«امور پرورشی»، نسل نو و فرهنگ انتظار

اسماعیل شفیعی سروستانی
آن روز که دست و پای معاونت و تشکیلات امور پرورشی و تربیتی از وزارت آموزش و پرورش کشور جمع شد، بسیاری دلشکسته شدند. برخی این واقعه را به مثابه برچیده شدن بساط امر تربیت و پرورش از مدارس تلقی کردند. جمعی از گذشته‌ها یاد کردند و در رثای بنیانگزاران آن سنت حسنه یعنی شهیدان «باهنر و رجایی» شعر سرودند و اشک ریختند و جملگی، امید احیاء آن جریان را در دل زنده نگه داشتند تا آن‌که چرخش روزگار به مصداق:

به نوبتند ملوک اندرین سپنج سرای
کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای
بساط مخالفان و مغرضان را برچید و دیگر بار قرعه به نام «احیای معاونت پرورشی و تشکیلات» آن زدند.

در پی این اتفاق جمع کثیری همچنان چشم به راه مانده‌اند تا شاید آب رفته به جوی بازگردد و امر مختل مانده تربیت و پرورش رسمی و قاعده‌مند رواجی دوباره بیابد.

نگارنده در این مقال و این مجال، قصد واکاوی و آسیب‌شناسی «امور پرورشی رسمی و مستقر در وزارت آموزش و پرورش ـ طی قریب به بیست و پنج سال اخیر و بازپرسی و کندوکاو از سلسله عوامل مؤثر در فراز و فرود آن را ندارد امّا، با ذکر نکاتی چند، به عنوان یک معلم از قبیله اهل قلم، ضمن بزرگداشت و «ارج نهادن به مقام معلم به ویژه شهیدان عالی‌مقام و ارجمند «مطهری، باهنر و رجایی» برای جمله اصلاحگران و احیاگران سنت‌های نیکو سلام و دعا می‌فرستد و برای همه آن‌ها آرزوی توفیق از پیشگاه حضرت صاحب‌الزمان(ع)، دارد.

صرف‌نظر از اغراض سیاسی جماعتی که کمر به انحلال این نهاد پربرکت بستند و تعطیل شدن دستگاه گسترده امور پرورشی در مدارس کشور را به منزله حذف مانعی فرا روی اهداف حزبی خود می‌شناختند و تغییر و تبدیل آن را با عنوان مقدمه سازماندهی جریانی نو و متفاوت در رویکرد و عملکرد فرض می‌کردند، به دلایل مختلف نهاد امور پرورشی در سال‌های آخر از فعالیت خود، هجوم ضعف و فتور در ارکان و بنا را به تجربه نشسته بود.

نمی‌توان فراموش کرد که در سال‌های اولیه انقلاب شرایط و عوامل مختلفی در تأسیس و شکل‌گیری این نهاد مؤثر بود که عناوین زیر در زمره بخشی از این عواملند:
۱. شرایط تاریخی ویژه سال‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی
۲. رویکرد ویژه انقلاب و رهبری انقلاب به امر تربیت و پرورش اسلامی‌کودکان و نوجوانان و مقدم فرض شدن امر تزکیه بر تعلیم در فرهنگ دینی اسلامی
۳. تعلق خاطر مؤسسان این نهاد درباره موضوع «تربیت و پرورش اسلامی جوانان» در چارچوب نظام آموزش رسمی.
۴. بروز ضرورت اصلاح و بازسازی بزرگ‌ترین سازمان آموزشی و پرورشی کشور که می‌توانست نقش عمده‌ای در حیات فرهنگی کشور و نسل نوپای داشته باشد.
۵. بروز ضرورت انتقال «رویکردها و دریافت‌های فرهنگی انقلاب اسلامی» به نسل دوم و سوم، … و خنثی‌سازی تأثیرات فرهنگی عصر پیشین.

از همین جا بود که جمعی از مردان و زنان ـ عموماً جوان ـ در سطوح مختلف آموزش و پرورش عهده‌دار وظیفه پرورش و تربیت اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی کودکان و نوجوانان شدند و در هیأت مربیان پرورشی راهی مدارس شدند.
نباید از یاد برد که آموزش و پرورش با ذخایر ارزشمند خود ـ مردان و زنان انقلابی ـ نقش مهمی در تأمین نیروهای انسانی عموم سازمان‌ها و نهادهای جمهوری اسلامی و به موازات آن جبهه و جنگ ایفا نمود. این مردان و زنان با استفاده از مقدورات و امکانات اندک و عمدتاً متکی به عرق و انگیزه دینی خود نقش بسزایی در موارد زیر داشتند:

