این گروهها فقط در شهرهای بزرگ فعالیت مینمایند و این یک پدیده کاملاً شهری است. رهبران این گروهها انتقاد از خود، توسط پیروانشان را برنمیتابند و بدین سبب اعضای آنها مورد سوء استفادههای مختلف قرار میگیرند.
اشاره:
جهان غرب از قرن ۱۷میلادی و حتی پیش از آن، از دوره «رنسانس» به این سو، در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمره آنان تلاش کرده است. غرب در این دوران به نام «اومانیسم» و «فردگرایی» (Individualism) به طور کامل درصدد مخالفت با استیلای دین برآمد. پس از جنگ جهانی دوم و خصوصاً از دهه ۱۹۶۰ به این سو، گروههای مذهبی غیرمتداول بسیاری، خارج از چهارچوب ادیان رایج، در غرب، ایجاد شده است که هدف آنها سکولاریزه کردن دین میباشد؛ هرچند پایهگذاران این جنبشها خود را به عنوان معلمان روحانی و دینی معرفی کردهاند.
در قسمت اول این مقاله، نویسنده به بررسی علل پیدایش، عقاید و ویژگیهای برجسته این گروهها پرداخت، اکنون قسمت دوم آنرا تقدیم میکنیم.
رابطه تمدن سکولار غرب و گروههای یاد شده
مصرفگرایی به عنوان یک اصل، در زندگانی جوامع غربی حاکم است و بر این اساس، کالاهای مصرفی برای فروش توسط رسانهها تبلیغ میشوند. گروههای غیرمتداول دینی نیز، افکار خود را در جوامع غربی، به عنوان کالاهای مصرفی و مطابق فردگرایی حاکم بر این جوامع ترویج میکنند. جوانان این جوامع هم، برای یک تغییر و تجربه جدید در این گروهها جذب میشوند؛ زیرا این گروهها از جهاتی با ادیان سنتی تشابه دارند.۱ دانشمندان غربی این گروههای نوظهور غیرمتداول مذهبی را «شبه دین» (Quasi-religion) مینامند، که مانند کالاها در جوامع غربی خرید و فروش، عرضه و مصرف میشوند و رهبران آنها میکوشند افرادی را که به این گروهها جذب شدهاند، با هر وسیله ممکن در گروه خود حفظ نمایند.۲
این گروههای نوظهور، فاقد هرگونه تعلیمات دینی میباشند و فعالیتهای آنها بر محور رهبرانشان انجام میشود، که تسلطی کامل بر اعضای خود دارند. اعضای این گروهها بعداز عضو شدن در تشکیلات، از خانواده و جامعه خود کاملاً منقطع میشوند و در اختیار این گروهها قرار میگیرند. در ایالات متحده آمریکا، گروههای یاد شده، خود را به عنوان گروه دینی معرفی مینمایند تا از تسهیلات و معافیت در پرداخت مالیات به دولت استفاده نمایند.۳ اینگروهها حتی برنامههای اساسی برای تعامل بین خود ندارند. اکثر آنها اعضای خود را در بخشهای اختصاصی سکونت میدهند، تا از این راه کاملاً تحت کنترل تشکیلات سازمان خود باشند. بیشتر این گروهها لباس متحدالشکل برای پیروان خود دارند و مراسم ویژه گروهی خود را در محلهای اختصاصی برگزار مینمایند و کوشش آنها این است که اعضای گروه خود را از جامعه، دور نگه دارند.۴
در پروژه سکولار نمودن جوامع جهانی، این گروههای غیرمتداول مذهبی را که جدیداً ظهور نمودهاند، به عنوان ادیان جایگزین (Altermative Religions) معرفی مینمایند و دکتر «پیتر کلارک» استاد فلسفه دین در دانشگاه لندن این گروهها را به «اسبهای ترومن» (Troan Horses) (حمله از درون) تشبیه میکند که هدف آنها سکولار نمودن تمامی ادیان در جهان، از درون میباشد.۵
بیشتر اعضای این گروهها مورد سوء استفاده و استثمار رهبران و افراد مخصوص رهبران خود قرار میگیرند، ولی به دلیل شرم و ترس از آنها آنرا آشکار نمیکنند. با این حال، فسادهای جنسی و مالی از سوی بنیانگذاران این گروهها سبب جدایی شمار زیادی از اعضای این گروهها شده است.
