به گزارش موعود به نقل از خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین استاد حسن عرفان، پیامدهای بدحجابی و تاثیر آن بر روح و روان را با استناد به آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) تشریح کرد.
مطالعه این گفت وگوی خواندنی را به خانواده های مسلمان مخصوصاً جوانان و نوجوانان که این روزها تحت بمباران شدید شبهات و ترویج لودگی ها در فضای سایبر و ماهواره هستند توصیه میکنیم.
*تفاوت عفاف و حجاب
در قرن اخیر کمتر به صورت ریشه ای به بحث عفت و حیا پرداخته شده است و بیشتر سخن از حجاب بد است، در حالی که حجاب، تنها یکی از آثار عفاف است. ای کاش به جای کتاب های حجاب، کتاب های عفت نوشته میشد، چون از نظر منطقی و عقلی هرکسی که عفت داشته باشد بدون تردید حجاب خواهد داشت ولی هر کس که حجاب داشته باشد، لزوما عفیف نیست و ممکن است عفت نداشته باشد، زیرا این احتمال وجود دارد که حجابش تقلیدی یا تحمیلی باشد، مانند همه حجاب دارانی که در سفرهای خارجی حتی قبل از پیاده شدن از هواپیما حجابشان را برمی دارند و بعضا برهنه تر از غربی ها وارد آن کشور میشوند، معلوم میشود که حجاب اینها تقلیدی یا تحمیلی بوده است، یعنی حجاب بدون عفت و بدون انگیزه بوده است، پس مهمترین چیزی که باید دنبال آن باشیم، مساله عفت است.
جایگاه، ارزش و اهمیت عفاف
ارزش عفت بسیار بالاتر از حجاب است، اگر آنقدر که دنبال حجاب بودیم، دنبال عفت بودیم، شرایط بهتری داشتیم. آنقدر عفت مهم است که امیرالمومنین میفرماید ” الْعِفَّهُ رَأْسُ کُلِّ خَیْرٍ”(۱)، عفت سرآمد هر خوبی است. عفت، آن حالت درونی است که انسان را از هرزگی، گرایش های ناروا و آلوده شدن به اخلاق نابهنجار بازمی دارد، امیرالمومنین می فرمایند: ” الْعِفَّهُ أَفْضَلُ الْفُتُوَّهِ”(۲)، عفت با ارج ترین جوانمردی است، عجیب است که درباره عفت روایات فراوانی داریم. امیرالمومنین فرمودند” الْعَفَافُ یَصُونُ النَّفْسَ وَ یُنَزِّهُهَا عَنِ الدَّنَایا”(۳) آن چیزی که انسان را حفظ میکند و از آلوده شدن و دست یازدیدن به پستی ها بازمی دارد عفت است، حضرت همچنین فرمودند: ” بِالْعَفَافِ تَزْکُو الْأَعْمَالُ”(۴) اعمال انسان با عفت انسان پیراسته میشود و اگر انسان عفت نداشته باشد، اعمالش آلوده به گناه میشود.
حضرت فرمودند: ” ثَمَرَهُ الْعِفَّهِ الصِّیَانَهُ “(۵): عامل مصونیت فرد، خانواده و جامعه میشود. حجاب مصونیت و مصونیت آور است، اما یکی از شاخه های عفت است. امیرالمومنین فرمودند “- سَبَبُ الْقَنَاعَهِ الْعَفَافُ”(۶)، عامل قناعت، عفت است، یعنی اگر کسی عفیف باشد، قناعت هم دارد، دچار حرص و طمع نمیشود، زندگی اش زندگی اقساطی و وابسته به وام نمیشود و زندگی اش در کام آتش های حرص و آز از بین نمی رود، این ارزش عفت است.
