مشرق:چهارم مهر ماه ۱۳۶۷ برابر با ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۸
انتشارات «وایکینگ» در لندن که جزو گروه انتشاراتى «پنگوئن» مىباشد، اقدام به انتشار کتابى نمود که نام «Satanic verses» بر روى جلد آن خودنمایى مىکرد. معادل فارسى نام این کتاب «آیات شیطانى» بود.
چهل روز بعد ابتدا کشور هند و سپس پاکستان فروش این کتاب را ممنوع اعلام کردند.
متعاقبا چندین کشور اسلامى دیگر نیز اقدام به تحریم فروش این کتاب نمودند. روز ۲۴ دى ماه ۱۳۶۷ مسلمانان شهر «برادفورد» انگلستان طى تظاهراتى، اقدام به سوزاندن نسخههاى کتاب «آیات شیطانى» نمودند. روز ۲۳ بهمن ماه برابر با ۱۲ فوریه ۱۹۸۹، مسلمانان پاکستان در شهر اسلام آباد به تظاهرات پرداخته و ضمن دادن شعارهایى علیه آمریکا و انگلیس و نویسنده کتاب «آیات شیطانى»، به طرف مرکز فرهنگى آمریکا حرکت کردند .این تظاهرات به برخورد افراد مسلح از درون مرکز فرهنگى آمریکا با تظاهر کنندگان انجامید و باعث شهادت ۶ نفر و مجروح شدن بیش از یکصد نفر گردید.
فرداى همین روز در تظاهرات مسلمانان هند علیه نویسنده و ناشران کتاب مذکور به شهادت یک نفر از سوى نیروهاى مسلح هند منجر شد.
۲۵ بهمن ماه ۱۳۶۷ برابر با ۱۴ فوریه ۱۹۸۸
حجت الاسلام انصارى کرمانى، قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام، به حضور ایشان رسیده و مىگوید: «آقا! قضیه این کتاب «آیات شیطانى» و قتل عام مسلمانهاى هند و پاکستان را که شنیدهاید. تصمیم شما چیست؟»
امام خمینى در پاسخ او مىگوید: «من همین الان مىخواستم به شما بگویم که بروید و به دولت بگویید که فردا را عزاى عمومى اعلام کنند.»
آقاى انصارى راهى ابلاغ فرمان حضرت امام به هیات دولت مىشوند که ناگهان ساعتى بعد رادیوى جمهورى اسلامى ایران اقدام به پخش اعلامیه مهمى از جانب حضرت امام(س) نمود.
بسمه تعالى
انالله و اناالیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مىرسانم، مولف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مىباشند. از مسلمانان غیور مىخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله. ضمنا اگر کسى دسترسى به مؤلف کتاب دارد ولى خود قدرت آن را ندارد، او را به مردم معرفى نماید تا به جزاى اعمالش برسد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
روحاللهالموسوىالخمینى ۲۵/۱۱/۱۳۶۷
روز ۲۵ بهمن ماه دفتر امام خمینى اطلاعیه ذیل را صادر کرد:
«رسانههاى گروهى استعمارى خارجى به دروغ به مسوولین نظام جمهورى اسلامى نسبت مىدهند که اگر نویسنده کتاب آیات شیطانى توبه کند، حکم اعدام درباره او لغو مىگردد. حضرت امام خمینى مدظله فرمودند: این موضوع صد درصد تکذیب مىگردد. سلمان رشدى اگر توبه کند و زاهد زمان گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى همّ خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند. حضرت امام اضافه کردند که اگر غیر مسلمانى از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل به عنوان جایزه یا مزد عمل به او بپردازند.»
شش روز پس از صدور حکم امام خمینى، جامعه اقتصادى اروپا در بروکسل تشکیل جلسه داد تا هیأت دیپلماسى ۱۲ کشور عضو از ایران فراخوانده شوند و مسافرتى نیز در سطح بالا به ایران انجام نشود. یک هفته بعد مجلس شوراى اسلامى طرح دو فوریتى قطع رابطه با انگلستان را در ۹ اسفند ۱۳۶۷ با رأى قاطع نمایندگان به تصویب رساند.