۱. انتقال آموزه‌ها و رویکردهای انقلاب اسلامی‌به نسل دوم پس از پیروزی انقلاب
۲. پاسداشت و بزرگداشت یاد و نام مردان سلحشور قبیله انقلاب و مجاهده
۳. اصلاح پاره‌ای از آموزه‌ها و تأثیرات بجا مانده از سال‌های سلطنت طاغوت و سازمان‌های وابسته به آن
۴. بسیج نیروهای جوان برای حراست از کیان انقلاب اسلامی در نقطه عطف‌های خاص…
۵. احیای پاره‌ای از سنت‌های نیکو و حسنه

گذر ایام و دیگرگونی‌های عارض بر حیات مادی و فرهنگی ساکنان این سرزمین و برخی عوامل دیگر، تشکیلات امور پرورشی را در دهه دوم پس از پیروزی دچار ضعف نمود و به تدریج از میزان تأثیرگذاری و نقش‌آفرینی مربیان پرورشی کاست.

در این مجال به اختصار برخی از این عوامل ذکر می‌شود:

۱. پایان جنگ تحمیلی و فروکش کردن التهاب عمومی و جو عاطفی سال‌های انقلاب و دفاع مقدس
۲. تبدیل و تحویل «آرمان انقلاب اسلامی» به «نظام رسمی و سازمان یافته دولتی». شایان ذکر است که آرمان، تا زمانی که صورت خارجی نیافته در خود و با خود انگیزه قوی و قوه برانگیزاننده را داراست.
۳. نزول جایگاه و شأن «مربیان تربیتی و سمت مربی‌گری» و تبدیل آن به شغل و پیشه کارمندی رسمی.
۴. عدم توفیق دستگاه فرهنگی کشور در دستیابی به «انقلاب فرهنگی» علی‌رغم همه شعارها.
۵. تبیین نشدن «استراتژی فرهنگی کشور» در هنگامه هجوم تندباد مسموم شبه فرهنگی و هجمه فرهنگی غربی.
۶. بروز تعارض‌های گوناگون در رویکرد و عملکرد (عمل و نظر) بسیاری از مردان قبیله انقلاب و صاحبان مناصب و مشاغل
۷. فقدان رویکرد جدی و آرمانگرایانه به آینده در نظر، شعار، برنامه و عمل دستگاه رسمی پرورشی کشور.
۸….

نمی‌توان از یاد برد که رویکرد عمده این جریان فرهنگی و تربیتی معطوف به گذشته و منحصر در پنج مورد مذکور در بخش اول یعنی «انتقال آموزه‌ها، پاسداشت یادها، اصلاح صورت‌ها، بسیج نیروها و احیای برخی سنت‌ها» در حالی که دوشادوش عوامل هفت‌گانه سابق‌الذکر مجموعه‌ای از حوادث و جریانات نیز مستقیم و یا غیرمستقیم در کاهش نقش و تأثیر مربیان پرورشی و اقبال عمومی جوانان و نوجوانان بی‌تأثیر نبوده است. که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:
 بروز رویکرد دنیامدارانه در برخی از مسئولان و مدیران دستگاه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی.
 جریان تهاجم فرهنگی گسترده طی سال‌های ۶۸ تا ۷۴.

آنچه که در میان مجموعه عوامل و عناوین قابل توجه و دقت مضاعف است «رویکرد آرمان‌گرایانه به آینده» است. عاملی که طی همه سال‌های قبل از پیروزی و بعد از آن جمع بی‌شماری از جوانان فاقد امکانات و ادوات را در «ماندن» و «مجاهده» در وقت هجوم شداید یاری می‌داد.

نباید فراموش کرد که اساساً هرگاه موج «آرمان‌خواهی» و «جوانی» به جنبش درآید، در سیر اکمالی خود بدل به طوفانی می‌شود که هیچ مانعی فراروی آن تاب مقاومت نخواهد داشت.

تجربه سال‌های «انقلاب» و «جنگ» موید این مطلب است. تنها کافی است تا عنصر سوم «هدایت و رهبری» بدان اضافه شود، مثلث مهم و بزرگی به وجود می‌آید که همه موانع را برای تحقق «آرمان مطلوب» از میان برمی‌دارد.
در جلد اول از کتاب «استراتژی انتظار»، به نحو مبسوط این موضوع مورد مطالعه و بحث واقع شده و در دسترس همه عزیزان قرار دارد.

در هنگامه‌ای که ـ علی‌رغم رویکرد اسلام و انقلاب اسلامی ـ تمنای دستیابی به «قدرت و ثروت» میدان مسابقه‌ای بی‌پایان را فراروی میلیون‌ها جوان باز کرد، آنچه بیش از پیش از همه خاطرها رفت «آرمان‌خواهی»، «باور انقلابی» و «متحول ساختن جهان به نام دین و عبودیت» بود. همان که محمل مناسب را برای پرورش و تربیت و تزکیه در اختیار مربیان تربیتی می‌گذاشت نباید از یاد برد که این امر شریف هیچ نسبتی با «صورت‌سازی، نقش‌بازی و آموزش مستقیم» ندارد.

