نظریه فیلمسازان آمریكایی و مهدویت بر این است که یك دروغ اگر به حد تواتر برسد می شود حقیقت. وقتی ده نفر، مرتب یك دروغ را تكرار كنند، از نظر روانی تحت تأثیر آن قرار می گیرند. در این زمینه هم فیلمسازان آمریكایی ابتدا با ساخت فیلم های متعدد مردم را نسبت به خطر موجودات فضایی می ترساندند و بعد نتیجه می گرفتند كه با توجه به این شرایط ما باید قدرت تسلیحاتی خود را توسعه دهیم.
پس طرح فیلمسازان آمریكایی در ارائه مطلوب هایش و جاانداختن آن ها در سطح جهان با تصویر، مسئله كاملاً روشنی است كه تاریخ سینما و همچنین گذر زمان، اهداف پشت پرده غرب را روشن می كند.
حال ببینیم كه این موضوع چه ارتباطی با بحث های آخرالزّمانی و آینده گرایی كه افرادی چون تافلر، فوكویاما، هانیتنگتون، برژینسكی و… مطرح می كنند دارد؟
واقعیت این است كه بحث آینده گرایی در فیلمسازان آمریكایی بسیار جدّی است و به عبارتی جدی تر از جامعه ما؛ علتش هم این است كه ما به مسئله «انتظار» و ظهور امام زمان(ع) فقط از بعد مذهبی و دینی خودمان نگاه می كنیم و به ابعاد سیاسی و اجتماعی و این مسئله كمتر توجه داریم.
امّا در غرب بحث آینده نگری در تمامی ابعاد فوق العاده جدّی است؛ به همین دلیل متفكّران بخش مهمی از افكارشان را صرف این مسئله می كنند؛ زیرا قلمرو علمی غرب بالاست.
شما در علوم تجربی وقتی به دو فرمول برسید؛ می توانید مطلبی را پیش بینی كنید. وقتی با چهار مورد استقرا آزمایش كردید و به یك نتیجه رسیدید، قانون می سازید كه پس در این شرایط اگر چنین بشود، چنان می شود.
این «می شود» مربوط به آینده است، امر زمانی، فراحال و فراگذشته است. در تمدّن های به شدّت علم گرای متأثر از آینده نگری، جامعه هم آینده نگر می شود و هم به دنبال سیستم هایی می گردد كه به آینده نفوذ كند.
فیلمسازان آمریكایی فیلمی دارند كه بسیار هم قوی است به اسم «روح» كه ترجمه دقیق آن در فارسی می شود «شبح».
این فیلم چند اسكار گرفت و خیلی مطرح شد و در میان دبیرستانی های خود ما هم خیلی سر و صدا كرد، چون بسیاری از آنها می گفتند ما كلام معلم را وقتی سر كلاس راجع به روح حرف می زد متوجه نشدیم، امّا وقتی این فیلم را دیدیم فهمیدیم كه نباید گناه كنیم.
این قدر این فیلم تأثیر داشت. شما اگر كتاب سیاحت غرب آقا نجفی قوچانی را خوانده باشید و این فیلم را ببینید، می بینید كه یكی هستند.
در ابتدای این فیلم سه، چهار نفر دیواری را خراب می كنند كه دیوار تاریخ است. در پشت این دیوار رمز و راز زیاد است و فضاهای مه آلود و مبهم زیاد داریم. این فیلم می گوید انسان معاصر، شیدای شكستن این دیوار و ادراك اتفاقات آن سوی دیوار؛ یعنی عالم روح است.
می خواهم بگویم انسان غربی عین این ادراك را نسبت به آینده دارد. خیلی جالب است كه غرب می خواهد به آینداین كه اینها به آینده گرایش دارند بخشی از آن تأثیر ذاتی علم تجربی است و بخش دیگر آن به دلیل اهداف سیاسی آنهاست. غربی ها معتقدند كه اگر بتوانید آینده را پیش بینی كنید می توانید خودتان هم آن را بسازید؛ و این همان چیزی است كه در فیلم «نوسترآداموس» آن را ترویج می كنند. می گویند چنین چیزی محقق خواهد شد، امّا ما می توانیم تغییرش دهیم.
ما به كاركرد افرادی چون «جری فالول» و «مؤسسه كلوپ اخلاقی» در غرب نگاه كنید؛ گرچه خود فالول به نحوی صهیونیسم را توجیه می كند، ولی آمارگیری های اینها كه بخشی از آن در كتاب اراده خداوند آمده است، غیرمستقیم از افكار عمومی غرب پردهبر می دارد.
ادامه دارد ….
منبع : موعود