اکثریت مطلق این گروهها از نظام سرمایهداری خصوصیسازی، فرضیه نسبیگرایی (Relativism)، مکتب وحدت وجود (Monism) و فلسفه کلیت (Holism) ترویج میکنند و باورهای دینی آنها تلفیقی از عقاید ادیان مختلف با یکدیگر است و بر این اساس پیروان خود را در فضای فانتزی (خیالبافی) غوطهور مینمایند.۶ بیشتر پیروان این گروهها از مواد مخدر و «مدیتیشن» (meditation) برای به وجود آوردن حالت خلسه و نشاط بهره میگیرند که این باعث ایجاد تضاد میان تعقل و احساسات و انشعاب در شخصیت فرد میگردد. بعضی از این گروهها ریاضتهای سخت، و برخی از لذتجوییهای افراطی را برای پیروان خود تجویز میکنند، و بدینسان پیروان خود را از دستیابی به حقیقت ابدی باز میدارند. این گروهها ادعا دارند که ادیان جدید «عصر نو» میباشند، ولی اکثریت مطلق آنها، از مکاتب دینی قبل از مسیح در دوران وحشیگری قاره اروپا پیروی میکنند و این اعتقادات را با بعضی از افکار مذهبی ادیان آسیای دور تلفیق مینمایند. افکار شبه عرفانی که در این گروهها ترویج میگردد، به خودپسندی در میان این افراد انجامیده است.
مخالفت شدید علیه این گروهها
چنانکه گذشت، استراتژی این گروهها جذب جوانان بوده، و موفق شدند تعداد زیادی از جوانان را در این کشورها با تبلیغات گستردهخود جذب نمایند. جوانانی که عضو فعال این گروهها شدند، شغل و کار خود را رها کرده، تمام وقت در اختیار گروه خود قرار گرفتند. با اوج گرفتن فعالیتهای این گروهها در اواخر دهه ۱۹۷۰ شماری از مؤسسات، برای مبارزه با این گروهها در ایالات متحده آمریکا به وجود آمدند که فعالترین آنها «بنیاد آزادی شهروندان»7 «بنیاد خانواده آمریکایی»، ۸ «شبکه بیداری از این گروهها»9 «مؤسسه تحقیقات مسیحیت»، ۱۰ «بنیاد لیوجی ریان»، ۱۱ و «پروژه معنویت جعلی»12 میباشند. این مؤسسات از سوی والدینی که فرزندان خود را با جذب در این گروهها از دست داده بودند، به وجود آمد. این مؤسسات، مراکزی را برای برگرداندن فرزندان و اعضای این گروه به حالت اولیه و سروسامان دادن به آنها به وجود آوردند. در این مراکز، جوانان با مشاوره و گفت و گو از گروههای مزبور جدا میشوند و به درون جامعه بازمیگردند. این مؤسسات با تحقیقات علمی خود اثبات کردهاند مراسم عبادی و زندگی در داخل گروههای یاد شده؛ براساس شست و شوی مغزی انجام میشود و از این رو، با کمک این مؤسسات، اعضای سابق این گروهها چندین شکایت را به دادگاههای ایالات متحده آمریکا ارائه کردهاند.۱۳
«انجمن روانشناسی آمریکا»14 که بزرگترین مؤسسه روانشناسی ایالات متحده آمریکا میباشد، در سال ۲۰۰۲ این گروهها را تخریبکار و ایجاد کننده تنفر در میان اعضای خود علیه جامعه معرفی کرد.۱۵ در ایالات متحده آمریکا در حال حاضر، بیش از یک هزار نفر از محققان درباره تأثیر مخرب این گروهها تحقیقات انجام میدهند.۱۶
