در ارتباط با جایگاه و فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کتب اهلسنت و علمای حدیث آنان، مطالب زیادی رسیده است، از باب نمونه جملهای را از احمدبن حنبل نقل میکنم. او زعیم حنابله است و حنابله به او نظر و توجه خاصی دارند؛
به گزارش موعود به نقل از خبرگزاری حوزه در گفتوگو با حجهالاسلام والمسلمین نجمالدین طبسی به واکاوی جایگاه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در منابع اهلسنت پرداخته است. این گفتوگو را تقدیم خوانندگان هفتهنامه افقحوزه میشود.
* فضایل حضرت علی (علیه السلام) در کتب کدام یک از علمای اهلسنت ذکر شده است؟
در ارتباط با جایگاه و فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کتب اهلسنت و علمای حدیث آنان، مطالب زیادی رسیده است، از باب نمونه جملهای را از احمدبن حنبل نقل میکنم. او زعیم حنابله است و حنابله به او نظر و توجه خاصی دارند؛ احمدبن حنبل در خصوص این مسئله میگوید: «لم یرد فی حق أحد منالصحابه بالأسانیدالجیاد أکثر ما جاء فی علی (علیه السلام)، فتحالباری، ج۷، ص۵۷» آن مقدار که روایتهای صحیح و درست در فضایل علی (علیه السلام) داریم در فضایل احدی از صحابه نداریم. این مطلب را فتحالباری و سیر اعلامالنبلاء در قسمت خلفا از احمدبن حنبل نقل میکنند، البته اختصاص به احمد هم ندارد بلکه نسائی و اسماعیل قاضی و دیگران هم این مطلب را نقل کردهاند. کتب اهلسنت به شرطی که هوای آلوده نواصب را استنشاق نکرده و در سلامت فطرت خود باشند، مملو از فضایل علی (علیه السلام) است. یکی از کتابهای اهلسنت، کتاب فتوحات اسلامیه میباشد که در ج۲، ص۴۵۳ در ارتباط با مقام علمی و فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام) از ابنعباس نقل میکند: «و ما علمی و علم أصحاب محمد (صلی الله علیه و آله) فی علم علی رضىاللهعنه إلا کقطره فی سبعه أبحر». علم من و علم اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) در برابر علم علی (علیه السلام) مثل قطره در مقابل هفت دریاست. کتابهای اهلسنت مملو است از فضایل علی حضرت (علیه السلام) است، که برای نمونه به مواردی اشاره میکنم، «لقد صلی قبل ان یصلیالناس…» در روایت آمده است علی (علیه السلام) نماز میخواند، درحالیکه هنوز کسی نماز نخوانده بود یعنی هفت سال قبل از اینکه مردم با اسلام آشنا شوند و نماز بخوانند، حضرت علی (علیه السلام) نماز میخواند و اسلام آوردن حضرت علی (علیه السلام) در دوران کودکی بوده است. برخی شبهه میکنند و میگویند اسلام علی (علیه السلام) در کودکی بوده است و این اسلام آوردن کافی نیست! ولی ما فرض کنیم علی (علیه السلام) هشت ساله بوده ولی باید بدانیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) اسلام او را پذیرفتند و پذیرش پیامبر (صلی الله علیه و آله) یعنی قبول اسلام، و خودشان هم این مطلب را نقل میکنند که علی (علیه السلام) هفت سال قبل از مردم نماز بجا میآورد؛ ۷ سال و ۸ سال میشود پانزده سال، باز اسلام علی (علیه السلام) جلوتر از اسلام همه است؛ باز در روایت داریم «هو اول رجل صلی مع رسولالله» این حدیث را ترمذی، احمد و ابنهشام نقل میکنند که حضرت علی اول مردی است که با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نماز خواندند. باز در روایت است که «و هو أحدالأربعه الذین أمرالله نبیه أن یحبهم» علی (علیه السلام) یکی از کسانی است که امر کرد خدا به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که او را دوست داشته باشد، این حدیث را ابنماجه و ترمذی و احمد در کتب خود نقل کردهاند؛ حدیث دیگری داریم که «أمر رسولالله (صلی الله علیه و آله) بأبوابالمسجد فسدت إلا باب علی» امر کرد رسولخدا(صلی الله علیه و آله) که درب تمام خانههایی که به سمت مسجد است بسته شود مگر درب خانه علی (علیه السلام)، این حدیث را ترمذی و احمد نقل کردهاند.
