ضرورت وجود انسان کامل در میانه هستی

یکصد و چهل و چهارمین نشست از سلسله نشست های ماهانه فرهنگ مهدوی موسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) با عنوان «ضرورت وجود انسان کامل در میانه هستی » در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج)، اسماعیل شفیعی سروستانی مدیر موسسه در این نشست نشست مهدویت را امری راهبردی دانست و اظهار داشت:

Ismail Shafie Sarostani 2 300x169 - ضرورت وجود انسان کامل در میانه هستی

گفتگو از مهدویت و حضرت صاحب الزمان عج منحصر در مناسبت مذهبی نیست، بلکه باید در تمامی روزها و فصل های سال در این باره آن اهتمام داشته باشیم . از آنجایی که مهدویت عمیق ترین و جدی ترین موضوع و مفهوم معرفتی فرهنگ شیعی است، در مواجهه با آن ضرورتا باید از هرگونه نگاه مناسبت زده و تقویم محور احراز نمود.

شفیعی سروستانی گفتمان مهدوی را ناظر به چهار حوزه و چهار سطح کلی دانست و اظهار داشت: نخستین سطح گفتمان مهدوی، دانش مهدوی است که بر اطلاعات تاریخی و شناسنامه ای متمرکز است و این سطح نازل ترین مرتبه درمواجهه با مسئله مهدویت است و در هر فردی به فراخور مطالعات، سطحی از دانش مهدوی وجود دارد، و سطح نخست مقدمه و مرتبه ای برای نیل به سطح دوم یعنی بینش مهدوی است‌ ، یعنی کسب توانایی برای نگریستن به جهان با بینش مهدوی‌ و مهدویت است. فردی که به بینش مهدوی دست یافته است، قادر است ، مهدوی و ولایی به عالم و آدم بنگرد و از هر آنچه که حضرات معصومین تبری می جستند؛ تبری بجوید.

او ادامه داد: در سطحی دیگر و ارتفاعی بالاتر معرفت مهدوی است، این سطح ناظر بر شناخت جایگاه  آنحضرت در همه حوزه آفاقی و انفسی است. و این پنجره جز با توجه خاص حضرات معصومین حاصل نمی شود.  در یک کلام می توان گفت، تلمذ معارف حقیقی مهدوی بدون مجاهدت و عنایت حضرات معصومین(ع) امکان پذیر نیست.

 با نگاهی به قرآن در میابیم وقتی که حضرت موسی کلیم الله از خداوند طلب شرح صدر می کند، در واقع از خداوند می خواهد تا ظرف و ظرفیت وجودی او را برای پذیرش و دریافت سطح عالی ترین از بینش و معرفت مهیا کند و به همین خاطر است که می گوید قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ﴿۲۵﴾ وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي ﴿۲۶﴾ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي ﴿۲۷﴾ يَفْقَهُوا قَوْلِي ﴿۲۸﴾

تجربه شرح صدر بی عنایت خداوند وتوجه حضرات معصومین در حمل معارف مهدوی امکان پذیر نیست‌، قلبی که مهیا آن مرتبه از معارف نباشد، نزدیک به ایستادن است، یا خدای نکرده ممکن است منکر فضایل اهل بیت علیهم السلام بشود! از این مرتبه بالاتر، در بالاترین ارتفاع سیر و سلوک در آفاق مهدوی است، سیر و سلوک اکمالی انسان با انسان کامل، نوعی از صیر است که با اشارت حضرتش امکان پذیر می شود، نوعی صیر انفسی است.

اگر فردی به کمال نرسد، صعود نکند، ناگریز سقط می شود!

سیر اکمالی انسان تا به حدی است که می تواند محضر حضرت رب را درک کند، دررماجرای صیر وصعود حضرت نبی اکرم صلی الله علیه وآله در شب معراج آمده است که آن حضرت چنان مراتب و عوالم را پشت سر گذاشتند که به فرموده قرآن کریم که فاصله ی ایشان با حضرت رب به اندازه ی فاصله دو کمان بود … ﴿ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى﴾ چنان نزدیک شد که فاصله آن دو به اندازه دو کمان یا نزدیک تر بود.