جلوه های عفت
* عفت در نگاه
یکی از جلوه های عفت، عفت در نگاه است که خیلی مهم و قابل توجه و زندگی ساز است. قرآن کریم می فرماید “قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ”(نور آیه ۳۰)( به مومنان بگو که چشمهایشان ا فروهشته نگه دارند و به حرام نگاه نکنند و دامن هایشان را حفظ کنند، همچنین میفرماید “وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ”(نور آیه۳۱) به زنان مومن هم بگو، نگاهشان را پاس دارند و دامن هایشان را مصون دارند.
– پیامدهای بی عفتی در نگاه
بی عفتی در نگاه، چند پیامد خواهد داشت:
*آشفتگی روح
اولین پیامد، آشفتگی روح و درون است. کسانی که در نگاه، هرزه گرا هستند، روح آشفته ای دارند چون در روایت آمده است که ” الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ”(۷)، با تصاویر، کتاب قلبمان را تدوین میکنیم، اگر تصاویری که به آن نگاه میکنیم ناشایست باشد، کتاب آشفته ای را تدوین خواهیم کرد چون با دیده هاست که بر قلب می نگاریم، باباطاهر میگوید:
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
اگر بخواهیم دلمان آرام باشد و به آسایش روانی برسیم، باید نگاهمان را در قلمروهایی که بر ما حرام کردهاند پاس بداریم، در روایات آمده است ” مَنْ غَضَّ طَرْفُهُ أَرَاحَ قَلْبَهُ”(۸) کسی که نگاهش را پاس دارد به آرامش روحی و قلبی می رسد.
امیرالمومنین فرمود الْعَیْنُ بَرِیدُ الْقَلْبِ(۹)، چشم، پیغام رسان و نامه رسان دل است. وقتی نگاهمان را حفظ نکردیم، دچار آشفتگی های شدید روحی، حسرت و غم های خاص میشویم. حضرت فرمود ” کَمْ مِنْ نَظْرَهٍ جَلَبَتْ حَسْرَهً”(۱۰) چه بسا نگاه هایی که غم هایی را در پی دارد، مثلا وقتی چشمش را آزاد گذاشت و زنان را دید، احساس خسارت میکند به چیزهایی که دارد و همین احساس محرومیت، اندوهش را زیاد میکند.
*عشق زدگی
دومین پیامدِ بی عفتی در نگاه، عشق زدگی است، یعنی بسیاری با همین نگاه هایی که میکنند دچار عشق های هوسی و سودایی میشوند. حضرت فرمودند « رُبَّ صَبَابَهٍ غُرِسَتْ مِنْ لَحْظَهٍ »(۱۱). چه بسا عشقى که با یک نگاه بذرافشانى میشود، این عشق های هوسی و عشق هایی که در پی رنگی بود، عشق هایی که به خودکشی ها کشیده میشود، بیشتر ریشه در نگاه های ناروا در پاساژها، خیابان ها، دانشگاه ها و جاهای دیگر دارد. بارها گفته ام “عاقلانه انتخاب کنید، عاشقانه زندگی کنید”، اما امروز بسیاری از جوان ها عاشقانه انتخاب میکنند و عاقلانه از هم جدا میشوند، یکی از دلایل بالا بودن آمار طلاق این است که ازدواج ها بر اساس عشق های هوس انگیز انتخاب شده و پدیده تشکیل یک زندگی بی پایه شده است، این عشق ها یکی از پدیده های نگاه های نارواست، عشق هایی که ریشه ندارد، عشقهایی که پدیده نگاه است، یعنی اول عشق شکل میگیرد و بعد کم کم از صفات و نقاط منفی یکدیگر پی میبرند و زندگی شان به نقد و سپس به نفی می رسد. چون عشقها بی پایه است،
*فاجعه خیز بودن
پیامد دیگر، فاجعه خیز بودن است، امیرالمومنین فرمود: کسی که نگاهش را آزاد سازد، مرگش را پیش کشیده است، گاهی این نگاه ها باعث جنجال ها و نزاع ها میشود، باعث فتنه ها و آشوب ها میشود. شبکه سه نشان می داد که یک جوان با همین نگاه های هوس آلود عاشق دختری شده بود، از تیربرق خانه شان بالا رفته بود با موبایل زنگ زده بود و گفته بود، اگر تا چند ثانیه دیگر به من پاسخ مثبت ندهید خودم را پرت میکنم و همینطور هم شده بود، آنها جواب مثبت نداده بودند و این جوان خودش را پرت کرده بود. یا فرد دیگری، علیرغم تحصیلات دانشگاهی بعد از جواب منفی، خودکشی کرده بود و اینها فتنه ها و از پیامدهای نگاه های نارواست.
