آنگاه که حضرت موسی(علیهالسلام) از مصر خارج شد و به مدین رسید، جمعی از مردان را مشاهده کرد که دور چاه آبی حلقه زده و برای دامهای خود، از آن آب میکشند. کمی دورتر دو زن را مشاهده کرد که تنها از گوسفندانشان مراقبت میکردند. حضرت موسی(علیهالسلام) که از رفتار آنان تعجب کرده بود، پرسید: «ما خَطْبُکُما؛ «کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمىدهید؟!)» آنان پاسخ دادند: «لا نَسْقی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبیرٌ؛ ما آنها را آب نمىدهیم تا چوپانها همگى خارج شوند؛ و پدر ما پیرمرد کهنسالى است (و قادر بر این کارها نیست.)» روشن است که این مکالمه در نهایت ایجاز صورت گرفته و هیچ کلام زایدی مطرح نشده است. حتی هنگامیکه آن حضرت گوسفندان آنان را سیراب کرد، بدون گفتن کلمهای از آنان فاصله گرفت و به جایگاه خویش بازگشت «فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّل؛ موسى براى (گوسفندان) آن دو آب کشید؛ سپس رو به سایه آورد». این امر نشان میدهد که رعایت اختصار و میزان ضرورت، از شاخصهای گفتگوی مطلوب با نامحرم است.
پی نوشت:
-
سوره قصص، آیه۲۳.
-
سوره قصص، آیه ۲۴.