باز در حدیث دیگری داریم که، «لا یحبه إلا مؤمن و لا یبغضه إلا منافق»، یعنی میزان شناخت مؤمن از منافق محبت علی است و اگر کسی حب علی را نداشته باشد، منافق است. ترمذی، ابنماجه و احمد در کتب علی (علیه السلام) این حدیث را نقل کردهاند.
حدیث منزلت هم در شأن علی (علیه السلام) آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) خطاب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «یا علی أنت منی بمنزله هارون من موسى إلا أنه لا نبی بعدی». ای علی، نسبت تو با من به منزله نسبت هارون است به موسی، تنها فرقش این است دیگر بعد از من پیغمبری نخواهد بود.
در حدیث دیگر میفرمایند؛ «انت منی و انا منک»، تو از منی و من از تو؛ این حدیث را بخاری نقل میکند، «من سب علیا فقد سبالنبی» کسیکه علی را دشنام دهد، پیامبر را دشنام داده است…
کتب اهلسنت پر است از فضایل علی (علیه السلام)، و کسانیکه تحت تأثیر سلفیها نیستند و آزاداندیشاند، اقرار میکنند که حضرت علی (علیه السلام) با دیگران فرق میکند؛ مگر میشود علی (علیه السلام) را با دیگران مقایسه کرد؟! علی (علیه السلام) نفس رسولالله(صلی الله علیه و آله) است. احمدبن حنبل در کتاب فضایلالصحابه نقل میکند که «علی (علیه السلام) با کسی قابل قیاس نیست حتی با خلفا» و این را خودشان میگویند و اقرار به افضلیت علی (علیه السلام) دارند.
*موضوع ولادت حضرت علی (علیه السلام) در کعبه، در منابع اهلسنت چگونه ذکر شده است؟
این قضیه از مسلمات و از اختصاصات حضرت علی (علیه السلام) است؛ هرچند تلاش کردند این مطلب را مخفی کنند، اما نتوانستند. حاکم نیشابوری تولد آنحضرت را در خانه خدا از متواترات میداند. حاکم نیشابوری، شخصیت علمیبسیار بالایی در نزد اهلسنت دارد. در اصطلاح حدیثی اهل سنت، «حاکم نیشابوری» کسی است که همه احادیث را با سند نقل میکند؛ لذا نسبت به حاکم نیشابوری میگویند «امام فیالحدیث» یعنی حاکم، امام و پیشوای حدیث است.
ایشان در جلد سوم المستدرک علیالصحیحین ص۵۵۰، ح۶۰۴۴ میگوید «و قد تواترتالأخبار أن فاطمه بنتأسد ولدت أمیرالمؤمنین علیبن أبیطالب کرماللهوجهه فی جوفالکعبه» بسیاری از افراد میخواهند فضایل اهلبیت عصمت (علیهم السلام) را مخفی کنند، از اینرو این فضایل را برای دیگران شبیهسازی میکردند، حاکم نیشابوری میگوید: کسانیکه این فضیلت را برای غیر علی (علیه السلام) نقل میکنند، سخت در اشتباه هستند، ولی با تعبیر «فقد تواترتالاخبار» ادعای تواتر کرده است، اما چرا ذکر این خبر فقط منحصر شده به سیره حلبیه، ج۱، ص۲۲۷، و کتابالفصولالمهمه و چند کتاب دیگر؟! این تواتر چرا حذف شده است؟! این مطلب مرا به یاد حرف مرحوم سید مرتضی در کتاب «شافی» میاندازد، آنجا که میفرمایند: علمای اهلسنت روایات صحیح جریان حمله به خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را توسط فردی نقل میکردند که او در جریان سقیفه به خانه «فاطمه (سلام الله علیها)» حمله کرد، بعدها که دیدند این احادیث دستاویزی برای دیگران شده است، همان روایات صحیح را حذف کردند. در این مورد هم روایات صحیح را حذف کردهاند، افرادی مثل مصعببن زبیر روی کار آمدند و سعی بر حذف این روایات کردند.
