چرا مشرکان و بت پرستان پیامبران را متّهم به جنون مى کردند؟
یکی از عکس العملهای قوم نوح در برابر زحمات طاقت فرساى پیامبرشان اتّهام جنون به آن حضرت بود. خداوند متعال در آیه شریفه ۹ سوره قمر در این باره چنین مى فرماید:
«کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوح فَکَذَّبُواْ عَبْدَنَا وَ قَالُواْ مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ; پیش ازقوم نوح (پیامبرشان) را تکذیب کردند، (آرى) بنده ما را تکذیب کرده و گفتند: «او دیوانه است». و بازداشته شد».
اگر تعجّب نکنید این اتهام تنها از سوى قوم نوح نسبت به پیامبرشان مطرح نشد، بلکه همه اقوام پیامبرانشان را متّهم به جنون مى کردند! شاهد این مطلب آیه شریفه ۵۲ سوره ذاریات است. خداوند مى فرماید:
«کَذَالِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُول إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوْ مجَْنُونٌ; این گونه است که هیچ پیامبرى به سوى کسانى که قبل از آنها بودند فرستاده نشد مگر این که گفتند: او ساحر است یا دیوانه!»
سؤال: چرا مشرکان و بت پرستان پیامبران را متّهم به جنون مى کردند؟
جواب: چون دنیا پرستان منطقى دارند. آنها معتقدند: «هر کس نان را به نرخ روز نخورد دیوانه است». و تفاوتى نمى کند که نرخ روز حلال باشد یا حرام، از مال یتیم و صغیر باشد یا کبیر، حق دیگران را ضایع کند یا نه، رشوه و ربا و تقلّب و باج گیرى و مانند آن باشد یا نه. آنها مى گویند: «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت باش. اگر همرنگ جماعت نشدى دیوانه اى».
آنها مى گویند: «مگر دیوانه اى که بر خلاف جوّ حاکم بر جامعه و به اصطلاح امروز برخلاف موج حرکت مى کنى». خلاصه عقل از نظر آنها تقلید کورکورانه از آباء و اجداد، و رفتن دنبال انحرافات و خرافات و بدعتها، و نان را به نرخ روز خوردن است و هر کس که مطابق معیار آنها عمل نکند عاقل نیست.
و چون اصلاح مفاسد اجتماع و دعوت به سوى خدا و پیامبر و خیر و سعادت هر دو جهان با معیارهاى آنها نمى سازد دیوانگى است.
جالب این که گاه مى گفتند: «پیامبر ساحر است». و گاه او را متّهم به جنون مى کردند. در حالى که سحر و جنون ضدّ هم هستند. چون ساحر آدم با ذکاوت و هوشیارى است و کسى که هوش و ذکاوت کافى نداشته باشد نمى تواند جادو کند، در حالى که مجنون و دیوانه حظّ و بهره اى از هوش و عقل ندارد. بنابراین، سحر و جنون با هم جمع نمى شوند و ساحر نمى تواند مجنون باشد; همانگونه که مجنون قادر بر سحر نیست.
امّا انسانهایى که بى حساب و کتاب حرف مى زنند و اهل منطق نیستند، سخنان ضدّ و نقیض در گفتارشان فراوان است.
نتیجه این که سومین عکس العمل قوم نوح متّهم کردن آن حضرت به جنون بود.
اتّهامات سه گانه اى که متوجّه حضرت نوح(علیه السلام) شد، در مورد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز وجود داشت. هنگامى که آن حضرت قیام کرد هم ساحر و مجنونش خواندند، و هم مانع رسیدن صدایش به مردم شدند و هم از واقعیّتها فرار مى کردند و حاضر به شنیدن سخن حق نبودند. امّا آن حضرت در مقابل همه این عکس العمل ها صبر و مقاومت کرد و بالاخره سدها را شکست و بر آنها فایق شد و توانست دین و آیین خود را جهانى کند.
بنابراین، در مقابل برچسبها و تهمتها و استهزاء افراد بى ایمان نباید میدان را خالى کرد، بلکه باید با اعتقاد راسخ به وظیفه خود عمل کرد.
امروز هم دشمن از همان ابزار مشرکان و بت پرستان عصر انبیا علیهم السلام به اضافه ابزارهاى مدرن و پیشرفته روز استفاده مى کند، تا به مقصود خود برسد و مقاومت افراد با ایمان را در هم بشکند. اگر ما هم با تأسّى و پیروى از پیامبرگرامى اسلام، حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم)، به درستى راهمان ایمان داشته باشیم و در مسیر عمل به احکام آن صبر و پایدارى به خرج دهیم، بدون شک موفّق و پیروز خواهیم شد.