به گزارش ایسنا، امام حسین (ع) ملقب به «سید الشهداء»، «خامس آل عبا»، «سبط اصغر»، «شهید»، «وفی (وفادار)» و «زکی (رشدیافته و پاکشده)»، پدرشان امام علی (ع) و مادرشان حضرت فاطمه زهرا (س) هستند. وقت و محل تولد ایشان سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدینه و وقت و محل شهادت ایشان روز عاشورای سال ۶۱ هجری قمری در کربلا و در حدود سن ۵۷ سالگی است. مرقد شریف ایشان در شهر کربلا در کشور عراق قرار دارد و میتوان دوران زندگی ایشان را به چهار بخش عصر رسول خدا (ص) (حدود ۶ سال و نیم)، دوران همراهی با پدر (حدود ۵۰ سال)، دوران همراهی با برادرشان امام حسن (ع) (حدود ۱۰ سال) و مدت امامتشان (حدود ۱۰ سال) تقسیم کرد.
امام حسین (ع) در دوران حضرت علی بن ابیطالب (ع) نیز از موقعیت والایی برخوردار بودند. ایشان در دوران خلافت پدرشان، در کنار آن حضرت بودند و در سه جنگ «جمل»، «صفین» و «نهروان» نیز شرکت داشتند.
امام حسین (ع) پس از شهادت پدر که امامت به برادرشان حسن بن علی (ع) رسید، همچون یک سرباز، مطیع مولای خویش و همراه برادر بودند و پس از انعقاد پیمان صلح امام حسن (ع)، با برادرشان و بقیه اهل بیت (ع) به مدینه آمدند.
با شهادت امام حسن مجتبی (ع) در سال ۴۹ یا ۵۰ هجری، امامت بر عهده امام حسین (ع) قرار گرفت. در دوران ۱۰ سالهای که معاویه بر حکومت مسلط بود، امام حسین (ع) همواره یکی از معترضان سرسخت نسبت به سیاستها، دستگیریها و قتلهای وی بودند و نامههای متعددی در انتقاد از رویه و اعمال ناپسند دیگر معاویه نوشتند و در عین حال، یکی از محورهای وحدت شیعه و از چهرههای برجسته و شاخصی بودند که مورد توجه مردم قرار داشتند و همواره سلطه اموی از نفوذ شخصیت ایشان بیم داشت.
با مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری، یزید که جانشین پدر شده بود به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) به نفع او بیعت بگیرد اما سیدالشهدا (ع) که فساد یزید و بیلیاقتی او را میدانستند، از بیعت امتناع کردند و برای نجات اسلام از سلطه یزید که به زوال و محو دین میانجامید، راه مبارزه را در پیش گرفتند و از مدینه به مکه هجرت کردند و در پی نامهنگاریهای کوفیان و شیعیان عراق به آن حضرت و دعوت از ایشان برای آمدن به کوفه، ابتدا مسلم بن عقیل را به آنجا فرستادند و نامههایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشتند و با دریافت پاسخ کوفیان در مورد بیعت آنان با فرستادهشان، در روز هشتم ذیحجه سال ۶۰ هجری از مکه به سوی عراق حرکت کردند.
پیمانشکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و امام حسین (ع) که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوی کوفه میرفتند، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفتند و تسلیم نیروهای یزیدی نشدند و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین، به همراه اصحابشان مظلومانه به شهادت رسیدند.
از آن پس، کربلا کانون الهامبخشی و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و شهادت سیدالشهدا (ع) سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدانهای خفته شد. فضایل این امام شهید، بیش از آن است که در این مختصر بگنجد زیرا ایشان پرورده دامان رسول خدا هستند؛ کسی که درباره امام حسین (ع) فرمودهاند: «قسم به آنکه مرا بهحق به پیامبری فرستاد، حسین بن علی در آسمان بزرگتر از زمین است و بر سمت راست عرش الهی نوشته شده است «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه؛ همانا حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است.»
اهداف قیام حسینی: اصلاح امت، امر به معروف و نهی از منکر و تحقق سیره و روش پیامبر (ص) و حضرت علی (ع).
نتایج قیام حسینی: درهم شکستن ارکان دینسالاری ساختگی اموی، بیدار کردن وجدانهای خفته و ارائه اخلاق جدید.
صفات اخلاقی برجسته امام حسین (ع): علم، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگیری از بینوایان، عفو و بردباری، انس با قرآن، اخلاص، توجه به رضایت الهی، ذکر بسیار پروردگار، صبر و تسلیم در برابر خدا، عبادت خدا، عزتطلبی و ذلتستیزی.
در میان ادعیه، از امام حسین (ع) دعاهای فراوانی به یادگار مانده است که معروفترین آنها دعای عرفه است و دعای جامع، دعای حضرت در کعبه، دعای حضرت در سجده، دعا برای شهداء و دعا در صبح عاشورا نیز از دیگر ادعیه منتسب به آن حضرت است.
