پیامبران از نظر اصول اعتقادی و همچنین منشأ پیامبریشان با هم هیچگونه تفاوتی نداشتهاند؛ بلکه اختلاف آنان، در احکامیبوده که بنابر مقتضیّات زمان و رشد فکری بشر در هر زمان، بیان کردهاند و به همین دلیل، هر پیامبری که پس از پیامبر قبلی مبعوث شد، احکام و دستورهای پیشرفتهتری که مناسب شرایط اجتماعی انسانهای آن دوران بود، اعلام نموده است و چون بشر دائماً در حال پیشرفت بوده و هست، بنابراین احکام و دستورهای پیامبران بعدی متناسب با احوال مردمان آن عصر بوده و طبیعتاً کاملتر از ادیان گذشتۀ خود است.
ادیان و علل تعدّد و وجود اختلاف میان آنها
از آنجا که دین، مسیر درست در جهت گام برداشتن به سوی انسانیّت را ترسیم میکند و در این مسیر، دست راهروان را میگیرد تا با حرکت در مسیر درست به هدفشان برساند، ناگزیر باید حالات انسانی و ویژگیهای خاصّ جوامع مختلف بشری را نیز مدّنظر داشته باشد تا بتواند راحتتر کار راهنمایی مردم را انجام دهد.
هدف اصلی دین، حفظ کرامت انسانی، رساندن انسان به آن مقام والای مورد نظر پروردگار و یک زندگی برتر و به دور از پلیدیها و آلودگیها است.
در طول تاریخ، ادیان الهی زیادی وجود داشته و هر یک از آنها، مناسب زمان خود بودهاند و تا زمانی که مناسب حال بشر آن دورهها بوده، ادامه داشته است، با پیشرفت انسان و گسترش آگاهیها در هر دوران، دینی جدید از طرف خداوند برای مردم آمده و برخی از احکام دین قبلی را نسخ کرده است و به طور کلّی، هدف این ادیان، آگاهیبخشی به انسانها بوده و عموماً ادیان، تمدّنی والا برای انسانها به ارمغان آوردهاند.
حرکت تکاملی ادیان
اینکه ادیان الهی در برخی موارد با هم اختلاف دارند، بدین دلیل نیست که منشأ و منبع آنها مختلف است یا اینکه هر یک اصول خاصّ خود و متفاوت با ادیان دیگر دارند، باید دانست که همۀ ادیان، مردم را به یکتاپرستی دعوت کرده و پس از آن برای ادارۀ امور اجتماعی مردم، احکامیبیان کردهاند.
پیامبران از نظر اصول اعتقادی و همچنین منشأ پیامبریشان با هم هیچگونه تفاوتی نداشتهاند؛ بلکه اختلاف آنان، در احکامیبوده که بنابر مقتضیّات زمان و رشد فکری بشر در هر زمان، بیان کردهاند و به همین دلیل، هر پیامبری که پس از پیامبر قبلی مبعوث شد، احکام و دستورهای پیشرفتهتری که مناسب شرایط اجتماعی انسانهای آن دوران بود، اعلام نموده است و چون بشر دائماً در حال پیشرفت بوده و هست، بنابراین احکام و دستورهای پیامبران بعدی متناسب با احوال مردمان آن عصر بوده و طبیعتاً کاملتر از ادیان گذشتۀ خود است.
به همین دلیل است که میگوییم، ادیان تکمیل کنندۀ ادیان گذشتهاند؛ زیرا مبدأ و منشأ ادیان یکی است و به همین علّت پیامبران در دوران مختلف، مژدۀ ظهور پیامبران پس از خود را میدادند و این خود بهترین دلیل برای اثبات این موضوع است که دین، یکی است. خداوند بلند مرتبه و بزرگ فرمودهاند: «وَإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاۀِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛ ۱ و هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت: ای فرزندان اسرائیل! من فرستادۀ خدا به سوی شما هستم تورات را که پیش از من بوده تصدیق میکنم و به فرستادهای که پس از من میآید و نام او احمد است بشارتگرم.»
حرکت ادیان با وفات پیامبران متوقّف نشده است؛ بلکه این حرکت با ظهور پیامبران جدید و اولیا و ائمه ادامه یافته و البتّه راه، هدف و مسیر حرکت همۀ آنان یکی بوده و همۀ مردم را دعوت به توحید و خداپرستی میکردهاند.
اگر دینی پس از دین دیگر ظهور کرده، برای لغو کردن احکام آن دین نبوده است؛ بلکه دین جدید همواره برخی از احکام دین قبل از خود را حفظ و برخی دیگر از احکام آن را نسخ کرده است؛ زیرا زندگی انسان پیوسته نیاز به قوانین و دستورهای جدیدی دارد و دستورهای دینی جدید همیشه مطابق با اقتضای حال مردمان هر زمانی است. اگر به تاریخ مراجعه کنیم، متوجّه میشویم که هیچ دینی، شریعت و دین پیش از خود را لغو و رد نکرده است؛ بلکه به درستی آن اعتراف کرده و همۀ پیامبران گذشته را نیز به رسمیّت شناخته است، ادیان جدید تنها خواهان عمل به دستورهای جدید خود شدهاند و این موضوع اختصاص به دین اسلام ندارد؛ بلکه شامل تمامیشرایع و ادیان گذشته نیز میشود.
متأسّفانه، بسیاری از مردم این حقیقت را درک نکردهاند که همۀ ادیان در یک جهت حرکت میکنند و هدف واحدی دارند و ادیان الهی جدید، در حقیقت امتداد و دنبالۀ ادیان گذشته است و به همین دلیل، با تعصّب فراوان، پایبند ادیان گذشته شده و جدیدترین دینهای الهی را نپذیرفتهاند و این گونه، مردم جهان در حال حاضر، هر یک خود را پیرو دین خاصّی میدانند و این در حالی است که دین، یکی است. جدا از این برخی از مردم از دین روی گردانده و اسیر هوا و هوس نفسانی خود شده و بشریّت به دلیل ترک احکام الهی، متحمّل زیانهای زیادی شده است.
