وقتی زن وشوهر فهرستی از گله و شکایت ردیف میکنند، طرز فکری را گسترش می دهند که آنها را از اعتماد کردن به یکدیگر، مشارکت با همدیگر و لذت بردن از همسر باز می دارد.
افزایش طلاق و کوتاه بودن زندگی های زناشوئی یکی از مهمترین چالش های امروز کشور است. از همین رو دولت و متولیان امور خانواده باید برای پایداری خانواده ها و تداوم زندگی زناشوئی برنامه ریزی کنند. اما گذشته از تکلیف دولت، مسئولیت اصلی حفظ روابط زناشوئی بر عهده زوجین است. زوجین باید مهارت های لازم برای تداوم زندگی مشترک را کسب کنند.
یکی از ابزارهای تحقق روابط پایدار زوجین در خانواده “ارتباط و صحبت کردن” است. وقتی همسران بتوانند با همدیگر درباره مسائل خود گفتگو و همفکری کنند این امر منجر به صمیمیت و نزدیکی بیشتر و بهتر میشود. زن و شوهر باید در زندگی با همکاری و مساعدت برای تقویت زندگی زناشویی و هدایت خانواده یک گروه را تشکیل دهند و مانند یک تیم به هدف و مقصدی مشترک پایبند باشند. وقتی که زن وشوهر در زندگی یک چیز را می خواهند و به یک اندازه درجهت نیل به آن تلاش و کوشش میکنند، مصالحه و حمایت از یکدیگر آسان تر خواهد بود. اعضای یک تیم که از یکدیگر حمایت میکنند امکان موفقیت کل تیم را فراهم میکنند.
یکی دیگر از راه های تقویت زندگی زناشویی، تفاوت قائل شدن میان رنج های گذشته با واقعیت کنونی است. زمانی که تعامل بین زن وشوهر مانند تجربه غم انگیزی در دوران گذشته باشد، کل آثار بد گذشته فعال میشود. در این لحظه ناگهان تمام عقاید و احساسات شدید گذشته مانند سیل روی صحنه سرازیر شده و با موقعیت فعلی درهم می آمیزند. بدین گونه انتظارات و عقاید پیشین دوباره بیدار شده و شناخت وواکنش های ما را بد جلوه می دهد.
زمانی که فرد مضامین خاصی از گذشته را که احتمال تحریک شدن وغلبه بر حال را دارد تشخیص دهد، بیشتر قادر خواهد بود این روند را زمانی که آغاز میشود، شناسایی کند. با علم به اینکه چگونه طرحواره های پیشین می تواند استنباط های ما را بد جلوه داده و موجب احساسات شدیدی شود می توان از تشکیل این چرخه جلوگیری کرد. تغییر زمانی تحقق مییابد که به خودمان خاطر نشان کنیم حساب حال از گذشته سواست. توانایی مقایسه و تمایز قائل شدن میان این دو تجربه امکان این را فراهم می سازد که زخم های کهنه در پشت در بماند و تا می توانیم بهتر توجه خود را معطوف موقعیت موجود کنیم.
عصبانیتی که دنبالش گرفته شود یکی از مخرب ترین نیروها در زندگی زناشویی است. چه این عصبانیت در خفا ادامه یافته و در صحنه های متناوب خشم فوران کند و چه در اظهارات خشونت آمیز و تنفرآمیز روزمره به نمایش درآید، در هر حال جو تلخی را برای پدر ومادر و بچه ها ایجاد میکند. درست است که عصبانیت این حسن را دارد که ما را متوجه موقعیت هایی میکند که باید مورد توجه قرار گیرد، اما باید به عنوان یک فراخوانی به جنگ به آن نگریست.
وقتی زن وشوهر فهرستی از گله و شکایت ردیف میکنند، طرز فکری را گسترش می دهند که آنها را از اعتماد کردن به یکدیگر، مشارکت با همدیگر و لذت بردن از همسر باز می دارد. اگر قرار است زمانی خوبی غلبه کند، باید به طور سازنده تری به گله و شکایت پرداخت. وقتی زن وشوهر قادر باشند درباره مسئله ای که آنها را ناراحت کرده یا به درد سر انداخته صحبت کنند، زندگی زناشویی شان می تواند بسیار بهبود یابد.
کتاب های خود آموز بسیاری وجود دارد که روش هایی را مورد توجه قرارمی دهند که همسران به طور سازنده ای می توانند با این مسئله برخورد کنند، شامل نگرانی اصلی را به روشنی بیان کردن به جای پیش کشیدن رشته ای از لطمات و با آرامش و احترام صحبت کردن به جای اهانت و عصبانی کردن همسرمان. اما آنچه برای هر یک از ما از اهمیت مشابهی برخوردار است این است که بدانیم چگونه مسئولیت یک لطمه را وقتی که ما مسبب آن بوده ایم بپذیریم، حتی اگر عمدی هم نبوده یا فکر میکنیم همسرمان بیش از حد حساسیت نشان داده، تنها اگر ما به نقش خود در ایجاد این رنجش اعتراف کنیم، این ماجرا قابل چشم پوشی خواهد بود حتی چیزی به سادگی”من نمی دانستم این مسئله اینقدر باعق آزار تو میشود؛ من به هیچ وچه قصد رنجش تو را نداشتم” نقش به سزایی در مطلع کردن همسرمان از اینکه احساسات او را درک و تایید میکنیم دارد.
البته ماجرا تا زمانی که از آن چشم پوشی نشود، کاملا حل و فصل نمیشود. یادگیری پذیرفتن عذرخواهی و اعتماد به صداقت همسر برای فراتر رفتن از موضع خود حافظانه که در نهایت سردی روابط زناشویی را افزایش و به عصبانیت تداوم می دهد، ضروری است. گذشت در پاسخ به عذرخواهی همسر، فرمولی جادویی در پایه ریزی دوباره عشق و پیوند است. گذشت نه تنها تقویت کننده زناشویی است بلکه برای بچه هایی هم که می توانند شاهد روشی سازنده در پرداختن به درگیری و نا امیدی باشند، مایه تقویت است و همین بچه ها هستند که بیشترین فایده را از خانه ای آرام و عاری از کشمکش میبرند.
مهر