غذا خوردن امام حسین (ع) با بینوایان
روزی امام حسین (ع) از جایی عبور میکردند که دیدند چند نفر فقیر و بینوا زیراندازی کهنه را روی خاک افکندهاند و تکههای خشک نان در دست گرفتهاند و آنها را میخورند. این افراد وقتی امام حسین (ع) را دیدند، آن حضرت را دعوت کردند تا با آنان همغذا شوند. امام حسین (ع) نیز دعوتشان را پذیرفتند، در کنار آنان نشستند و از نانهای آنان خوردند. سپس فرمودند: «همانا خداوند متکبران را دوست ندارد.» (آیه ۲۳ سوره نحل). آن حضرت به آنان فرمودند که من دعوت شما را پذیرفتم. اکنون نوبت شماست که دعوت مرا بپذیرید. من شما را برای صرف ناهار به خانهام دعوت میکنم.
آنان نیز دعوت امام حسین (ع) را پذیرفتند و همراه آن حضرت به خانهشان رفتند و امام (ع) هر آنچه از غذا که در منزل داشتند به بهترین نحو برای آنان آوردند.
برعهده گرفتن قرض درماندگان
یکی از اصحاب رسول خدا (ص) بیمار و بستری شده بود. امام حسین (ع) به عیادت او رفتند و شنیدند که با آهی جانسوز میگوید: «وای از غم و اندوه.»
امام حسین (ع) فرمودند: برادرم؛ غم و اندوه تو برای چیست؟
آن صحابی گفت: غم و اندوهم به خاطر قرضهایی است که دارم و مبلغ آن به ۶۰ هزار درهم رسیده است.
امام حسین (ع) فرمودند: قرضهایت بر عهده من. ناراحت نباش.
ولی آن صحابی گفت: از این می ترسم که قبل از ادای قرض خود بمیرم.
امام حسین (ع) فرمودند: نترس. قبل از مرگ تو حتما آن را ادا میکنم و آن حضرت همین کار را هم کردند.
پاسخهای امام حسین (ع) به پرسشهای امام علی (ع)
روزی امام علی (ع) پرسشهای زیر را از فرزندش امام حسین (ع) پرسیدند:
پسرم؛ شخصیت و آقایی با چه چیز به دست میآید؟
امام حسین (ع) فرمودند: نیکی کردن به خانواده و خویشاوندان و تحمل در حوادث سخت.
امام علی (ع) فرمودند: غنا و بینیازی چیست؟
امام حسین (ع) فرمودند: کم کردن آرزوها و خشنودی به رضا و مقدرات خدا.
امام علی (ع) فرمودند: فقر چیست؟
امام حسین (ع) پاسخ دادند: طمع ورزیدن و ناامیدی از موفقیت.
امام علی (ع) فرمودند: پستی چیست؟
امام حسین (ع) فرمودند: پستی انسان در این است که هرچیز را برای خود بخواهد و فریفته لذتها و شادیها شود.
پرسشهای امام حسین (ع) و پاسخهای فرد صحرانشین
روزی مردی بادیهنشین به خدمت امام حسین (ع) آمد و از آن حضرت تقاضای کمک مالی کرد. آن حضرت گفتند: چند سوال از تو میپرسم. اگر پاسخ صحیح دادی به تو کمک خواهم کرد.
امام حسین (ع) فرمودند: چه عملی بهترین عمل است؟
صحرانشین گفت: ایمان به خدا.
امام حسین (ع) فرمودند: چه چیز موجب نجات از هلاکت میشود؟
صحرانشین گفت: اطمینان به خدا.
امام حسین (ع) فرمودند: چه چیز زینت مرد است؟
صحرانشین گفت: حلم (بردباری و تسلط بر خویشتن).
امام حسین (ع) فرمودند: بعد از آن چه؟
صحرانشین گفت: ثروتی که همراه جوانمردی و انصاف باشد.
امام حسین (ع) فرمودند: بعد از آن چه؟
صحرانشین گفت: شکیبایی در زمان فقر.
پس از سخنان این مرد بادیه نشین، آن حضرت مبلغ بسیاری پول و انگشتر خود را به آن فرد صحرانشین بخشیدند.
پندهای امام حسین (ع)
«حیله و نیرنگ نزد ما اهل بیت (ع) حرام است.»
«گریه از خوف خدا، مایه نجات از آتش است.»
«چیزی به زبانتان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.»
«عاجزترین مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان باشد.»
«از نشانههای دانا این است که سخن خود را نقادی میکند.»
«برحذر باشید از ستم کردن به کسی که یاوری جز خداوند عزوجل ندارد.»
«سپاسگزاری نعمتهای گذشته، نعمتهای آینده و زودرس را به دنبال دارد.»
«خدا میداند که من نماز و تلاوت آیات قرآن و دعا کردن بسیار و استغفار را دوست دارم.»
«هرگز در غیاب برادر دینیات سخنی نگو، جز آن سخنی را که دوست داری او در غیاب تو بگوید.»
«همانا نمیتوان بهشت را از خداوند، با خدعه و نیرنگ گرفت و جز از راه اطاعت نمیتوان به پاداش الهی رسید.»
«غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری را از او بگیرد.»
«هر یک از دو نفری که میان آنها نزاعی واقع شود و یکی از آن دو رضایت دیگری را بجوید، سبقتگیرنده، اهل بهشت خواهد بود.»