*یک نمونه تاریخی
بشربن مفضل میگوید: داشتیم با چند نفر میرفتیم مکه، در راه مکه یکی از دوستان گفت؛ در این روستا زن بسیار زیبایی است که پزشک مارگزیده ها و عقرب گزیده هاست، خوب است که او را ببینیم گفتیم زشت است، ما حاجی هستیم، برویم بگوییم میخواهیم یک زن را ببینیم؟! گفت حیله ای را پیشه میکنیم، پای مرا با یک چوب زخم کنید، زیر بغل های مرا بگیرید و زن پزشک را سراغ بگیرید.
بشر بن مفضل میگوید؛ همین کار انجام شد و وقتی وارد روستا شدیم، سراغ منزل آن زن را گرفتیم هنگامیکه درب منزل رسیدیم، زنی بیرون آمد وقتی که نگاهش به این مارگزیده تقلبی افتاد، بسیار حاذق بود، گفت: شما دروغ میگویید، او را مار نگزیده، ولی آن چوبی که پای او را زخم کرده اید، ادرار مار بوده است، و زهر ادرار مار از خودِ زهرمار خطرناک تر است و هیچکس نمیتواند درمان کند و این مرد، تا نماز مغرب و عشاء خواهد مُرد. بشر بن مفضل میگوید همین طور شد و آن مرد تلف شد، و او را دفن کردیم و سپس به سفر ادامه دادیم. ببینید چقدر نگاه ها می تواند فتنه آمیز شود، برخی خانواده ها را داشته ایم که بر اساس این نگاه ها فروپاشیده شد و حوادثی تلخ بوجود آمد.
*انتقام تکوینی و الهی
یکی از دیگر از پیامدها که در روایات به آن اشاره شده، این است: که اگر میخواهید کسی به ناموس شما نگاه نکند، نگاه از ناموس دیگران برگیرید، که این انتقام تکوینی و الهی در آفرینش است.
یکی از جلوه های عفت در نگاه، نگاه نکردن و بی توجهی به مال و منال دیگران است. قرآن در آیه ۸۸ سوره حجر می فرماید: به گروهی از کافران که زندگی پرتمتعی دارند نگاه نیفکن، نمی فرماید فقط به نامحرمان حتی به مال و منال و ثروت چشمگیر و متاع دنیاداران چشم مدوز، چون در زندگی انسان اثر میکند. امیرالمومنین در خطبه ۱۶۰ می فرماید؛ یکروز پیامبر دیدند در خانه شان پرده ای آویخته شده که بر آن نقش ها و تصاویری بود، پیغمبر فرمود این پرده را از چشم من دور بدار، وقتی چشم من به این پردۀ پرتصاویر میفتد، به یاد زخارف دنیا میفتم!
ببینید چقدر مواظب نگاهشان بودند. در زمان پیغمبر، زنی زیبارو بود که در جماعت شرکت میکرد و ظاهرا صف آخر می نشست، عده ای از پارسایان و تقواپیشگان میکوشیدند، زودتر خودشان را به صف جماعت برسانند تا در صف آخر قرار نگیرند که مثلا چشمشان به صف زنان بیفتد و آن زن زیبارو را ببیند و احیانا ممکن بود برخی در صف آخر می نشستند که نگاهشان به صف زنان بیفتد و آن زن زیبارو را ببینند، آیه نازل شد ” وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرینَ”(۱۲) در این آیه دو بار لام توطئه قسم آمده است، یعنی دوبار خداوند متعال قسم خوردند، ما مراقبیم و میدانیم. و بعد در سیره میبینیم که مراقبت از چشم بسیار شگفت بوده که شاید برخی از مردم دنیا اینها را افسانه بپندارند، اما حقیقت این است که اینها افسانه نیست، اینها واقعیت های بزرگی است که در تاریخ وجود داشته و ما باید به آن توجه کنیم.