در کشور کانادا نیز چندین مؤسسهای برای مقابله با این گروهها به وجود آمده است.۱۷
گفتنی است، گروههای غیرمتداول مذهبی، در کشورهای غربی، که مسیحی پروتستان میباشند، بیشتر نفوذ کردند؛ زیرا در پروتستانتیسم، به نام تفسیر انجیل و انجام اصلاحات در اعتقادت، تاکنون ۱۳۲۰۰ فرقه به وجود آمده است. این گروهها تا حدی هم توانستند در دیگر کشورهای مسیحی کاتولیک نفوذ کنند و دلیل آن، دوری کلیسا از سیاست بوده که باعث کاهش قدرت اجتماعی آنها شده و نسبیگرایی و ناامیدی از آینده، باعث بحرانهای اجتماعی در جهان غرب شده است.۱۸ حضور مسیحیان در کلیسای کشورهای پروتستان، در شمال اروپا رو به کاهش است؛ لیکن در ایالات متحده آمریکا به خاطر تبلیغات گسترده ایوانجلیستها در دو دهه گذشته، رو به افزایش است.۱۹ در کشورهای مسیحی ارتدوکس، بعداز فروپاشی نظام کمونیستی، رابطه خیلی نزدیکی بین دولتها و کلیسای این کشورها به وجود آمده و سبب شده است جلو نفوذ و تبلیغات این گروهها غیرمتداول مذهبی گرفته شود.۲۰
در سه دهه بعداز جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا و کانادا شاهد به وجود آمدن گروههای جدید مذهبی بودند، که در طول تاریخ این کشورها بیسابقه بود.۲۱ هرچند تنها پنج درصد از کل جمعیت این دو کشور در فعالیتهای مذهبی این گروهها، شامل عضویت برای مدتی کوتاه یا انجام مراسم مذهبی، شرکت داشتند؛ با گسترش فعالیتهای متناقض و غیرمتداول آنها به نام دین، احساسات شدید مردمی علیه این گروهها، تحریک، و باعث شد که توسط مردم، مؤسسات و تشکیلات قدرتمندی برای افشای فعالیتهای غیرمتداول آنها در این دو کشور پدید آید.۲۲
در این مدت، تعداد سه هزار مرکز از مراکز اقامتی متعلق به این گروهها در آمریکا به وجود آمد که در آنها کارهای غیرمتداول و لذتجویی جنسی به نام افعال عرفانی توسط گروهها انجام میگیرد! نویسندگان آمریکایی همانند «چارلز فراشیا»، ۲۳ و «بنیامین زابلوکی»24 کارهایی را که این گروهها در مراکز خود انجام میدهند، در کتب خود شرح دادهاند.
«گاردن ملتن» در دایره المعارف ادیان آمریکایی ۴۸۴ گروه از گروههای غیر متداول را وصف کرده است که از بین آنها ۶۸ گروه در دهه ۱۹۵۰ و ۱۸۴ گروه در دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده به وجود آمدند.۲۵ دایره المعارف انجمنها۲۶ چاپ سال ۱۹۸۳ بیش از پانزده هزار انجمن غیرانتفاعی ملی در آمریکا را معرفی کرده که در میان آنها ۷۰۰ گروه غیرمتداول دینی وجود دارد و ۱۴۷ گروه از آنها در دهه ۱۹۶۰ در این کشور به وجود آمدهاند.
