نویسنده کتاب «سبط اکبر» به بیان ماجرای غیبگویی امام حسن(ع) و ایمان آوردن مرد عرب در اثر این سخنان پرداخت.
حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد مروجی طبسی، نویسنده کتاب «سبط اکبر» در گفتوگو با خبرنگار آئین و اندیشه فارس در خصوص فرا رسیدن میلاد با سعادت امام مجتبی (ع) گفت: امام حسن مجتبی (ع) یکی از چهرههای بسیار بزرگی است که در عالم اسلام، جلوه به خصوصی دارد و دلیل اینکه اولین فرزند خاندان نبوت و امامت بود جایگاه بسیار خوبی را نزد رسولالله(ص) داشت.
وی اظهار داشت: حضرت رسول(ص) همواره در مجامع و مسجد، از حضرت مجتبی(ع) تجلیل کرده و ایشان را تعظیم میکرد، پیامبر(ص) امام حسن مجتبی را دوست داشت و مردم را به دوستی با آن حضرت نیز تشویق میکردند.
این محقق و پژوهشگر حوزه علمیه قم تصریح کرد: امام حسن مجتبی(ع) به دلیل اینکه شخصیت بزرگواری بود، قرآن را به طور مستقیم از شخص پیامبر(ص) دریافت میکرد و این مسئلهای بسیار عجیب در زندگی حضرت مجتبی(ع) به شمار میرفت لذا گاهی اوقات وقتی امیرمؤمنان شاهد قرائت آیات نازل شده بر حضرت رسول(ص) توسط حضرت زهرا(س) بود، تعجب کرده و میفرمودند: فاطمه جان این آیات همین الان بر پیامبر (ص) نازل شد از کجا و به وسیله چه کسی این آیات به شما رسیده است؟ حضرت زهرا (س) میفرمود: از فرزندت امام حسن مجتبی (ع)!
وی ادامه داد: معلوم میشود امام حسن مجتبی (ع) مرتبا در مسجد حاضر میشد و آیات نازل بر پیامبر(ص) را پس از قرائت ایشان در سن ۵ سالگی حفظ میکرد.
* ماجرای مسلمان شدن مرد عرب
مروجی طبسی به بیان خاطرهای از دوران حضور امام مجتبی (ع) در زمان حیات رسولالله پرداخت و گفت: عجیب این است که در دوران پیامبر (ص) عدهای در بیرون مدینه، جمع شده بودند که حضرت رسول (ص) را به قتل برسانند و یک نفر هم مامور شد به سمت مدینه حرکت کند. در آن زمان رسول خدا (ص) و عدهای از یاران ایشان در دامنه کوه احد نشسته بودند که دیدند امام حسن مجتبی (ع) آرام آرام به کنار پیامبر (ص) آمد و حضرت رسول (ص) به استقبال از ایشان امام حسن (ع) را در آغوش گرفت و فرمود: الان یک نفر بر تو وارد میشود که بسیار تند و خشن است کاری با آن نداشته باش و بگذار حرفهایش را بزند.
وی عنوان کرد: در حالی که رسول خدا (ص) نشسته بود آن مرد خشن وارد شد و رو به جمع کرد و گفت: کدامیک از شما محمد هستید؟ وقتی فهمید پیامبر (ص) در میان آنها نشسته است گفت من تو را ندیده بودم و کینه تو در دل من بود و حال که تو را دیدم کینهام نسبت به تو زیاد شد چه دلیلی برای نبوتت داری؟ حضرت فرمودند اگر عضوی از من بر نبوت من شهادت بدهد میپذیری، حضرت رو به امام مجتبی (ع) کرد و گفت پاسخ این مرد را بده، لذا امام حسن (ع) خطاب به آن مرد عرب فرمود: دیشب فلان جا و با فلان شخص بودی، در راه مشکلی برای تو پیش آمد و جریان را برای او تعریف کرد. آن مرد به امام گفت: طوری با من سخن میگویی که گویی دیشب با من بودهای! و امام مجتبی آنقدر آن مرد را با مسائل مختلف آشنا کرد که مرد عرب آرام آرام به پیامبر (ص) ایمان آورد و در اثر فرمایشهای امام مجتبی(ع) عده ای از خانواده آن مرد عرب نیز مسلمان شدند.
* پیامبر(ص) علم و هیبتش را به امام حسن(ع) داد
نویسنده کتاب «سبط اکبر» در خصوص ویژگیهای امام مجتبی (ع) تصریح کرد: روزی حضرت زهرا (س) امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را نزد حضرت رسول (ص) برد و او از حضرت درخواست کرد که چیزی از علم و هیبت، جلال و جبروت خود به این دو فرزندش بیاموزد که رسول خدا (ص) فرمود: علم و هیبت خودم را به حسن دادم.
وی با اشاره به هیبت امام حسن مجتبی (ع) گفت: در روایات داریم که امام حسین (ع) با آن عظمت، با وجود امام حسن (ع) یک کلمه صحبت نمیکرد و وجود برادرش چنان ایشان را گرفته بود که هیچگاه در حضور برادرش یک کلمه هم سخن نمیگفت لذا این موضوع میرساند که امام مجتبی (ع) انسان بسیار با عظمتی بوده است که تاریخ در حق ایشان بسیار ظلم کرده است.