*ماجرای شاگرد عبدالله بن مسعود
عبدالله بن مسعود معلم قرآن بود، مردی آمد به او گفت میخواهم نزد شما قرآن بیاموزم، و عبدالله بن مسعود هم وقتی را برای او معین کرد، مرد آمد و یکسال تمام قرآن آموخت و پس از یادگیری دیگر نیامد. زنِ عبدالله بن مسعود به همسرش گفت: آن مرد نابینا دیگر به خانه ما نمی آید؟ عبدالله بن مسعود گفت: کدام نابینا؟ گفت: همان کس که هر روز برای آموختن قرآن می آمد! گفت: آنکه نابینا نبود، اتفاقا کاملا بینا بود. همسر عبدالله بن مسعود گفت: من هرچه به او نگاه میکردم چشمانش فروهشته بود. گفت: او چشمان فروهشته داشت که ناموس من مصون بماند.
*راز موفقیت بزرگان دین
از شاخصه های مهم پارسایی بسیاری از بزرگان، محافظت از چشم بوده است
یکی از بزرگان می فرمود؛ من گاهی به مزار حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی میرفتم، سلام میکردم، پاسخ سلام را مانند زمان حیات ایشان میشنیدم. در زندگینامه این مرد بزرگ(حاج آقا رحیم ارباب) نوشتهاند که چهل سال با برادرش همخانه بوده اما در این چهل سال نگاهش به زن برادرش نیفتاد.
حضرت آیت الله بهجت وقتی که بطور مشترک با علی آقا(فرزندشان) زندگی میکردند، علی آقا به مرحوم آقای بهجت گفته بود، شما نهار را با مادر صرف کنید و بعد از آن برای صرف چای به اتاق ما بیایید تا نوه و عروس شما خوشحال شوند. آیت الله العظمیبهجت قبول کرده بودند، یکروز که برای صرف چای رفته بودند، هنوز نشسته و ننشسته بلند شده بودند. وقتی علی آقا علت را می پرسد، می فرمایند: دیدم دست دخترت یک عروسک بدون لباس است، نخواستم نگاهم به آن عروسک بیفتد. اینها شگفت و درس آموز است.
آیت الله العظمیبروجردی چند سال در مدرسه صدر اصفهان درس می خواندند. قبل از ورودی این مدرسه- که «در بازار قرار دارد»، چند مغازه است، یکی از مغازه داران میگوید؛ سال های سال آقای بروجردی اینجا درس می خواندند اما یکبار به مغازه من نگاه نکردند، همواره سر به زیر و مراقب نگاه خود بودند.
من رفتم ملایر، خدمت آیت الله فاضلیان امام جمعه محترم، پسر ایشان گفت؛ آقاجان، بیش از ۸۰ سال سن دارند و ۶۰ سال است ازدواج کردهاند، هنوز خواهر زن های خودرا نمیشناسند
خاله های ما می آیند، ما معرفی میکنیم که فلان خاله عرض ادب کردند. چون پیوسته سر به زیر بودهاند. امیرالمومنین فرمودند: « نِعْمَ صَارِفُ الشَّهَوَاتِ غَضُّ الْأَبْصَارِ »(۱۳)؛ چشم پوشی از نگاه به نامحرم عامل خوبی برای بازدارندگی از شهوت است. در روایت است که اگر کسی چشمش را مراقبت کند، چیزهایی نادیدنی برای عموم را میبیند. “غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ” مصباحالشریعه- ترجمه مصطفوی ص۱۷۴،اگر چشمانتان را فرو ببنیدید چیزهای شگفت و شگرفی را که دیگران نمیبییند به شما نشان می دهند.
