عصر ایران – هنوز انگیزه های اصلی عامل کشتار بیش از ۹۰ انسان در حملات تروریستی اخیر در نروژ مشخص نشده است، اما بنا به اعلام مقامات نروژی تا اینجای تحقیقات انجام شده از فرد تروریست، وی دارای انگیزه های بنیادگرایانه مسیحی بوده است .
بر اساس گزارش های انتشار یافته در رسانه های بین المللی این فرد ۳۲ ساله نروژی که عامل حمله به اردوی جوانان حزب حاکم کارگر بوده دارای انگیزه های تندروانه مذهبی بوده و افکار و عقاید خود را در اینترنت ترویج میکرده است .
بنا به اعلام رسانه های نروژی این مرد ۳۲ ساله پس از دستگیری با اعتراف به دست داشتن در حمله به اردوی جوانان حزب حاکم کارگر نروژ، اقدام خود را “وحشتناک اما ضروری ” دانسته است ! یعنی همان توجیه باطلی که همه بنیادگرایان در سرتاسر جهان با تمسک به آن اقدامات خود در کشتار دسته جمعی انسان ها را توجیه میکنند.
این حادثه در نروژ بار دیگر زنگ خطر بنیادگرایی را به صدا در آورد و چارهاندیشی عقلای جهان در مبارزه ریشه ای با این پدیده شوم را که متاسفانه مرز و محدوده نمیشناسد و همچون آفتی در همه ادیان و ایدئولوژی ها قابل مشاهده است، بیش از پیش ضروری می سازد.
در سوی دیگر جهان در افغانستان و پاکستان آفت بنیاد گرایی مذهبی و شعله های آن سال هاست که زبانه میکشد وتا کنون اژدهای چند سر افراط گرایی هزاران هزار انسان را به کام مرگ فرستاده است.
همین روز شنبه بود که خبر ناگوار دار زدن یک پسر بچه ۸ ساله در ولایت هلمند افغانستان به دست ستیزه جویان طالبان، به جهان مخابره شد . ظاهرا طالبان از پدر این کودک ۸ ساله ربوده شده که یکی از مقامات پلیس محلی شهر گرشک در ولایت هلمند بوده خواسته بودند تا در ازای آزادی فرزندش خود را با یک وسیله نقلیه نیروهای پلیس تسلیم طالبان کند،
اما وقتی پدر این کودک ۸ ساله با خواسته طالبان موافقت نمیکند، ربایندگان فرزند ۸ ساله وی را با طناب دار می زنند و جنازه او را برای پدرش می فرستند.
ماجرای القاعده و بمب گذاری های انتحاری آن در چهار گوشه جهان نیز که متاسفانه جزء اخبار عادی جهان شده نیاز به تکرار ندارد . گروه القاعده سال هاست که با انجام حملات انتحاری و تروریستی به مردم بی دفاع و بی گناه قربانی میگیرد و بر این گمان است که درر راه خدا با کفار در حال جهاد است و با این عملیات انتحاری ” کلید بهشت ” کمترین بهایی است که پروردگار عالمیان به آنها خواهد داد،غافل از اینکه اگر پروردگار عالم خالق همه جهان و همه انسان هاست ( رحمه للعالمین ) چگونه است که جواز قتل یک عده از بندگان خود را به عده ای دیگر از بندگانش می دهد و در ازای این ماموریت به آنها وعده بهشت می دهد ؟!
این سوالی است که بنیادگرایان مذهبی هیچ گاه جوابی به آن نمی دهند و فقط بر این گمان باطل هستند که آنچه آنها می فهمند عین حقیقت است و دیگران در طریق ضلالت و گمراهی؛ بنابراین یا باید دیگر انسان ها به سلک اینان در آیند و یا خونشان ریخته شود !
وضعیت مشابهی در میان بنیادگرایان یهودی نیز وجود دارد که نماد و نتیجه اش، شکل گیری اسرائیل و ستم شصت و چند ساله ای است که بر مردم فلسطین می رود. بنیاد گرایان یهودی حتی به خود یهودیان هم رحم نمیکنند که نمونه اش ترور اسحاق رابین بود که به زعم آنها بر خلاف آموزه های یهود، در خصوص “ارض موعود” داشت کوتاهی میکرد!
در قرن بیست و یکم هنوز جهان گرفتار و درگیر بنیاد گرایی مذهبی است و دین و مذهب که برای ترویج معنویت و اخلاق در میان انسانها بنا نهاده شده با قرائت های باطل “جزم اندیشان ” و ارهابیون تبدیل به نقطه منازعه و دیوار کشی بین انسان ها و دیگر هراسی شده و تساهل و رواداری و زیست معقول و انسانی گروه های انسانی در کنار یکدیگر سخت گشته است.
مردم جهان با وجودی که اکثریت شان در هیچ کدام از دسته های این متحجران و تروریست ها نیستند اما به واسطه خشونت ورزی ها و جنایاتی که این دسته معدود اما پر سروصدا در جهان به پا کردهاند، امنیت و آزادی های اساسی شان سلب شده و ارتباطات انسانی مردم جوامع مختلف با یکدیگر سخت تر از گذشته شده است.
در فرودگاه ها دستگاه های اسکن بدن نما نصب شده و برای بردن یک بار به داخل هواپیما باید بارها ساک و چمدان مسافران زیرورو شود تا مبادا شیئی خطرناک به داخل هواپیما برود، در مرزها شدید ترین کنترل عبور و مرور اعمال میشود و در شهرها و اماکن دولتی در بسیاری از کشورهای جهان مقررات سخت امنیتی حکم فرما است، ایمیل ها و مکاتبات و مکالمات بسیاری از مردم جهان با توجیه جلوگیری یا مقابله با تروریسم از سوی نیروهای امنیتی حتی در آزاد ترین و دموکراتیک ترین کشورهای جهان کنترل میشود و…
این نتیجه کار افراط گرایان است و علاوه بر این، تاثیرات اقدامات این قوم جاهل زمینه جنگ ها و لشگرکشی ها را برای قدرت های بزرگ فراهم میکند که این مورد خود آغاز دور باطل دیگری از خشونت ورزی و ناامنی است که خود ما سال هاست در شرق و غرب کشورمان ( افغانستان و عراق) با آن دست و پنجه نرم میکنیم.
خلاصه اینکه خطر بنیادگرایی اسلامی، مسیحی، یهودی و… را باید جدی گرفت و با آن مبارزه ای درست و اساسی را سامان داد، باید خردمندان جهان و علمای مذهبی در چهار گوشه جهان گردهم آیند و برای زدودن این پیرایه های جهل و تعصب و خشونت ورزی و قرائت های متصلب از دین چاره ای اساسی بیندیشند،
باید علمای دینی در همه ادیان یکصدا، رهبران و عاملان قرائت های بنیادگرا را به گوشه انزوا ببرند و اقدامات آنها را محکوم کنند، تا دیوار کشی بین انسان ها از بین رفته و همه ابنای بشر در محیطی آزاد و امن با یکدیگر زندگی کرده و تجربیات معنوی خود را در چهار گوشه جهان به اشتراک بگذارند که این تنها راه زیست معقول انسان روی زمین است و الا بنیادگرایان مسلمان و مسیحی و یهودی، نخواهند گذاشت زمین روی آرامش به خود ببیند.