جنین انسان را بنگرید، اگر به هر دلیل رشد نکند،‌ متولد نمی شود، حیات نمی یابد، سقوط می کند، در یک کلام سقط می شود، آدمی هم این چنین است، اگر آدمی به قول شاعرتنها در بند خور و خواب و خشم شهوت باشد،  از مرحله حیوانی عبور نکرده وسقط می شود . حیوانات نیز در سطح خودشان مراتبی یرای رشد دارند.این مراتب را دارد،

 ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا  أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾ به یقین گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دلهایی(عقل هایی) دارند که با آن اندیشه نمی کنند، و نمی فهمند، و چشمانی که با آن نمی بینند، و گوش هایی که با آن نمی شنوند، آنها هم چون چهاریایانند، بلکه گمراه تر، اینان همان غافلان اند، چون امکان هدایت دارند، و بهره نمی گیرند.

 همه موجودات ساکن در عالم امکان اگر سیر اکمالی پیدا نکنند سقط می شوند، انسان نیزسقوط می کند، به مراتب پائین تر حیات معنوی، همه ی موجودات برای سیر اکمالی آمده اند، اهمه، آمده ایم تا سیر اکمالی پیدا بکنیم،

ضرورت نیل به مقام ثمرگی

Ismail Shafie Sarostani 300x169 - ضرورت وجود انسان کامل در میانه هستی

شفیعی سروستانی با اشاره به فقر و نقص ذاتی انسان یادآورد شد:

بنابر بیان صادره از حضرات معصومین علیهم السلام ما دچار فقر و نقص ایم، همان طور که در بیان حضرت امیرالمؤمنین در مناجات مسجد کوفه آمده است: ﴿مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْغَنِیُّ وَ أَنَا الْفَقِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَقِیرَ إِلاَّ الْغَنِیُ﴾، (‏ اى آقاى من اى آقاى من تویى بى‏نیاز و منم فقیر، آیا در حق فقیرى محتاج جز غنى بى‏نیاز که ترحم خواهد کرد؟) این فقر به معنای نقص است. فقر ما ذاتی است، و غنای حضرت حق ذاتی است‌. موجود فقیر برای صعود و تعالی نیازمند به توجه حضرت رب است. در هر مرتبه با توجه به استعداد ذاتی هر موجود دارای نقص، مراتبی برای رشد وجود دارد. خداوند متعال بسته به ظرفیت وجودی هر موجود بستری را برای نیل انها به مقام ثمرگی فراهم کرده است، یعنی از دانی ترین مرتبه ی وجودی که جمادات اند، تا عالی ترین سطح انسانی، استعداد وجودی به آنها داده شده است که سیر اکمالی پیدا کنند، تا کال از دنیا نرود تا به مقام ثمرگی برسند.

معنی کمال

استاد سروستانی با بازخوانی تعریف کمال از منظر شهید مطهری(رض) یادآور شد:‌ هر شیئی که دارای چند جز است، وقتی همه اجزایش کنار هم قرار گرفتند تمام شده است. مثلا کارخانه سازنده اتومبیل باید این محصول را تمام کند و در اختیار مشتریان خود قرار دهد، اما کمال نوعی تغییر کیفی است، انسان را از یک درجه به درجه بالاتر می رساند. مثلا جنین که در رحم مادر است، پس از تولد، تکامل پیدا می کند، و آنگاه بزرگ وبزرگتر می شود، و علم دانش  فرا می گیرد، و به کمال بیشتری دست می یابد. بنابراین کمال نوعی تغییر کیفی است، همان طور که در آغاز سال دعای تحویل سال را می خوانیم، یا مقلّب الْقلوب و الْأبْصار یا مدبّر اللّیْل و النّهار یا محوّل الْحوْل و الْأحْوال حوّلْ حالنا إلی أحْسن الْحال، «احوال» که جمع حال است به معنی طبیعت و تحول وضعیت انسان است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خداوند دگرگون کننده و تحول بخش طبیعت مرتبط به مخلوقاتش است و این تحول لازمه زندگی و حیات موجودات است. در این دعای شریف از درگاه الهی طلب می کنیم که طبیعت وجود ما راتبدیل به نیکوترین و بهترین کیفیت کند، همگام با تحول طبیعت، کیفیت ما را نیز بهبود و ارتقا بخشد.