از همین رو دیگر بار عرض می‌کنم که:
«در وقت به تعطیلی کشیده شدن مغرضانه دستگاه و نهاد تربیتی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش، زمینه‌های افول، فتور و رکود در آن مجموعه به وجود آمده و آن را بیمار و مبتلا ساخته بود. آن‌ها که اقدام به حذف این بخش از آموزش و پرورش رسمی‌کردند به نحوی ظریف، «آرمانی مجعول» را جایگزین ساختند و طی فرایندی زمینه‌های رشد و بسط آن را در وزارت آموزش و پرورش و پس از آن «سازمان ملی جوانان» فراهم آوردند.

تغییر شرایط سیاسی، اجتماعی ایران پس از انتخابات مجلس هفتم و ریاست‌جمهوری دوره نهم شرایط لازم برای گفت‌وگو «احیای نهاد امور پرورشی» را فراهم آورد. امّا، در کنار گفت‌وگوهای مفصل از عوامل مؤثر در به «تعطیلی» کشیده شدن این نهاد و تبدیل آن، از عوامل مؤثر در «تضعیف» و کاهش نقش‌آفرینی و تأثیرگذاری آن سخن به میان نیامد.

اینک که برخی از عزیزان دلسوز عهده‌دار «تجدید سازمان و ساختار این نهاد فرهنگی شده‌اند لازم است موارد زیر مورد توجه جدی آن‌ها واقع شود.

۱. شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جاری (دهه سوم از انقلاب اسلامی) به هیچ روی مشابه با سال‌های اولیه انقلاب اسلامی نیست.
۲. رویکرد صرف به گذشته و تجدید صورت‌ها (حتی با ادبیات و در قالب جدید) موجد هیچ جریان پایدار فرهنگی و تربیتی تأثیرگذار نیست.
۳. «آرمان‌خواهی» نهفته در جان و فطرت نوجوانان و جوانان، تنها با جرقه آرمانی فراگیر با رویکرد به آینده مشتعل می‌شود.
۴. فرهنگ متعالی مهدوی، آخرین تیر ترکش مستضعفان جهان است که در خود و با خود همه پتانسیل و توان آرمانخواهانه را دارد به نحوی که نه تنها موجب بروز «مصونیت از درون» می‌شود بلکه همه توش و توان «نسل نو» را متوجه و متذکر آینده‌ای می‌سازد که می‌بایست برای نیل به آن «مجاهده» کند.
۵. جهان مستعد و مهیای خیزشی بزرگ شده که در خود و با خود نطفه «انتظار و عشق مقدس» به مصلح کل را می‌پرورد و گوش‌ها را مستعد شنیدن کلام قدسی منتظران حقیقی می‌نماید.
۶. انتظار متجلی در فرهنگ مهدوی، به منزله «عملی آگاهانه همراه با آمادگی و مجاهده در سطوح مختلف فکری، اخلاقی و عملی برای ساختن آینده مطابق برنامه و نقشه الهی» است که می‌تواند تکیه‌گاه «احیای نهاد پرورشی و تربیتی» واقع شود. همان که تا کنون مغفول مانده است.
با بیان اجمالی موارد بالا، دست‌اندرکاران عزیز امور پرورشی و تربیتی کشور را متذکر می‌شویم که قبل از بازسازی و احیای ساختمان و اتاق، پست و منصف، ردیف سازمانی و بودجه در اندیشه «احیای جان مایه و روح تربیت و تزکیه» یعنی «آرمان و فرهنگ مهدوی» باشند. امر مقدسی که هر انسانی را وامی‌دارد تا با کمترین امکان، برای نیل به خیل منتظران وارد مجاهده‌ای بی‌پایان شود. دیگر بار با گرامی‌داشت نام و یاد شهیدان و به‌ویژه «مطهری، رجایی و باهنر» دعاگوی جمله احیاکنندگان سنت‌های نیکو هستیم.

والسلام
سردبیر

 
ماهنامه موعود شماره ۷۵ 

همچنین ببینید

ایرانی و ایران فرهنگی 310x165 - فرهنگ ایرانی و ایران فرهنگی

فرهنگ ایرانی و ایران فرهنگی

۱. قلمرو فرهنگی ایران بزرگ دانش‌آموزان در مدارس، جغرافیای خاکی ایران را، منحصر در ۱۶۴۸۰۰۰ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *