شاید اگر واژه ی «انتظار» با مصدر «نشستن» همراه نمیشد، تصوری که از «به انتظار نشستن» داشتیم، کمیبه مفهوم حقیقی اش نزدیک میشد! اینکه انتظار، با نشستن تشکیل یک فعل می دهد، گاهی اوقات ناخودآگاه انسان منتظر را انسان نشسته و راکد و دست روی دست گذاشته تصور میکنیم در حالی که انتظار واقعی، به معنای در حرکت بودن و رو به جلو رفتن است.
شاید اگر واژه ی «انتظار» با مصدر «نشستن» همراه نمیشد، تصوری که از «به انتظار نشستن» داشتیم، کمیبه مفهوم حقیقی اش نزدیک میشد! اینکه انتظار، با نشستن تشکیل یک فعل می دهد، گاهی اوقات ناخودآگاه انسان منتظر را انسان نشسته و راکد و دست روی دست گذاشته تصور میکنیم در حالی که انتظار واقعی، به معنای در حرکت بودن و رو به جلو رفتن است.
اگر معنای واقعی انتظار را بدانیم، می فهمیم که امام غایب منتَظر ما نیز، نشسته و در حال استراحت نیست. برعکس بسیاری از ما منتظران که دست روی دست گذاشتیم تا کسی اوضاعمان را تغییر دهد، امام زمان (عج) در دوران غیبت، کارهای فراوان و مسئولیتهای زیادی بر عهده دارند و آنها را به انجام می رسانند.
چنانچه خود ایشان در خطاب به شیخ مفید می فرمایند:
«همانا، ما از رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و شما را از یاد نمى بریم، چه، در غیر این صورت، سختیها و گرفتاریها بر شما فرو مى آید و دشمنان شما را ریشه کن کرده و از بین مى برند.» (۱)
و «ما اگر چه بر طبق آنچه خداوند براى ما و شیعیانمان مصلحت دانسته تا مادامى که دولت دنیا در دست فاسقان است جایمان از جاى ستمگران دور است، ولى با این حال به أحوال شما آگاهیم و چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نیست.» (۲)
نخستین مسئولیتی که بر عهده ی همه ی امامان هست، «ولی امر» بودن است. ابتدا به طور مختصر مفهوم «ولی» را میگوییم و سپس مسئولیتهای امام در این رابطه را برمیشمریم.
ولی امر کیست؟
ولی امر، کسی است که دارای ولایت است. ولایت به معنای «آمیختگی دو چیز در جسم و جان» (۳) است و در قرآن، ولی به این معناست:
«کسی است که امور انسانها را درباره ی جان ها و مالهایشان سرپرستی نموده، حق تصرف را از جانب خود یا به اذن دیگری در شئون آنها، داراست.» (۴)
اولیای امر، از طرف خداوند مشخص میشوند چنانچه در قرآن کریم آمده است: «انّی جاعل فی الارض خلیفه…» (۵) (من در زمین جانشین قرار می دهم…)
ولی امر ما کیست؟
بر اساس اعتقاد شیعیان، ولی امر جهان، امامان دوازده گانه از نسل حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) هستند. خداوند در قرآن فرموده است: «ای کسانی که ایمان آوردید، خدا را اطاعت کنید، و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید.» (۶)
پیامبر اکرم (ص) در حجه الوداع خود، به همه ی مردم، جانشینان پس از خود را معرفی کردند و پس از گفتن: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست؛ خدایا دوست بدار هرکس او را دوست داشت، و دشمن بدار هر که او را دشمن داشت؛ یاری کن یاری کننده ی او را و خوار بدار خوار کننده ی او را.» (۷)
سپس نام تک تک جانشینان ایشان را برشمردند و از مردم عهد گرفتند که از تک تک آنها پیروی کنند. (۸)
همچنین ایشان بارها و بارها پیش از رحلت، به پیوند عمیق قرآن و عترت پرداختند و فرمودند: «من از میان شما می روم در حالی که دو چیز گرانبها باقی میگذارم: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم. این دو تا وقتی که بر حوض کوثر بر من وارد شوند از هم جدا نمیشوند؛ به آنها در آویزید…» (۹)
مسئولیتهای والیان امر
کسی که ولی است باید اطاعت شود؛ امام صادق (ع) می فرمایند: «ما قومی هستیم که خداوند عزوجل اطاعتشان را واجب کرده است و شما از کسی پیروی میکنید که مردم عذری در نشناختن او ندارند.» (۱۰)
خداوند تنها زمانی امر به اطاعت از کسی میکند که خود آن ولی، مطیع محض خداوند باشد.
مفسران حدیث و قرآن، درباره ی ولی امر بودن میگوید: «از امام باقر و امام صادق (ع) نقل کردهاند که اولی الامر، امامان از آل محمد هستند که خداوند، اطاعتشان را به اطلاق واجب کرده است، جایز نیست خداوند اطاعت از کسی را به طور مطلق واجب کند، مگر اینکه عصمتش ثابت شده و دانسته شده باشد که باطن او مثل ظاهر اوست و او از هر گونه اشتباه و عمل ناپسندی به دور است. این چیزی است که نه در حاکمان وجود دارد و نه در عالمان… (۱۱)
بر اساس این تحلیل می توان به این نتیجه رسید که امام، موظف به رعایت تمام حدود الهی است.
علاوه بر این، بر اساس معنای ولایت، امامان، حق دارند که در تمام امور مردم تصرف کنند. تصرف کردن یعنی هر گونه دست بردن در امور است. مثلاً امام حق دارد که کل مال فردی را بگیرد و در راهی که صلاح می داند، هزینه کند؛ چرا که امام در امور مومنین، ولی آنهاست و حق بیشتری از آنها در امور دارد.
امام صادق (ع) می فرمایند: «…حضرت علی (ع) و فرزندانش تا روز قیامت، نسبت به شما دارای ولایت و نسبت به شما، کارها، خود و مال هایتان شایسته ترند.» (۱۲)
فرقی نمیکند، مولای ما کجای این جهان در حال دویدن و اداره ی امور جهان باشد؛ هر کجا که هست، مولای ماست و همه ی امورمان، دست اوست. حالا با این اوصاف، دنیا دست چه کسی است؟!
پی نوشت:
۱. احتجاج طبرسى، ج ۲، ص ۵۹۸؛ به نقل از فضائل الشیعه / ترجمه توحیدى، ص: ۳؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵
۲. الإرشاد للمفید / ترجمه رسولى محلاتى، مقدمه، ص: ۲۳؛ با استفاده از همان نرم افزار.
۳.مواهب الرحمن، ج ۱۲، ص ۷۱؛ به نقل از نجیب محمد، حسین، نشر موعود، ۱۳۹۰، سر خدا، ص ۱۴۶
۴. الامامه الالهیه، ص ۳۷۳؛ به نقل از همان.
۵. بقره:
۶. نساء: ۵۹
۷. ترجمه من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص: ۳۴۵؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث ۳/۵
۸. همان.
۹. صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۳؛ سنن الترمذى، ج ۵، ص ۳۲۹، ص ۳۸۷۶؛ أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج۲، ص: ۵۷؛ با استفاده از همان نرم افزار.
۱۰. الکافی، ج ۱، ص ۱۸۷، ح ۷؛ به نقل از شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان (ع) و تکلیف منتظران، نشر موعود، ص ۱۴۷
۱۱. ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالحیاء الثرات العربی، ۱۳۷۹، ج ۲، ص ۶۴
۱۲. الکافی، همان، ص ۲۸۸؛ به نقل از نجیب محمد، همان، ص ۱۴۹
منبع: مستور