در دهه ۱۹۷۰ سازمانهای متعددی برای مقابله با این گروههای غیرمتداول دینی در این کشور تأسیس گردید؛ به ویژه، بعداز خودکشیِ گروهیِ ۹۱۷ نفر از اعضای گروه «معبد مردم» به رهبری «جیم جونس» در ۲۱ نوامبر ۱۹۷۸ در جونس تاون کشور گویان در منطقه کرائیب، تنفر شدیدی در میان مردم آمریکا، علیه این گروهها به وجود آمد؛ چرا که تعدادی از اعضای این گروه تبعه این کشور بودند.۲۷
اولین سازمانی که علیه این گروهها در آمریکا در سال ۱۹۷۲ به وجود آمد.، «فری کاگ»28 نام داشت و هدف آن، رهایی جوانان از گروه «فرزندان خدا»29 بود که توسط «مورس دیوید برگ» در اوایل دهه ۱۹۷۰ در کالیفرنیا تأسیس شده بود. اعضای این گروه طرفدار آزادی و بیبندوباری جنسی بودند و جوانان، اکثریت اعضای این گروه را تشکیل میدادند. والدین اعضای این گروه، که فرزندانشان را با جذب در آن گروه از دست داده بودند، برای نجات آنها مؤسسه «فری کاگ» را تشکیل دادند و موفق شدند تعداد زیادی از فرزندان خود را نجات دهند.۳۰
در ایالات متحده آمریکا بیش از صد مؤسسه برای مبارزه با گروههای غیرمتداول مذهبی فعالیت دارند که بعد از آغاز دهه ۱۹۷۰ در این کشور به وجود آمدند. در برخی از دانشگاهها و حوزههای دینی مسیحیت، در این کشور، مراکز مطالعاتی درباره این گروهها بهوجود آمده است که کتابهای بسیاری در نقد و بررسی این گروهها منتشر کردهاند. استاد برجسته جامعهشناسی آمریکا پروفسور «رونالد اینرات»31 در دهه ۱۹۷۰ دو عنوان کتاب در نقد این گروهها تألیف نمود که در افشای چهره واقعی آنها نقش به سزایی داشته است. عناوین این دو کتاب: جوانان، شستوشوی مغزی و گروههای افراطی، ۳۲ (۱۹۷۷) و فریب گروههای غیرمتداول۳۳ ۱۹۷۹ میباشد.
مجله «قدرتهای اجتماعی» در شماره دسامبر ۱۹۹۷، ۷۵ مقاله علمی را معرفی کرده است که در آنها دانشمندان غربی، تأثیرات مخرب و زیانبار وارد شده به اعضای این گروهها را بر اثر انجام مراسم عبادی غیرعادی بررسی علمی نمودهاند.
در مراسم عبادی بیگانه و غیرعادی، که اعضای این گروهها انجام میدهند، شاید در مرحله اول، آرامش نسبی احساس کنند، ولی در درازمدت، آنها به اضطراب، ترس، رغبت به خودکشی، از دست دادن انگیزه زندگی و ضربه روحی دچار میشوند.۳۴
افرادی که جذب این گروهها میشوند، اکثراً، افراد آشفته و مغشوشی میباشند و رهبران آنها با افعال و روشهای خاص، برای تسلط کامل بر اعضای خود میکوشند. رهبران این گروهها با پولهایی که از عضای خود به دست میآورند، زندگی بسیار متجمل و مرفهی دارند. در دو دهه گذشته، موارد فراوانی از رسوایی و فساد مالی و جنسی رهبران آنها گزارش شده و حتی گاه، مسائل مالی و جنسی بین رهبران و اعضای آنها به درگیریهای خشونتآمیز هم انجامیده است.۳۵
یکی از روانشناسان معروف آمریکایی به نام پروفسور «مارگارت سینگر» از اعضای برجسته انجمن روانشناسی آمریکا پس از تحقیقات خود درباره ۳۰۰ نفر از اعضای سابق این گروهها، نتیجهگیری نمود که آنها به دلیل عضویت در این گروه و انجام افعال غیرمتداول، دچار اضطراب، ترس، امراض قلبی، سکته و زخم معده شدند و بیش از ۹۰ درصد آنها به همین دلیل، از گروههای خود جدا میشوند. پروفسور سینگر روشهای این گروهها را «متقاعدسازی اجباری»36 قلمداد میکند.۳۷
یکی از خصوصیات گروههای غیرمتداولی، که به نام دین فعالیت میکنند، ترویج معنویت منهای عبادت خدا میباشد؛ چرا که آنها عبادت خدا را به عنوان خالق کائنات منکر میباشند. اکثر این گروهها مراسم عبادی مرموزی را انجام میدهند و از مواد مخدر استفاده مینمایند و این باعث انواع فساد و تجربه تلخ برای اعضای این گروهها شده است.
