آنچه به عنوان گوهر نایاب آدمی موجب تمایزش با سایرمخلوقات گردیده، سهمی از وجود دست نیافتنی خداوند است که در کالبد بشری قرار داده و موجب اشرف مخلوقات شدن انسان گردیده و اساساً حریم انسانی گره زده به ساحت باری تعالی است. لذا درحفظ شأن، عزت و کرامت انسان ها بسیارسفارش شده تاحدی که در روایات اسلامی «حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر دانسته شده است ».
آنچه به عنوان گوهر نایاب آدمی موجب تمایزش با سایرمخلوقات گردیده، سهمی از وجود دست نیافتنی خداوند است که در کالبد بشری قرار داده و موجب اشرف مخلوقات شدن انسان گردیده و اساساً حریم انسانی گره زده به ساحت باری تعالی است. لذا درحفظ شأن، عزت و کرامت انسان ها بسیارسفارش شده تاحدی که در روایات اسلامی «حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر دانسته شده است ».
آنچه گفته شد مقدمهای بود برای ورود به یکی از معضلات اجتماعی جامعه امروز که متاسفانه موجب تعارض میان مردم و مسولان گردیده است. بحث شدت و افزایش برخورد با طرز لباس پوشیدن مردم در قالب طرح های امنیت اجتماعی، به دلایلی زمینه ناخرسندی جامعه و نگرانی کارشناسان اجتماعی را موجب شده است.
چالشها و حاشیههای این موضوع به حدی است که به سوژه ای برای رسانههای خارجی تبدیل شده تا برعلیه وجهه و آزادی های جامعه ایرانی ضدتبلیغ به راهاندازند. این امر نمیتواند تاثیر مثبتی درافکارعمومی دنیا نسبت به جایگاه آزادیهای فردی و حقوق شهروندی در کشورمان بگذارد. واقعیت امر این است که در سیربررسی و مواجهه با معضلات فرهنگی و اجتماعی درکشورما مشکلاتی وجود دارد که بعضاً موجب پدید آمدن چالشهایی بزرگتر از اصل موضوع میگردد.
حفظ شئونات اسلامی و سلامت اخلاقی جامعه چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و بی اهمیتی به آن را نماد آزادی ورشد اجتماعی دانست. مسلماً سمت وسوی قلم ما نیز به حمایت ازآن دسته افرادی نیست که به دنبال انحراف و انحطاط اخلاقیات در جامعه میباشند. بلکه هدف ما اشاره به اصولی است که پایههای شرع اسلامی و حقوق انسانی را شامل میشود که بعضاً برای دفع خطایی ناصواب، اصولی از واجبات را فدا میکنیم.
مواجهه با تخلف بسته به نوع جرم نیازمند قانون و مجریان مخصوص آن میباشد. نمیتوان انتظارداشت که با سارقان و عابرانی که پوشش مناسبی ندارند به یک روش و مدل برخورد کرد!. متاسفانه این اقدام امروز در جامعه ما رخ داده و زحمتکشان نیروی انتظامیکه وظیفه صیانت ازامنیت جامعه را برعهده دارند، درمقابل پدیدهای تمام فرهنگی قرارگرفتهاند که جنس معضل و مجریان قانون باهم سنخیتی ندارد. معضل بدحجابی، امری فرهنگی و درزمره چالشهای اجتماعی قراردارد، درحالی که ما برای مواجهه با این موضوع، کار را به نهادی نظامی و امنیتی سپرده ایم. لذا همانطور که برای مقابله با تبهکاران و سارقان مسلح نمی توان از کارشناسان علوم روانشناسی و اجتماعی استفاده کرد، نباید انتظار داشت که لباس پوشان نظامیبتوانند چاره معضلات فرهنگی همچون بدحجابی درجامعه باشند. البته فرماندهان نیروی انتظامیبارها به این امر گوشزد کردهاند که به سبب بی اهمیتی و عدم ارائه راهکارهای فرهنگی ازسوی نهادهای اجتماعی، برای مبارزه با این معضل، مجبور به حضور فیزیکی درخیابانها هستند، اما کلا باید اذعان داشت که این روش مناسب و درخورشأن جامعه ما نیست.
هرچند که برخورد نظامیان با این پدیده را به صلاح نمیدانیم، اما دلیل اصلی این معضل کم کاری و عدم فعالیت مناسب فرهنگی در زمینه پوشش لباس و تفکر مفید بودن حجاب از سوی نهادهای اجتماعی میباشد. بعد از آن باید به کم کاری دستگاههای نظارتی درامورات فرهنگی جامعه، اشاره کرد. اگر پوشیدن نوعی لباس معیار برخورد با مردم است، چرا اجازه تولید، عرضه و واردات این نوع لباسها داده میشود. اگر یک مدل یا مد خاصی به عنوان ناهنجاری فرهنگی تلقی میشود، چرا برای ایجاد مدهای جایگزین اقدام درخوری انجام نمیشود. ذات بشر و خصوصاًٌ جوانان تنوع طلبند، تاکید و اجبار بر آنها برای رعایت و استفاده از یک مدل خاص درامر پوشش قطعاً مورد پذیرش نخواهد بود و نتیجه عکس خواهد داد.
اما آخرین و مهمترین مطلب حفظ شأن مردم جامعه است که با این دست اقدامات مورد رنجش قرار میگیرند و قطعا نوع نگاه این افراد نسبت به برخورد سلبی ماموران موجب انزجار آنها نسبت به کل سیستم خواهد شد. به عبارتی این افراد به سبب خرد شدن شخصیتشان در میان جامعه و خانواده، دیگر نسبت به برنامههای فرهنگی جامعه بدبین و برخلاف آن عمل خواهند کرد. شخصیت و جایگاه مردمیکه همواره یارو یاور این نظام بودهاند، والا تراز این است که صرفاً به سبب نوع پوشش نامناسبشان همچون متهمان با آنها برخورد شود و توبیخ شوند. شاید تغییر دراین بیت سعدی علیه رحمه برای برخورد مناسب با پدیده بدحجابی حکمت آمیز باشد:
تن آدمیشریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زشـــــــــــت و زیباست نشان آدمیت
حمیدرضا عسگری