همواره زیاد سوال میشود که چگونه در نماز تمرکز کنیم و از نماز لذت ببریم و شیرینی عبادت را درک کنیم؟ در روایت آمده کسانی که نگاه خودشان را از حرام پاس می دارند، شیرینی عبادت به آنها چشانده میشود. یعنی وقتی کسی مثل آیت الله العظمیبهجت شد، نگاه خود را حتی از عروسک برهنه نگه داشت، حلاوت عبادت را به او مینوشانند.
* عفت در کلام
عفت در کلام آن است؛ گفتار ما آلوده و آکنده از سخن ناورا نباشد و یکی از جلوه هایش این است که زنان با ناز و عشوه با مردان حرف نزنند. قرآن کریم می فرماید که زنان، وقتی با نامحرمان سخن میگویند، با تواضع و فروتنی سخن نگویند تا دلها را به آز بکشانند و به طمع جنسی گرایش بدهند. ” فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ”(۱۴) این عفت در گفتار است. عفت در گفتار نقش زیادی در پاسداری از عفت اجتماعی وخانوادگی دارد.
در قرآن کریم حتی از مسائلی که مربوط به همبستری است با کنایه ها سخن گفته است. همچنین حضرت مریم تعبیری دارد که یک شاهکار و اوج عفت در کلام است. مدعیان پیروی از مسیحیت که امروز در اروپا و آمریکا بی شرمانه زندگی میکنند و نام خود را مسیحی گذاشتهاند، باید از حضرت مریم درس شرم و حیا و عفت بگیرند.
وقتی آن فرشته بزرگوار بر حضرت مریم وارد شد و بشارت داد که شما بچه دار میشوید، حضرت مریم نگفت من با مردی همبستر نشده ام، می فرماید ” لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ”(۱۵)، حتی اسم مرد و تعبیر رجل را نمی آورد و میگوید هیچ “بشری” مرا مس نکرده است، این اوج عفت در کلام را می رساند.
*پرهیز از ناسزاگویی
یکی دیگر از جلوه های عفت در کلام، پرهیز از فحش و ناسزاگویی است، امیرالمومنین فرمود: ” مَا أَفْحَشَ کَرِیمٌ قَطُّ “(۱۶) انسان کریم هیچ وقت فحش و ناسزا نمی دهد. در جنگ صفین هنگامیکه دیدند بعضی ها به معاویه و سپاه معاویه فحش می دهند، گفتند ” إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِین”(۱۷) بر من ناگوار است که حتی به دشمنان حربی فحش دهید.
جلوه دیگر عفت در کلام، خودداری از دریوزه گری و طلب از مردم است. کسانی که عفیف اند، آبرویشان را حراج نمیکنند و دریوزگی نمیکنند. دست دراز نمیکنند. شهادت چند گروه در محکمه اسلامی پذیرفته نمیشود و یکی از این گروه ها، دریوزه ها هستند.
* عفت در قلم
جلوۀ دیگر عفت، عفت در قلم است. این عفت تا زمان رنسانس پاسداری میشد، عفت در تمام کتاب هایی که در ادیان و ملل مختلف داشته ایم، موج می زند، ولی متاسفانه بعد از رنسانس که شرم ستیزی و حیاگریزی شد، سخنان نابهنجار و نادرست رواج پیدا کرد که از آن تعبیر به ادبیات رختخوابی میشود.