کمتر از ۶ ماه بعد تمامى دیپلماتهاى فراخوانده شده کشورهاى اروپایى با تصمیم خود به ایران بازگشتند و تنها سفیر انگلستان با تصمیم پارلمان جمهورى اسلامى از بازگشت به ایران محروم ماند.
«آیات شیطانى» چیست؟کتاب «آیات شیطانى» رمانى است در ۵۴۷ صفحه که در میانه جلد و در پشت جلد کتاب تصویر رزم رستم یا دیو سپید چاپ شده است. البته این طرح تنها براى شرقیان و علىالخصوص مردم ایران آشناست؛ چهره آرام و شرقى رستم که با پنجه دست چپ، گلوى دیو سپید را مىفشرد و با خنجر سینه او را دریده است. دیو سپید، که پاى چپش قطع شده و گرزش شکسته است، آخرین نفسهایش را مىزند. این تصویر از آلبوم «کلیو» گرفته شده است که متعلق به موزه «ویکتوریا و آلبرت» است.
چرا نویسنده کتاب، عنوان «آیات شیطانى» را به کتاب خود داده است؟
این نام اشاره به افسانه و یا واقعه واهى و ساختگى «غرانیق» دارد. غرانیق جمع غرنوق به معنى مرغابى است که گردنى بلند دارد و سپید سیاهرنگ است. به معنى جوان سپید زیبا روى نیز آمده است.
برخى غرنوق را لک لک، بوتیمار – غم خوراک – نیز معنى کردهاند. اعراب جاهلى گمان مىداشتند که بتها مانند پرندگان به آسمان عروج مىکنند و براى پرستندگان خود شفاعت مىنمایند. طبق افسانه «غرانیق» که توسط برخى مورخان نقل شده است، پیامبر(ص) هنگام قرائت سوره نجم پس از قرائت آیات ۱۹ و ۲۰ «افرایتم اللات والعزى و مناۀ الثلاثه الاخرى» آیا دیدید لات و عزى را و منات را که سومین آن دو بود، ناگهان این جمله را تلاوت کرد: «تلک الغرانیق العلى و ان شفاعتهن لترتجى» اینها مرغان آبى بلند پروازند که شفاعت آنان امید مىرود، در ادامه این روایت عجیب و مجعول آمده است که همان شب جبرییل بر پیامبر نازل شد و به پیامبر(ص) گفت: «جمله دوم فوق، وحى نیست» و پیامبر بسیار دلگیر و شکسته شد و خداوند براى دلجویى از پیامبر آیات ۷۳ تا ۷۵ سوره اسرا را نازل فرمود. این داستان اهریمنى، از سوى قاطبه علماى اهل سنت و شیعه تکذیب شده است و سلسله روات آن هم استخراج گردیده و مشخص شده است که روات آن یهودیان مسلمان شده بنى قریظه بودهاند که این قبیله پرکینهترینه طایفه یهودیان مدینه نسبت به پیامبر(ص) بودهاند که صدها تن از آنان به دستور حضرت رسول در جنگ خیبر به درک واصل شدهاند.
کتاب «آیات شیطانى» در ۹ فصل تنظیم شده است و نویسنده کتاب، افسانه غرانیق را مکرر و به شکلهاى گوناگون در کتاب خود آورده و آن را به عنوان یکى از مضامین اصلى کتاب خود مشخص و برجسته نموده است.
موارد اهانت و جسارت نویسنده کتاب آیات شیطانى را مىتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱- تشکیک در امر وحى و طرح این موضوع که جبرئیل در واقع موجودى در درون پیامبر بوده و پیامبر(ص) متناسب با منافع خود و حتى مسایل شخصىاش آیات را تنظیم مىکرده است.
۲- معرفى پیامبراسلام به عنوان فردى خود خواه و تاثیرپذیر و کمدقت و…
۳- معرفى یاران پیامبر به عنوان افرادى که دچار انحرافهاى اخلاقى گوناگون بودهاند.
