حضرت آیتالله العظمی سیّد صادق روحانی به پرسشی درباره نماز خواندن حضرت عیسی (ع)پشت سر حضرت مهدی(ع) پاسخ گفته است.
آیا علماى شیعه معتقدند که امامان از پیامبران برترند؟ و آیا درست است که حضرت عیساى پیامبر پشت سر حضرت مهدى نماز مى گزارد (و به او اقتدا مى کند)؟
باسمه جلت اسمائه; در کتاب «الهدایه» (۱) از شیخ صدوق آمده است: «لازم است اینگونه عقیده داشته باشیم که سران پیامبران پنج نفرند و اینان صاحبان شریعت (و دین) بودند و محمد صلى الله علیه وآله برتر و افضل از ایشان است». مانند این مطلب در «بحار الانوار»، «الاعتقادات» (۲)، «الفقیه» (۳) و «الامالى» (۴) و همانند آن در «العلل» (۵)، «کمال الدین» (۶) و کتب دیگر نیز آمده است.
در کتاب «الهدایه» چنین مى خوانیم: «لازم است چنین باور داشته باشیم که خداوند برتر از محمد صلى الله علیه وآله و امامان پس از او علیهم السلام خلقى را نیافریده، ایشان محبوب ترین و گرامى ترین خلایق نزد پروردگارند و پیش از همه خلایق به خداوندى خدا اقرار کرده اند. خداوند متعال در عالم «ذر» (۷) پیامبر خاتم صلى الله علیه وآله را براى پیامبران دیگر مبعوث کرد. هم چنین لازم است که باور داشته باشیم خداوند تمامى آفریده ها را براى محمد صلى الله علیه وآله و اهل بیتش علیهم السلام خلق کرده و اگر وجود ایشان نبود آسمان ها و زمین را نمى آفرید، بهشت و جهنم را نمى آفرید، آدم و حوا را نمى آفرید، فرشتگان را نمى آفرید، و هیچ چیز دیگر را هم نمى آفرید».
در متون اسلامى روایات بسیار زیادى در مورد این مطالب، نقل شده که مى توانید به «بحارالانوار» (۸)، «الاعتقادات» (۹)، «العلل» (۱۰) و «العیون» (۱۱) و با کمى تفاوت به «کمال الدین» (۱۲)، «کفایه الاثر» (۱۳)، «المسائل السرویه» و دیگر کتب مراجعه کنید.
درباره نماز حضرت عیساى پیامبر پشت سر حضرت مهدى علیه السلام باید گفت که در کتاب «الهدایه» شیخ صدوق چنین مى خوانیم: «واجب است چنین باور داشته باشیم که حجت خدا در زمین و خلیفه او بر بندگانش در زمان ما، حضرت قائم المنتظر بن الحسن بن على علیهم السلام است…» تا به این جا مى رسد و مى گوید: «او مهدى است که پیامبر صلى الله علیه وآله درباره او خبر داده هنگامى که (از پرده غیبت بیرون مى آید ) قیام مى کند، عیساى پیامبر نیز مى آید و پشت سر او (به او اقتدا مى کند و) نماز مى گزارد. تا پایان مطلب.(۱۴)
در مورد این مطلب به طور متواتر در کتاب هاى روایت شیعه و سنى، نقل روایت شده است. مثلا از منابع شیعه در کتاب «الغیبه» تألیف نُعمانى (۱۵) از سُلَیم بن قِیس از شیخ، که از نسل یکى از حواریون عیسى است در این باره روایتى نقل شده است و هم چنین در «الاعتقادات» (۱۶)، «کمال الدین» (۱۷) و باز در کتاب «الغیبه طوسى»، «کفایه الاثر» و کتاب هاى دیگر نیز احادیث مشابهى وجود دارد.
از منابع اهل سنت هم مى توان به این کتاب ها اشاره نمود: کتاب «البیان فى اخبار صاحب الزمان» (۱۸) تألیف گنجى شافعى، «الفصول المهمه» (۱۹) تألیف ابن صباغ مالکى، «العرف الوردى فى اخبار المهدى» (۲۰)، «مسند ابن حنبل» (۲۱)، «البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان»، «شرح سنن» ابن ماجه و….
۱) الهدایه، شیخ صدوق.
۲) بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۷۲.
۳) الفقیه، ج ۱، ص ۱۳۲، ح ۶.
۴) العلل، ج ۱، ص ۵.
۵) الامالى، ص ۵۱۸، مجلس ۹۳.
۶) کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۴، ح ۴.
۷) عالم ذر به عالمى گفته مى شود که آدمى هنوز به دنیا نیامده و در صلب نژاد آباء و اجدادى خود است و ذر یعنى ذره که وجود آدمى ذره اى بوده، که شاید مقصود همان ژن ها باشد که در تیره هر کس نقل و انتقال مى یابد. بالاخره این یک استعاره است و منظور آن است که نطفه هاى مادى (جسمى) و معنوى (روحى) هنوز منعقد نشده که خداوند اقرار فطرى مى گیرد: «الست بربکم؟ قالوا بلى» آیا من خداى شما نیستم؟ بشر مى گوید آرى (به زبان فطرت) و بعد از به دنیا آمدن است که کشش هاى درونى و برونى او را از خدا جدا مى کنند وگرنه ذات خداشناسى در وجود ما به ودیعه گذارده شده است.
۸) بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۷۳.
۹) الاعتقادات، ص ۱۹۳.
۱۰) العلل، ج ۱، ص ۵.
۱۱) العیون، ج ۱، ص ۲۰۵، ضمن ح ۲۲.
۱۲) کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۴، ضمن ح ۴.
۱۳) کفایه الاثر، ج ۷۲، ص ۱۵۸.
۱۴) الهدایه، شیخ صدوق، ص ۳۹.
۱۵) الغیبه، نعمانى، ص ۷۵.
۱۶) الاعتقادات، ص ۹۵.
۱۷) کمال الدین، ج ۱، ص ۳۵۱ و ۲۸۰ از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم، و ص ۳۳۱. از امام باقر علیه السلام، و ص ۳۴۵ از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.
۱۸) البیان فى اخبار صاحب الزمان، ص ۱۱۰ و ۱۱۷ و ۱۲۴.
۱۹) الفصول المهمه، ص ۲۹۳.
۲۰) العرف الوردى فى اخبار المهدى، ص ۶۴.
۲۱) مسند احمد بن حنبل، ج ۳، ص ۳۴۵.
_____
شفقنا