یکی از جلوه های بی عفتی در قلم، نامه نگاری به نامحرمان است که یکی از فاجعه های تاریخ بشر مخصوصا در کشورهای اسلامی است. در یکی از شهرها سخنرانی میکردم، ساعت یازده و نیم شب یک دختری زنگ زد گفت؛ میخواهم خودکشی کنم، زیرا خواستگاری برای من آمده که بسیار شایسته است و مادر و پدر و آشنایان اصرار دارند با او ازدواج کنم، اما قبلا دوست پسری داشتم و به او نامهای عاشقانه داده بودم که او تهدید کرده این نامه را منتشر میکند و اگر این اتفاق بیفتد همه چیز به هم میخورد و اگر با این خواستگار ازدواج کنم و بعدا بفهمد که من به یک پسر نامحرم نامه عاشقانه دادهام، مرا طلاق خواهد داد. ببینید دادنِ سند مکتوب به نامحرم یک فاجعه و منشور بی پروایی است.
ما زنانی را داریم که سالهای سال از ازدواجشان گذشته و گاه عروس و داماد دارند، اما در زمان جوانی نامه نگاری کردهاند، و آن بیگانه و نامحرم هنوز از اینها باج میگیرد و از ترس افشای سر، تن به گناه و جنایت می دهند. این یک فاجعه حقوقی و خانوادگی است .
*پیامک های فاجعه آمیز
امروز پیامکها در راستای آن قرار میگیرد، امروز برخی جوان ها پیامک ها را نگه می دارند که باج گیری کنند، این که گفتم عفت مهمتر از حجاب است، برای این بود که ممکن است دختری حجاب داشته باشد ولی عفت در قلم نداشته باشد. بعضی از عزیزان پیام دادند که میخواهیم توبه کنیم، اما نمیتوانیم، برای اینکه قبلا نامه نوشته و امضا کرده ایم، نامحرم میگوید، اگر تن به گناه ندهید نامه را افشا میکنم. این فاجعه بزرگی است که پیامد بی عفتی در قلم است.
* عفت شکم
یعنی انسان از خوراک های حرام پرهیز کند، چه خوراک هایی که از نظر شرعی حرام است چه خوراک هایی که بواسطه غصبی بودن حرام است. امیرالمومنین فرمودند: ” أَفْضَلُ الْعِبَادَهِ عِفَّهُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْج”(۱۸)، بالاترین عبادت ها عفت در خوراک و دامن است.
* عفت در قلب
در روایات یک نوع عفت دیگر هم مطرح شده که عفت قلبی است. یعنی انسان عفت در آرزو و آرمان داشته باشد، به زنان دیگران و دختران دیگران دل نبندد، خودش را وابسته به امور نایافتنی نکند، برخی افراد آرزوهایی در دل می پرورانند که دست یافتنی نیست، مثل کارگری که در فرانسه عاشق دختر لویی شانزدهم شده بود. یا یک پسر ایرانی که عاشق یکی از خانم های بازیگر در یکی از فیلم های ساخت کره جنوبی شده بود. اینها نداشتن عفت در قلب است. امیرالمومنین فرمود ” لَمْ یَتَحَلَّ بِالْعِفَّهِ مَنِ اشْتَهَى مَا لَا یَجِدُ”(۱۹) آراسته به عفت نیست کسی که دل ببندد به چیزی که نمییابد. به معشوق های دور ازدسترس، اینها دور از عفت قلبی است.
* عفت در راه رفتن
در زمان قدیم، زنان دستبند و پایبند داشتند، یعنی از طلا و نقره هایی استفاده میکردند که به عنوان النگو در دست و با نام خلخال در پای میکردند و اینها درون خانه طراوت و زیبایی برای شوهر داشت، اما وقتی بیرون می رفتند برای رهگذران فتنه بود. قرآن کریم میفرماید: ” وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ”(۲۰) زنان مؤمن، نباید پاى بر زمین بکوبند، تا زینتهایى که پنهان داشتهاند معلوم شود. دین مقدس اسلام دنبال ایجاد عفت و پاسداری از عفت است.اگر ما عفت را در روح انسان ها زنده کنیم، بدون تردید بهترین حجاب هم بوجود می آید و آسیب های جنسی و آفت های اجتماعی از بین می رود.