۴- نسبت انحراف اخلاقى به همسران پیامبر
۵- تحقیر و اهانت نسبت به فرشته وحى «جبرئیل»
۶- تحقیر و اهانت نسبت به احکام اسلام
این عناوین را سربسته بپذیرید. توضیح بیشتر در مورد هر یک از آنها غیر از سیاه کردن سینهها ثمرى نخواهد داشت. تمام قهرمانان این کتاب که داستانى به سبک «رئالیسم جادویى»، که داراى ضعفهاى فراوان و بى سرو ته مىباشد، داراى ضعفها و انحرافات شدید اخلاقى هستند و اسامى آنان سلمان، بلال، اسماعیل، عایشه و ماهوند – بوزن تلفظ لاتینى محمد – و… مىباشد. خلاصه داستان این کتاب به دلیل آشفتگى عجیب وقایع و همچنین اهانتآمیز بودن آن میسر نمىباشد.
نویسنده آیات شیطانى کیست؟
احمد سلمان رشدی (زادۀ ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷) در بمبئى هند در یک خانواده مسلمان متولد شده است. در ۱۳ سالگى به انگلستان مهاجرت کرده و فعلاً مقیم انگلستان است و تابعیت انگلیسى دارد.
وى پیش از کتاب آیات شیطانى چهار رمان دیگر نیز منتشر کرده است به علاوه دو فیلمنامه. رشدى عضو هیات انستیتو فیلم انگلستان و عضو هیات مشاورین انستیتو هنرهاى معاصر و عضو انجمن سلطنتى ادبیات انگلستان نیز میباشد کتاب آیات شیطانى که پنجمین رمان او محسوب مىشود، مستقیما به سفارش آقاى «گیلون ریتکن»، رییس یهودى انتشارات «وایکینگ» با دستمزد بی سابقه ۸۵۰ هزار پوند، نوشته شده است. جالب است بدانید به دستور همین آقاى «ریتکن»، سلمان رشدى از آغاز نگارش کتاب گارد محافظ داشته و مبلغ کلان و بىسابقه ۸۵۰ هزار پوند به او دستمزد پرداخت شده است. همچنین جایزه کتاب سال ۱۹۸۸ انگلستان به این کتاب تعلق گرفت.
گزیده آثار رشدی به این شرح است:
گریموس ۱۹۷۵
بچه های نیمه شب ۱۹۸۱
شرم، ۱۹۸۳
لبخند یوزپلنگ: سفری به نیکاراگوا (۱۹۸۷)
آیات شیطانی، ۱۹۸۸
هارون و دریای قصهها (۱۹۹۰)
وطنهای خیالی: مقلات و نقد ۱۹۸۱-۱۹۹۱ (۱۹۹۲)
شرق، غرب، ۱۹۹۴
زمین زیر پایش (۱۹۹۹)
شالیمار دلقک، ۲۰۰۵
سبک روایی رشدی را از گونه رئالیسم جادویی میدانند. رمان بچههای نیمهشب تمهایی از «طبل حلبی» گونتر گراس را در خود دارد که رشدی آن را الهامبخش نوشتن کتاب میداند. آیات شیطانی نیز به وضوح وامدار «مرشد و مارگریتا» اثر میخائیل بولگاکف روسی است.
جوایزی که تا به حال به رشدی اهدا شده است:
بچههای نیمهشب، برنده ی جایزه بوکر شد، و سالها بعد در سال ۱۹۹۳ برنده جایزه بوکرِ بوکرها شد که به این معنی بود که این کتاب بهترین اثر از میان رمانهای برنده جایزه بوکر در ۲۵ سال اول اعطای این جایزه است. بچههای نیمهشب را مهدی سحابی به فارسی ترجمه کزد و در سال ۱۳۶۴ شمسی برنده جایزه ی بهترین رمان خارجی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران نیز شد. کتاب شرم نیز در همان سالها به فارسی ترجمه و چاپ شد.
جایزه بوکر، جایزه یادبود جیمز تیت بلک، جایزه اتحادیه انگلیسیزبان، نشان شوالیه و… جوایزى است که تا به حال به رشدى تعلق گرفته و نیز مسوولیتهایى که دارد، همگى از عنایت دولت انگلستان به اوست.
