واحد مرکزی خبر چند روز قبل به نقل از شبکه الجزیره انگلیسی نوشت: هر۶ دقیقه یک کودک بر اثر گرسنگی در جنوب سومالی جان میدهد.
به گزارش جهان این آمار که عبارت است از مرگ ۲۴۰ کودک در شبانهروز به خاطر نداشتن یک لقمه نان، ابعاد دیگری از فاجعهای را پیش روی ما مینهد که تمام بشریت در قبال آن مسئولیت دارند.
از مسئولیتپذیری غربیها که در این خصوص نباید چندان چیزی گفت! برای نمونه “پاول مولینارو” از مسئولان صندوق بین المللی حمایت از کودکان سومالی مهمترین نیازهای این سازمان را کمبود نقدینگی خواند و افزود: این سازمان از شرکتهای هواپیمایی خواسته است برای ورود اقلام مورد نیاز از اروپا به هند و سپس به سومالی از دریافت هزینه پرواز خودداری کنند!
کشورهایی که میلیاردها دلار صرف جنگ در افغانستان و لیبی و حفظ نیروهای نظامی خود در عراق و دیگر نقاط جهان میکنند به حدی صندوق حمایت از کودکان سومالی را در مضیقه قرار دادهاند که مسئول آن از شرکتهای هواپیمایی طلب مساعدت کند که بیایید و برای ما مجانی کالا حمل کنید. برنز از کارشناسان سازمان ملل نیز گفت یکی از مشکلات موجود در شرایط بین المللی کنونی، کشورهای اهدا کننده هستند. کشورهای غربی، چین و هند از کشورهایی هستند که برای کمک به سومالی واختصاص بودجه مورد نیاز هیچگونه مشارکتی نداشتند.
برخی کشورهای اسلامی ثروتمند نظیر عربستان سعودی نیز فعلا ترجیح میدهند پولهایشان صرف تثبیت رژیم سرکوبگر آلخلیفه شود تا شکمهای به پشت چسبیده مردم سومالی که قربانیان زیادهخواهیهای غرب از یکسو و سلفیگری صادر شده از سوی وهابیون سعودی از سوی دیگر هستند. گروهی نظیر الشباب که چندان در فجایع سومالی بیتقصیر نیست و نگذاشته است در این کشور یک دولت متمرکز مستقر شود تا دستکم در صورت بروز قحطی بتواند کمکرسانی کند، گروهی وهابی و تکفیری است. از شاهکارهای این گروه چندی پیش این بود که خوردن سمبوسه را حرام اعلام کرد، آن هم برای مردمیکه به خاک خوردن افتادهاند و اصلا چیزی برای خوردن نمییابند.
در برخی وبلاگها فعالان هموطنمان چنین نوشتهاند که اگر هر ایرانی مبلغی معادل ۲۰۰هزار ریال (۲۰ هزار تومان) به قحطیزدگان سومالی کمک کند، تمامی ۱۲ میلیون نفر مردم این کشور از قحطی نجات مییابند. البته بدیهی است که وظیفه کمک به مردم سومالی تنها وظیفه ایرانیان نیست اما طبع بلند ایرانیان بر آنان واجب میسازد که آنچه در توانشان دارند را برای یاری رساندن به مردم سومالی صرف کنند. طبعا توان برخی از اقشار از مردم کشورمان برای کمک کمتر از این است اما برخی اقشار هم هستند که توان کمکی چندین برابر این مبلغ را دارند.
مردم گرسنه و قحطیزده سومالی چشمانتظار کمکهای برادران و خواهران مسلمان خود هستند چرا که میدانند از کسی جز آنان کمکی برنمیآید. البته منکر آن نمیشویم که در غرب نیز بسیاری نهادهای مردمیبرای کمک به مردم سومالی تلاش میکنند و انصافا زحمت آنان قابل تقدیر است. اینها البته به عکس دولتهای خویش عمل میکنند و تلاششان از هر جهت قابل ستایش است.
نباید فراموش کرد که پس از جنگ اول جهانی، ملت ایران خود نیز در بحبوحه اشغال و جنگهای داخلی گرفتار وضعیتی مشابه با همین وضعیت شده بود تا آنجا که مردم چیزی برای خوردن نمییافتند و بسیاری تلف شدند. امروز مردم سومالی در همان شرایطی قرار دارند که در حافظه تاریخی ایرانیان نیز وجود دارد. اگر به این مثل ایرانی معتقدیم که “به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را”، اکنون این ماییم که مصیبتهای ملت سومالی را در حافظه تاریخی خود به خوبی درک میکنیم و باید به یاری آنان بشتابیم. در این بین ملت و دولت ایران هر دو در کمک به مردم سومالی در یک وظیفه انسانی مشترک سهیماند.