مدت غیبت: حدود چند سال که در این سالها، یک خانه ساختند.
پیامبر در دوران غیبت:
حضرت خضر (علی نبینا و علیه السلام)، در یکی از بازارهای بنی اسرائیل میگذشت که چشم مرد فقیری به ایشان افتاد. مرد فقیر، حضرت خضر (ع) را به «وجه الله» قسم داد که چیزی به او بدهد. حضرت خضر (ع) که در آن لحظه مالی نداشتند، رو به مرد فرمودند: «همانا تو با قسم عظیمی از من درخواست کردی. مرا به وجه الله قسم دادی و بدان که تو را ناامید نمیکنم. چاره ای نیست جز این که مرا مثل بردگان بفروشی [و پول اش را برای خودت برداری]»
بدین ترتیب، مرد فقیر، حضرت خضر (ع) را در بازار بردگان به مردی فروخت. حضرت خضر (ع) با توانایی خاص خود توانستند در مدت کوتاهی خانه ای برای مرد بسازند. مرد که پس از گذشت مدتی توان حیرت انگیر نبی خدا (ع) را در انجام کارها دید از نام و نشان او سوال کرد. وقتی که فهمید که ایشان، نبی خدا هستند، گفت: «پدر و مادرم فدایت باد! آیا من تو را بر اهل و مال خودم حاکم کنم تا آنچه مورد رضایت خداوند متعال است، در آن بکارگیری یا اینکه تو را رها کنم تا بروی و از قید بندگی آزاد گردی؟»
حضرت خضر فرمودند: «اگر مرا به حال خود واگذاری تا عبادت کنم بهتر است.» پس مرد ایشان را رها کرد و نبی خدا (ع) فرمودند: «حمد و ثنا برای خدایی است که مرا در بندگی قرار داد و سپس از بندگی نجات داد.» (۲)
مردم در دوران غیبت:
در مدتی که حضرت خضر (ع) نزد فقیر و مرد خریدار بودند، از قوم خود غایب شدند. امّا از حال و روز این قوم اخباری نرسیده است.
نکته ی خواندنی:
امام رضا (ع) در روایتی فرمودند: «خضر (ع) از آب حیات آشامیده پس او زنده است و نمی میرد تا در صور دمیده شود و البته او نزد ما می آید و بر ما سلام می کند، صدایش شنیده می شود ولی خودش دیده نمی گردد، و او هرجا که نامش به میان آید حاضر می شود، پس هر که از شما او را یاد کرد بر او سلام کند. او هر سال در مراسم حج حاضر است، تمام مناسک را انجام می دهد و در عرفه وقوف دارد. پس بر دعای مؤمنین آمین می گوید، و خداوند وحشت قائم ما را در هنگام غیبتش به وسیله او به انس مبدّل می سازد، و تنهایی اش را به وسیله ی او برطرف می نماید.» (۳)
پی نوشت:
۱. تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص۵۰۹؛ از سایت ویکی فقه
۲. اعلام الدین، صص ۳۵۰- ۳۵۱؛ به نقل از نهاوندی، علی اکبر، العبقری الحسان، ج ۳، نشر مسجد مقدس جمکران، ص ۳۲۶
۳. کمال الدین: ۳۹۰:۲؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، نشر مسجد مقدس جمکران، ج ۱، ص ۲۳۲