* عفت در تعامل وارتباطات
یکی از جلوه های بی عفتی در تعامل و ارتباطات، خلوت گریزی با نامحرم است، کسی که عفت داشته باشد با نامحرم خلوت نمیکند، یعنی زن و مرد نامحرم در جایی قرار بگیرند که امکان عادی رفت و آمد مردم نباشد و از نظر شرعی این کار حرام است. امیرالمومنین می فرماید ” سَبَبُ الْفُجُورِ الْخَلْوَهُ”(۲۱)، عامل جنایت های جنسی این خلوت گزینی هاست. از یکی از مراجع درباره تاکسی های برون شهری استفتاء کردم که اگر یک زنی تاکسی تلفنی بگیرد برای خارج از شهر، آیا از مصادیق خلوت به شمار می رود یا خیر؟ آن مرجع فرمودند: بله، این خلوت است و حرام است. در داخل شهر در معرض دید همه است ومانند یک اتاق شیشه ای است که همه میبینند، اما وقتی به بیابان رسید و او و آن خانم تنها بودند، فتنه ها زائیده میشود. یکی از جلوه های عفت در تعاملات و ارتباطات، اختلاط گریزی در تعاملات اجتماعی است.
یکی دیگر از مصادیق، اختلاط های آموزشی است. قبل از رنسانس در تمام دنیا اختلاط آموزشی نداشتیم، اما بعد از رنسانس، تمدن ننگین غرب اختلاط آموزشی را از نخستین پایه های آموزشی تا آخر ایجاد کرد.
خاطره ای از استاد شهید مطهری میخواندم که زمان شاه برای تبلیغ به یکی از روستاها رفته بودند چند سالی دچار خشکسالی شده بود، دیده بودند که دختران و پسران در مقطع راهنمایی مختلط هستند، فرموده بودند که اختلاط دختر و پسر در سن بلوغ بسیار خطرناک است و در این زمینه سخنرانی کرده بودند. بعد از سخنرانی استاد مطهری تصمیم میگیرند که دختران را از پسران جدا کنند، بعد به استاد مطهری خبر می دهند که بعد از جدا کردن دختران و پسران در مدرسه، خشکسالی هم برطرف شد.
یعنی این اختلاط ها پیامدهای تکوینی و الهی دارد، این نکبت ها، این گمراهی ها پدیده گناه است و یکی از گناهان اختلاط ناشایست است. الان گرایش هایی در ژاپن و حتی کشورهای اروپایی پیدا شده برای جداسازی در محیط های آموزشی و برای بالابردن سطح آموزش و عمق بخشی به آموزش و امنیت دادن به مراکز آموزشی به دنبال تفکیک آموزشی دختران و پسران هستند و بدون تردید، این نظریه اسلام است که مترقی ترین آئین است و همه غیرتمندان باید احکام دینی را دنبال کنند.
یکی دیگر از جلوه های بی عفتی در تعاملات و ارتباطات، دوست گزینی است، یعنی دوست نامحرم و ارتباط ناشایست که این شرح مفصلی دارد و لازم است به طور جداگانه به پیامدهای آن پرداخت.
منابع:
۱-تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص:۲۵۶
۲- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۵۶
۳- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص: ۲۵۶
۴-تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۵۶
۵- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۵۶
۶- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۵۶
۷- بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج۶۸، ص: ۳۲۸
۸- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۶۰
۹- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۶۰
۱۰- بحار الأنوار، ج۶۸، ص: ۲۹۳
۱۱-تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۶۰
۱۲-(حجر ۲۴)
۱۳- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۱۸۴
۱۴-َّ بحار الأنوار الجامعه ج۱۰، ص: ۴۲۶
۱۵-آل عمران ۴۷
۱۶- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۲۳
۱۷-نهج البلاغه، ص: ۳۲۳
۱۸- بحار الأنوار ج۷۵، ص: ۱۷۶
۱۹- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۲۵۶
۲۰-نور ۳۱
۲۱- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص: ۴۶۲