«هر کس رضای خدا را به غضب مردم بجوید، خدا او را از کارهای مردم بینیاز میکند و هر کس خشنودی مردم را به غضب خدا بجوید، خدا او را به مردم واگذار کند.»
«خود را از غیبت کردن باز دار چرا که غیبت کردن خورش سگهای آتش دوزخ است. (یعنی باطن غیبت کردن اینگونه زشت است).»
«کسی که چیزی را از راه گناه به دست آورد، به نرسیدن امیدش اقدام بیشتر کرده و برای ورود به آنچه از خطر آن میترسد، بیشتر شتاب کرده است.»
«از نعمتهای خداوند بر شما نیازمندی مردم به شماست. پس نعمتها را (با مصرف نکردن آنها در راه نیازمندان) نرنجانید که اگر چنین کنید، به بلا تبدیل شوند.»
«پیامبر اکرم (ص) فرموده است: هر که سنت و روش نیکویی را به وجود آورد پاداشش برای او خواهد بود و نیز ثواب هر که تا روز قیامت بدان عمل کند بدون آنکه از ثواب آن چیزی کاسته شود.»
«ای مردم؛ شما را به تقوای الهی سفارش میکنم و از گناه کردن برحذر میدارم … در مدت عمر به سلامت و تندرستی جسم پیشی گیرید … و از کسانی مباشید که بر گناه بندگان بیم دارند و خود از عقوبت گناه خویش آسوده خاطرند.»
«اگر مردم هنگام دعا کردن، خدا را با نام محمد صلیالله علیه و آله و اهل بیت پاک او، با نیت درست و با اعتقاد قلبی صحیحی بخوانند که آنان را مصون دارد تا پیامبر را پس از مشاهده آن همه معجزات محکم و آشکار نافرمانی نکنند، خداوند با جود و کرم خود خواستههای آنان را اجابت میکند.»
در هنگام سفر به کربلا فرمودند: «راستی این دنیا دیگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت کرده و از آن جز “نمی” که بر کاسه نشیند و زندگیای پست، همچون چراگاه تباه، چیزی باقی نمانده است. آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیشود؟ در چنین وضعی مومن به لقای خدا سزاوار است و من مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز هلاکت نمیبینم. به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آنان است و مادام که برای معیشتشان باشد پیرامون آنند و وقتی به بلا آزموده شوند، دینداران اندکند.»
«گروهی خدا را از روی میل و رغبت به بهشت عبادت میکنند که این عبادت تاجران است و گروهی خدا را از روی ترس از دوزخ میپرستند و این عبادت بندگان است و گروهی خدا را از روی شکر و شایستگی پرستش عبادت میکنند و این عبادت آزادگان است که بهترین عبادت است.»
«جز به یکی از این سه تن حاجت مبر: به دیندار یا صاحب مروت یا کسی که اصالت خانوادگی داشته باشد زیرا شخص دیندار دینش تو را حفظ میکند و شخص جوانمرد به خاطر جوانمردیاش حیا میکند و انسان با شخصیت و با اصالت خانوادگی آبروی تو را حفظ میکند و میداند که تو دوست نداری آبرویت ریخته شود.»
«من از روی خودخواهی و خوشگذرانی یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم بلکه قیام من برای اصلاح در امت جدم است و میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدم و پدرم علی بن ابیطالب (ع) عمل کنم.»
«به جان خودم سوگند، امام و پیشوا نیست، مگر کسی که به قرآن عمل کند و راه قسط و عدل را در پیش گیرد و تابع حق باشد و خود را در راه رضای خدا وقف سازد.»
«هان ای مردم؛ پیامبر خدا فرموده است: کسی که زمامداری ستمگر را ببیند که حرام خدا را حلال میسازد و عهدش را میشکند و با سنت پیامبر (ص) مخالفت میورزد و در میان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل میکند ولی در مقابل او با عمل یا گفتار، اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که او را با همان ظالم در جهنم اندازد.»
«بندگان خدا؛ از خدا بترسید و از دنیا بر حذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یا یک فرد برای همیشه در دنیا بماند، پیامبران برای بقا سزاوارتر بودند… پس برای آخرت خود توشهای برگیرید و بهترین توشه آخرت، تقواست. از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید.»
در روز عاشورا خطاب به سپاه ظلم فرمودند: «وای بر شما؛ چرا ساکت نمیشوید تا گفتارم را بشنوید؟ همانا من شما را به راه هدایت و رستگاری فرامیخوانم. هر کس از من پیروی کند سعادتمند است و هر کس نافرمانیام کند از هلاکشدگان است. شما همگی نافرمانیام میکنید و به سخنم گوش نمیدهید. آری، بر اثر هدایای حرامیکه به شما رسیده و بر اثر غذاهای حرامیکه شکمهایتان از آنها انباشته شده، خداوند این چنین بر دلهای شما مهر زده است.»
درباره حضرت مهدی (عج) نیز فرمودند: «شما مردم، آن حضرت را به داشتن آرامش و متانت و به شناخت حلال و حرام و به رو آوردن مردم به او و بینیازی او از مردم میشناسید.»