* این حذفیات توسط چه کسانی انجام گرفت و هدف آنان از این کار چه بود؟
ابنقتیبه دینوری در کتاب «الاختلاف فیاللفظ والرد علیالجهمیه والمشبهه» تصریح میکند: دست ناپاک نواصب در کار است، همان سلفیها؛ و اینها نگذاشتند فضایل علی (علیه السلام) به مردم برسد. «ابنقتیبه» شیعه نیست، بلکه از اهلسنت است و حتی به گفته برخی «کان منحرفاً عنالعتره»، یعنی از عترت پیامبر منحرف بود و ابنتیمیه بزرگ سلفیها در تفسیر سوره اخلاص در سه جا از او مدح میکند و میگوید: هو ممن انتسب الی احمد و اسحاق، او از طرفداران احمدبن حنبل و خط سلفی است و شیعه نیست. در مقدمه کتاب معارف چاپ مصر، ص۴۸، همچنین مقدمه کتاب عونالاخبار، ص۲۶ تصریح میکند که کتابالاختلاف از اوست، در حاشیه سیر اعلامالنبلاء، ج۱۱، ص۲۸۷ نیز تصریح شده است که این کتاب از ابنقتیبه است و این کتاب در مصر با تصحیح محمد زاهر کوثری در چندین مجلد منتشر شده است و در انتساب این کتاب به ابنقتیبه اختلاف نکردهاند. ابنقتیبه در این کتاب میگوید: «و قد رأیت هؤلاء أیضا حین رأوا غلوالرافضه فی حب علی و تقدیمه على من قدمه رسولالله (صلی الله علیه و آله) و صحابته علیه و ادعاءهم له شرکهالنبی (صلی الله علیه و آله) فی نبوته و علمالغیب للائمه من ولده و تلکالأقاویل والأمورالسریه التی جمعت الىالکذب والکفر افراطالجهل والغباوه و رأوا شتمهم خیارالسلف و بغضهم و تبرأهم منهم قابلوا ذلک أیضا بالغلو فی تأخیر علی کرماللهوجهه و بخسه حقه و لحنوا فیالقول و ان لم یصرحوا الى ظلمه و اعتدوا علیه بسفکالدماء بغیر حق و نسبوه الىالممالأه على قتل عثمان رضیاللهعنه و اخرجوه بجهلهم من ائمهالهدى الى جمله ائمهالفتن و لم یوجبوا له اسمالخلافه لاختلافالناس علیه و اوجبوها لیزیدبن معاویه لاجماعالناس علیه و اتهموا من ذکره بغیر خیر، و تحامى کثیر منالمحدثین ان یحدثوا بفضائله کرماللهوجهه او یظهروا...» نواصب و سلفیها وقتی که غلو رافضه را در حب علی دیدند- البته رافضه غلو ندارند – و دیدند شیعه خیلی به علی محبت دارند و علی (علیه السلام) را مقدم میدارند بر دیگران، اینها هم افراط کردند از طریق غلو و از این طرف افتادند و سعی کردند علی (علیه السلام) را عقب بیندازند و تصمیم گرفتند که مقامات علی (علیه السلام) را پایمال کنند و نسبت به علی (علیه السلام) جسارت کردند و در ادامه نمونههایی میآورد؛ و نسبت به شیعه و محبین علی این امور را قائل بودند:
۱- خون شیعیان را هدر میدانستند؛
۲- علی (علیه السلام) را شریک در قتل عثمان خواندند؛
۳- اخرجه بجهلهم من ائمهالهدی الی ائمهالفتن گفتند علی (علیه السلام) امام هدایت نیست و امام فتنه است!