این گروهها فقط در شهرهای بزرگ فعالیت مینمایند و این یک پدیده کاملاً شهری است. رهبران این گروهها انتقاد از خود، توسط پیروانشان را برنمیتابند و بدین سبب اعضای آنها مورد سوء استفادههای مختلف قرار میگیرند.۳۸
حیدررضا ضابط
پینوشتها:
٭جمهوری اسلامی، ش ۷۵۰۵، ۲۴/۳/۸۴.
۱. Alternative Religions,p.16.
۲. Stark.\R , Bainbridge. W. The Future Religion, p.437.
۳. Robbins, Cults, Culture and the Law, p.98.
۴. Bromley. D, Hadden. J.K.(ed), Religion and the Social Order, vol 3A, pp 116, 251.
۵. The World’s Religoins, p.910.
۶. Alternative Religions, pp 237-238.
۷. Citizen’s Freedom Fondation.
۸. American Family Foundation.
۹. Cult Awareness Network.
۱۰. Christian Research Instiute.
۱۱. Leo J.Ryan Foundaion.
۱۲. Spiritual Counterfeits Project.
۱۳. New Religious Movements in the 21st Century, p.238.
۱۴. American psychological Association.
۱۵. New Religious Movemens in the 21st Century, p.237.
۱۶. Ibid, p.238.
۱۷. Ibid, pp.243-246.
۱۸. Alternative Religions, p.7.
۱۹. ر.ک: مقاله «تبلیغات دینی و سیاسی ایوانجلیستهای جنگطلب در ایالات متحده آمریکا» مشکوه، ش ۷۹، ص ۸۹ـ۶۷ و موعود، ش ۵۵، مرداد ۱۳۷۴.
۲۰. New Religions Movements in the 21st Century, pp.104-106.
۲۱. Beckford. James, A New Religious Movements and Rapid Social Change. pp1-2.
۲۲. Ibid, pp19-20.
۲۳. Fracchia, Charles A, Living Together Alone: The New American Monasticism.
۲۴. Benjamin Alienation and Charisma: A Study of Contemporary Amerian Communes.
۲۵. Melton. J. Gordon, Encyclopedia of American Religion (2 Vols), Wilmington, NC: McGrath, 1978.
۲۶. The Encyclopedia of Association, 1983.
۲۷. Hall. john R. Apocalypse Observed, pp 15-43.
۲۸. Freecog.
۲۹. The children of God (coG).
۳۰. Alternative Religions. p25.
۳۱. Professor Ronald Enroth
۳۲. Youth, Brainwashing and the Extrmist Cults (1977).
۳۳. The Lure of the Cults (1979).
۳۴. Social Forces, volume 76, pp511-525.
۳۵. Alternative Religions, pp.26-29 Apocalypse Observed pp.2-4. Meltoon, J.Gordon. Encyclopedia of American Religions (2 vols), Wilmingtion.
۳۶. Coersive Persuasion.
۳۷. Singer. Margaret Thaler, Coming Out of the cults. psychology today, pp 72-82.
۳۸. Beckford, james A.cult controversies, pp.12-20.
ماهنامه موعود شماره ۵۸