وضعیّت ادیان در دنیای امروزی
بدیهی است که وضعیّت ادیان در حال حاضر، مطابق با هدف اصلی آن نیست و عموماً ادیان از هدف اصلی خود فاصلۀ زیادی گرفتهاند؛ زیرا پیامبران گذشته مژدۀ ظهور دین اسلام را داده بودند و همگی آنها تأکید کرده بودند که پس از آنها، رسالتهای دیگری خواهد بود و مردم باید به آن گردن نهند تا انسان در پایان به دین واحدی که همان دین حق و در بر گیرندۀ تمام ادیان گذشته است، برسد؛ امّا ما اکنون در دورانی به سر میبریم که برخی چندان اعتقادی به ادیان ندارند و برخی دیگر بر تعصّب به برخی از ادیان پیشین پافشاری مینمایند و این گونه شده که بیشتر مردم از راه و جادّه و هدف اصلی دین خارج شدهاند و حقایق جای خود را به تعصّبات داده است.
متأسّفانه در برخی جاها، مردم پا فراتر گذاشته و به گونهای شده که پیروان ادیان مختلف، به مخالفت و درگیری و جنگ با هم میپردازند و در این شرایط انسانها در شرایط بسیار بدی قرار گرفته و وضعیّت بسیار اسفناک و فاجعهانگیزی به وجود آمده است.
حرکت مهدوی و اصول آن
حرکت مهدوی، چیزی جز تحقّق یافتن وعدۀ الهی مبنی بر غلبه دادن دین حق و حکمفرما ساختن آن نیست، هرچند که ممکن است این امر خوشایند کافران نباشد، تحقّق این وعدۀ الهی در حقیقت رسیدن به آن هدف والای زندگی بر روی زمین است.
اصول اعتقادی امام مهدی(ع) همان اصول ناب اسلامی است. همانگونه که قبلاً اشاره شد، ادیان آسمانی یکی هستند و در نهایت باید این اتّحاد انجام شود و همه یکی شوند. همۀ ادیان مژدۀ ظهور دین اسلام و پیامبری محمّد(ص) را دادهاند و به همین دلیل، امام مهدی(ع) هنگام ظهور، باید اصول واقعی دین اسلام را که آخرین و کاملترین دین است، تبیین نماید و آن را رواج دهد و ادیان را از ناخالصیها برهاند و در پایان باید دین حق که خالص و بدون پیرایههای بشری است، در جهان حکمفرما شود.
چگونگی تعامل با ادیان دیگر در دوران امام مهدی(ع)
تعامل با ادیان اینگونه است که ابتدا باید ادیان بشری و باطل کنار گذاشته شوند و شریعت و دین واقعی نشان داده شود. در احادیث معصومان(ع) آمده است که ایشان سپاه خود را روانه میسازد و از «غار انطاکیه»، تابوت سکینه را خارج میسازند و در آن تابوت، نسخهای از تورات و نسخهای از انجیل وجود دارد و بر این اساس، با ادیان دیگر به احتجاج میپردازند. این روایت نکات زیادی در بردارد از جمله اینکه ایشان، محلّ این تابوت را میدانند و مسئلۀ احتجاج برای اثبات دین حق، اهمّیت زیادی دارد؛ زیرا انسان با دلیل و برهان میتواند چیزی را بپذیرد و به آن اعتقاد پیدا کند.
ظهور مقدّس ایشان و حوادث مربوط به آن به این محاجّهها محدود نمیشود و خداوند کمک خود را میفرستد. فرود آمدن حضرت مسیح(ع) و نماز خواندن پشت سر امام(ع) تنها برای تشویق مسیحیان به پیوستن به دین اسلام و امام مهدی(ع) است.
استاد علی کورانی دراین باره گفته است: خداوند حضرت موسی(ع) را برای این هدف ذخیره قرار داده است؛ زیرا مسئله پیروز و چیره ساختن دین حق، اهمّیت زیادی دارد. نکتۀ دیگر اینکه دین مسیحیت در حال حاضر گسترش زیادی یافته و شمار زیادی از مردم در جهان پیرو این دین هستند و قدرت زیادی در جهان دارند. هدف اصلی امام مهدی(ع)، حکمفرما ساختن دین اسلام و تشریح احکام واقعی آن برای مردم است تا مردم آن را بپذیرند و با توجّه به این، حکومت امام مهدی(ع) در حقیقت، دوران انتقال از تشتّت و چند دستگی و رسیدن به یکپارچگی فکری و مذهبی است.
ردّ ادیان دیگر یا همزیستی مسالمت آمیز
در طول تاریخ، ادیان در برخورد با هم، دو روش را برگزیدهاند: ۱. زندگی مسالمتآمیز در کنار هم؛ ۲. ردّ ادیان دیگر.
امام مهدی(ع) هنگام ظهور و تحقّق وعدۀ الهی و گسترش دین الهی، درصدد رد کردن ادیان و شرایع دیگر نیست، بلکه هدف اصلی ایشان، کنار گذاشتن تحریفات مختلف در ادیان آسمانی است و این چیزی جز پدیدار ساختن حقّ و حقیقت برای مردم و حاکم ساختن دین خالص و ناب اصیل الهی نیست.
نادیه اسماعیل خلیل الطائی مترجم: سیّد شاهپور حسینی
پینوشت:
۱. سورۀ صف(۶۱)، آیۀ ۶.