البته بخاری هم در کتابالاوسط همین حرف را میزند و از حکومت علی (علیه السلام) به فتنه یاد میکند! و او را بهعنوان امام هدی هم قبول ندارند و به علی (علیه السلام) خلیفه نمیگویند، چراکه مردم در او اختلاف کردند و هر کس از علی (علیه السلام) یاد میکرد به او بر چسبهای ناروا میزدند. لذا این امور سبب شد که بسیاری از محدثین، فضایل علی (علیه السلام) را نقل نکنند؛ و در ادامه ابنقتیبه میگوید: البته همه این احادیث مدارک درست داشته است و ادامه میدهد که، نواصب گفتند فرزند علی (علیه السلام) یعنی امام حسین (علیه السلام) خارجی است و عصای وحدت مسلمین را شکسته است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفته کسی که بر امت قیام کند او را بکشید! ابنقتیبه در ادامه کلمات خود گفته است: نواصب و سلفیها به دنبال بیان فضایل عمروبن عاص و معاویه و… رفتند و اگر کسی میگفت برادر رسولخدا (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) است و علی از اصحاب کساء است، چهرههایشان درهم میرفت و چشمها حالت خشم و تشر میگرفت و بغض و کینههای خود را اظهار میکردند و اگر کسی فضایل علی (علیه السلام) را میگفت، سندش را ضعیف میخواندند، تا علی (علیه السلام) را کوچک کنند و حق او را پایمال کنند و به خاطر کینه نواصب به شیعه، این مخفیکاریها و مصادره احادیث انجام میگرفت و تلاش میکردند از این مطالب کمتر نقل شود یا اصولاً نقل نشود، اما در عینحالی که فضایل را مخفی کردند، این کارها تنها مثل ابری است که بخواهد جلوی نورافشانی خورشید را بگیرد و دنیا پر است از فضایل علی (علیه السلام) .
*با توجه به اینکه جنابعالی مدتی در عراق و نجف بودید، حالوهوای شیعیان و اهلسنت عراق در ولادت و شهادت ائمه اطهار (علیهم السلام) چگونه است؟ اگر خاطراتی دارید برایمان نقل کنید.
اهلسنت، امام علی (علیه السلام) را بهعنوان خلیفه چهارم قبول دارند، اما اهلسنت عراق در اثر مجاورت با شیعه و رفت و آمدها و مسایل اقتصادی و اجتماعی، اعتقاد فوقالعاده و محبت بالایی به علی (علیه السلام) دارند و جالب اینکه حتی جنازههای امواتشان را به حرم مولا علی (علیه السلام) میآورند و نماز میخوانند. اهلسنت عراق نهتنها برای حضرت علی (علیه السلام) بلکه برای ائمه دیگر و فرزندان ائمه (علیهم السلام) نیز احترام قائل هستند و به نام مبارک حضرت عباسبن علی (علیه السلام)قسم میخورند. البته الآن سلفیها جوّی راهانداختهاند تا اختلاف ایجاد کنند. بنده در کودکی با مادر مرحومهام به بغداد و سامرا مشرف میشدیم؛ در آن ایام سامرا هتل نداشت، تنها مدرسه حضرت آیهالله بروجردی و مدرسه میرزای شیرازی بود که آن را هم صدام خراب کرد. در مدرسه آیهاللهالعظمیبروجردی که محل اسکانمان بود جای کافی وجود نداشت و ما در این سه چهار شب در خانه اهلسنت میماندیم البته پول هم میگرفتند، اما به ایشان اطمینان داشتیم و اتاقها نیز مزین به نام خمسه طیبه بود. لذا اهلسنت عراق ارتباط تنگاتنگی با ائمه (علیهم السلام) دارند، اما در دوران اخیر، وهابیها شروع به تحریک ایشان کردهاند و خود را سخنگوی اهلسنت معرفی میکنند، اما درعینحال اهلسنت عراق محب خاندان اهلبیت هستند. نه فقط سنیهای عراق بلکه سنیهای سراسر دنیا اینگونه هستند. یادم نمیرود زمانی که در سیستان و بلوچستان بودم و برای اهلسنت جلساتی داشتم، اهلسنت آنجا طوماری نوشته و امضا کرده بودند که محبت اهلبیت (علیهم السلام) جزو دین ماست و کسی که قبول ندارد مسلمان نیست. اما نواصب و وهابیت تلاش میکند تا «نصب» را جانشین «تسنن» و «بغض» را جانشین «حب» کنند و این خطری است که مذهب اهلسنت را تهدید میکند. وهابیت میخواهد مذاهب اهلسنت را مسخ کند، من نسبت به برادران اهلسنت نصیحت برادرانه میکنم که مراقب باشند تا با طناب پوسیده سلفیها به قعر چاه نروند، چراکه ایشان میخواهند با متاع پوسیده و فاسدی به نام «نصب»، دشمنی اهلبیت (علیهم السلام) را جانشین تسنن کنند.