مورد ارزیابی مجدّد قرار نگیرد و خانوادهها مصلّح به سلاح آگاهی نشوند، در سکوت و خاموشی همۀ پروژههای ائتلاف صلیب و صهیون علیه مستضعفان و شیعیان پیرو امامت وولایت محقّق خواهد شد. این همه در حالی واقع میشود که ۶۰ فتوای علمای وهابی در کتاب «مجموع فتاوی دارالجنّه» علمای مکّه و مدینه، همۀ شیعیان را مشرک و حتّی مستحقّ مرگ و قتل معرفی مینماید.
به هر روی، این سرزمین امانت ویژهای از سوی حضرت صاحب الزّمان(ع) است که حراست از تمامیکیان فرهنگی و خاکی آن تا وقت ظهور کبرا در عهدۀ ما گزارده شده است.
دشمنان اهل بیت(ع) که خارج از مذاهب چهارگانۀ اهل تسنّن قابل شناساییاند، اطاعت از حاکم شیعه را حرام، کشتن شیعیان را واجب و استفاده از هر ابزاری برای مقابله با شیعیان را مباح و باعث ثواب میشناسند. چنان که با همۀ حیل از بروز اتّفاق و اتّحاد میان پیروان مذاهب اسلامی جلوگیری مینماید.
و تازه، این آغاز ماجراست.
درگیریهای آیندۀ ما و به ویژه در سالهای قبل از ظهور سختتر خواهد بود.
تمامی سالهای انقلاب و دفاع مقدس را با حضور جوانان و جامعۀ جوان پشت سر گذاشتیم. چنانچه طیّ سالهای آتی جامعۀ فرتوت و پیر جامعۀ جوان را بگیرد، فکر میکنید، امکان حراست از ایران و اسلام در شرایط سخت و ناامنی که برایمان فراهم میکنند وجود خواهد داشت؟ با سربازان مزدور میتوان جغرافیای این سرزمین را حفظ نمود؟
آمریکاییها و انگلیسیها اعراب را وادار ساختند تا آیات جهادی را از کتب درسی حذف کنند و حتّی حکم کردند آیۀ مبارکۀ بسم الله الرحمن الرحیم را هم بر دارند. فکر میکنید برای چه این فرمان صادر و توسط خائنان به اسلام در سرزمینهای عربی به اجرا در آمده است؟
آنها جامعۀ جوان با روحیۀ جهادی نمیخواهند. مردم فاسد و رفاه طلب آلوده برای آنان غنیمت است. از همین رو، در پروژۀ ۲۰۰۰، بند ارزان کردن موادّ مخدّر را گنجاندند، چرا حذف آیۀ «بسم الله الرحمن الرحیم»؟
تا کسی مؤسّسات پژوهشی مرتبط با نیروهای ماوراء الطّبیعه در سیا و اینتلیجنت سرویس بریتانیا را نشناسد و مؤسسات کنترل ذهن و شستوشوی مغزی آمریکا همچون «تاویستاک» را نشناسد که وابسته به مؤسّسۀ بین المللی سلطنتی است، نشناسد. این سخن را درک نمیکند ما را بدجوری غرب زده و مادّهپرست کردهاند.
ما باید به دین و باور اجداد خود برگردیم. آنها اهداف امروز و مقاصد دور خود را با مدد گرفتن از نیروهای شیطانی جنّی دنبال میکنند. بخشی از جاسوسیها را نیز از همین مسیر انجام داده و میدهند. دستور حذف آیۀ بسم الله الرحمن الرحیم دستور حذف مانع نفوذ این نیروهاست. از مردان اهل معرفت قلبی مدد بگیرید. ما بدجوری سیاستزده و دنیازده شدهایم.
تمامی مراکز مهمّ نظامی، صنعتی، امنیّتی و حتّی خانههای خود را با ادعیه، با حرزها و ادعیۀ رسیده از ائمۀ دین(ع) با تابلوهای زیبای آیات، روایات و سلامها در امنیت و مصونیت از این نیروهای شیطانی قرار دهید. صدای اذان را در اوقات شرعی چونان پوششی برای شهر و محلّه و کوچۀ خود بسازید. خدا ما را از بیماری مزمن و مهلک غربزدگی و تجدّد مآبی بدتر از عصر قاجار و پهلوی نجات دهد.
اسماعیل شفیعی سروستانی