کمال سیری صعودی و عمودی دارد، اما تمام شدن سیری افقی است.، وقتی شیئی در جهت افقی به آخر خود برسد، می گویند تمام شد، هنگامی که شیء درجهت عمودی بالا می رود، می گویند کمال یافت. پس وقتی می گویند عقل یک نفر کامل شده، یعنی قبلا عقل داشته است، اما حالا عقلش یک درجه بالاتر آمده است.

انسان کامل کیست؟‌

The unveiling ceremony 300x169 - ضرورت وجود انسان کامل در میانه هستی

شفیعی سروستانی با اشاره به اینکه مسئله انسان کامل از مناظر گوناگونی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است، فضلا، فلاسفه، عرفا و اهل اندیشه هریک به فرازهایی از این موضوع پرداخته اند،‌ تعریف اهل معرفت از این مسئله بالاخص منظر شیخ محی الدین ابن عربی قابل توجه است: در تعریف وی از انسان کامل آمده است: انسان کامل جامع جمیع مراتب اسما و صفات حق تعالی در زمین و صاحب ولایت مطلقه است. او نائب حضرت حق در هستی است، و واسطه میان او و خلق است. او کسی است که در بندگی خدا ازهمه پیشی جسته و در جنس خود یگانه است. از بیانی دیگر انسان کامل اصطلاحی است عرفانی و بر کسی که مظهر اتم اسمای حسنی الهی و آئینه تمام نمای خداست و در شریعت، طریقت و حقیقت، تمام و در اقوال، افعال، و اخلاق نیک و نیز در معارف الهی سرآمد همه است. اطلاق می گردد. در مجموع می توان گفت انسان کامل کسی است که تمامی صفات عالیه در او به صورت هماهنگ و جامع، رشد متوازن داشته ، و هر یک از صفات کمالی در عالی ترین سطح خود در او تجلی یافته است.

در بین سایر انسان های غیر معصوم ممکن است صفات الهی و رحمانی جلوه گری داشته باشد، اما آنها کامل و متوازن نیست، ممکن است فردی سخی باشد، امام عفیف نباشد، فردی عفیف باشد ولی شجاع نباشد، فردی شجاع باشد، ولی پاک نباشد، اما این امر در انسان کامل به صورتی دیگر است، تمامی صفات عالیه را همزمان رشد داده است، و به حد کمال رسانده است.

مطابق طلب جان آدمی، وجود و حضور انسان کامل در عالم خارج ضروری است!

The unveiling ceremony 2 300x169 - ضرورت وجود انسان کامل در میانه هستی

شفیعی سروستانی در پایان یادآور شد: اوصافی نظیر ولی الله، خلیفه الله، قطب عالم امکان، و… و دیگر اوصاف عالیه که در انسان کامل هست، جملگی ما را به این امر رهنمون می شود که با استعدادها و امکان هدایتی که خداوند رحمان در فطرت انسانی به ودیعه نهاده است،‌ طلب و کششی در جان آدمی است که میل به کمال دارد، و عالی ترین سطح آن کشش به سمت به انسان کامل است، یعنی آن وجهی که انسان از طریق سیر اکمالی با انسان کامل تغییر کیفیت می یابد و کمال می یابد.

 

انتهای پیام/

همچنین ببینید

سلسله نشست های فرهنگ مهدوی

غربالگری در آخرالزمان

مأموریت هر امام در نامه‌ای الهی عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: إِنَّ الْوَصِيَّةَ نَزَلَتْ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *