باد که می وزید بوی گوشت مانده و خاکستر در هم می پیچید و به مشام می رسید. اما غیر از مردی که الاغش را به تنه ی چوبی پوسیده ی دروازه ی یک قلعه ی ویران میبست، کس دیگری در شهر نبود. عزیر (علیه السلام)، سبدی از خورجین الاغش برداشت و دانه ای انجیر به دهان گذاشت. با حیرت به مردگان پوسیده ای نگاه کرد که در اثر وبا، بافتهایشان شکافته بود و از اجسادشان هم درد و وحشت را میشد حس کرد. از خودش پرسید: «خدا چگونه و چه زمان آنها را زنده میکند؟» (۱)
عزیر، سبد پر از انجیر و انگورش را روی خاکهای بی صاحب گذاشت و زیراندازی از خورجین در آورد. کمی علوفه مقابل الاغش ریخت و روی زیرانداز دراز کشید و خیلی زود خوابش برد.
وقتی چشمش را باز کرد، غروب شده بود. صدای ملکی را شنید که می پرسید: «عزیر! چند وقت است در خوابی؟» عزیر، نگاهی به آسمان کرد و نگاهی به انگورهای تازه ی درون سبد و گفت: «یک روزی میشود.»
ملک گفت: «مرکبت را ببین!» (۲)
عزیر چرخی زد و اول فکر کرد که الاغش رفته است. امّا وقتی رد افسار را دنبال کرد، بقایای پوسیده ی استخوانهای الاغش را دید. از جا برخاست و دوباره شنید: «صد سال است که اینجا مرده بودی!» (۳)
عزیر (ع)، به یاد پرسش خود افتاد که خطاب رسید: «ای عزیر! ما تو و الاغت را در امر معاد، حشر و نشر برای مردم حجت و برهان قرار دادیم که بدانند مرده چگونه زنده میشود. نگاه کن چگونه استخوانهای الاغ که افتاده از زمین بلند میکنیم و بر آن گوشت می رویانیم.» (۴)
صدایی عزیر را از جا پراند: «ای استخوانهای پوسیده! خداوند امر میکند که جمع شوید و به همدیگر متصل گردید!…» (۵)
در مقابل چشمان عزیر، مرکبش از نو شکل گرفت…
***
امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: «…بشنو از من تا تو را از این ماجرا خبر دهم. به درستی که عزیر، از بین اهل و عیالش در ماهی بیرون آمد که زنش در آن ماه می زایید، او در آن روز، پنجاه سال داشت، پس خدای تعالی او را به سبب گناهی که از او سر زد، صد سال بمیراند و بعد از آن زنده کرد. آنگاه به سوی اهل خویش برگشت در حالی که پنجاه ساله ود و پسرش وقتی از او استقبال می نمود، صد سال داشت…» (۶)
پی نوشت:
۱. بقره: ۲۵۹
۲. همان
۳. همان.
۴. همان.
۵. نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، نشر مسجد مقدس جمکران، ج ۷، ص ۶۰۶
۶. بحارالانوار، ج ۵۳، صص ۷۲-۷۳؛ به نقل از نهاوندی، همان، ص ۶۰۰
رجعت از عقاید مهم شیعیان و به معنای بازگشت مردگان پیش از واقعه ی قیامت است. در این مطلب برآنیم که به حکایات و روایاتی اشاره کنیم که در آن از بازگشت مردگان در میان اقوام و ملل گذشته بازگو شده است.