امروزه، بیتوجهی به مبدأ و منشأ کلام و آثاری که در اطراف پراکندهاند موجب شده است تا با جلوات متعدد و رنگارنگی درگیر شویم که نه تنها ما را به درک درستی از امور نزدیک نساخته بلکه در میان شبهات نیز اسیر کرده است.
اموری که باهم مخلوط گردیده و روزنههای نیل به حقیقت را بر ما بستهاند. ضمن آنکه اندیشههای استکباری چنان خود را در لفافههایی از حقیقت میپوشانند که تشخیص آن بسیار مشکل است.
قطع ارتباط با سرچشمه حیات اقوم درباره مباحث پیچیده نظری، که همگی در حیطه علوم انسانی مطرح میشوند، مصیبت را دوچندان میسازد. بیپرده باید گفت که: همه این دغدغهها، انحرافات و اغتشاشات از جایی آغاز گشتهاند که انسان دست از تفکر شسته است.
بیتردیدقطع ارتباط با سرچشمه حیات ، قطع ارتباط یک قوم با اهل نظر و مبانی شناخت، موجب پراکندگی همه مناسبات و معاملات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنها میشود. چرا که مراجعه مردم به کسانی که دارای شناخت درستی از مبانی فکری نیستند و با کسانی که مبانی فکرشان را از منشایی غیر حقیقی اخذ کردهاند؛ عاملی برای گرفتار آمدن آنها در روزمرگی تام و تمام است.
منبع : تفکر، فرهنگ و ادب ، تفکر – موعود