نشان شوالیه که از طرف دربار انگلستان به رشدی اهدا شد، به «ایان بوتهام»، کریکتباز انگلیس نیز اعطا شد.
با این اقدام این دو فرد از این پس با لقب «سر (Sir)» خوانده میشوند که به هنرمندان، ورزشکاران، دیپلماتها، روزنامهنگاران و دیگران در مراسم سالگرد تولد ملکه اعطا میشود.
رشدی پس از دریافت این لقب گفت: «من از دریافت این افتخار بزرگ احساس هیجان و کوچکی میکنم و عمیقا سپاسگذارم که کارم به این شکل مورد توجه قرار گرفته است.»
سلمان رشدى پیش از خشم و خروش مسلمانان و پیش از فتواى حضرت امام خمینى(س)، در مصاحبه با یک مجله هندى بنام «هند امروز» گفته است: «بخشى از رمان حدود ۲۰ سال پیش وقتى که مطالعات خودم را در مورد تاریخ اسلام شروع کردم در ذهنم شکل گرفته است… و دقیقا یکى از مضمونهاى اصلى داستان دین و تعصب است. من درباره دین اسلام صحبت کردهام زیرا بیشتر اطلاعات من درباره همین دین بوده است.» پس از بازتابهاى خشمگینانه کتاب در جهان اسلام، رشدى در مقالهاى نوشت که: «اثر من ضد مذهبى و یا غیر مذهبى نیست و… این کتاب به شرح و توصیف مهاجرت مىپردازد و تمام هیجانات و تغییر و تحولات آن را از دیدگاه مهاجرینى که از شبه قاره مىآیند، مورد بحث قرار مىدهد.»
شواهد آشکارا نشان مىدهد که رشدى به عنوان یک مامور ویژه، آیات شیطانى را نوشته است و ناشرین او نیز پیش بینى مىکردهاند که کتاب با مخالفت مسلمانان روبرو شود. هر چند آنان گستردگى مخالفت و فتواى حضرت امام را پیش بینى نمىکردند. (وقتى رشدى دستنویس کتابش را به ادوارد سعید مىدهد تا بخواند، سعید به او مىگوید: «این کتاب مسلمانان را به لرزه در مىآورد»
رشدى هرگز گمان نمىکرده است که فتواى امام، نقطه پایانى بر زندگى و تفکر و خلاقیت او خواهد بود. زندگى و تفکر و خلاقیتى که به دروغ و هتک آمیخته شده است.
پیرو حکم امام خمینى(ره) درباره نویسنده کتاب آیات شیطانى واکنش عمیق و گستردهاى از سوى دولتهاى اروپاى غربى، احزاب، نویسندگان غرب، رهبران کشورهاى اسلامى، نویسندگان مسلمان و از همه مهمتر، ملتهاى مسلمان صورت گرفت. مقصود از واکنش عمیق، اشارت به عمق توطئه انتشار کتاب آیات شیطانى است و مراد از گستردگى آن، حضور همه جانبه غرب با تمام امکانات تبلیغاتى و فرهنگىاش و نیز حضور مسلمانانى بود، که در برابر این توطئه شهداى خود را بر دوش گرفتند.
سلمان رشدی که امروز اواخر دهه پنجاه عمر خود را میگذراند، در یکی از آخرین کتابهای خود، به فلاکت و ذلت چندین ساله پس از انتشار کتاب «آیات شیطانی» اشاره میکند. وی در کتاب خود با اشاره به مجروحیت مترجم ایتالیایی کتابش توسط مسلمانان ایتالیایی تا سر حد مرگ و به هلاکت رسیدن مترجم ژاپنی آیات شیطانی بر اثر حمله مسلمانان ژاپنی، از روز ترور ناشر نروژی کتابش به این شکل یاد میکند: «روزی که ناشر نروژی مورد اصابت گلوله قرار گرفت، یکی از بدترین روزهای عمر من است».
او در آن ایام تنها طی ۲۰ روز ۱۳ بار محل خواب خود را تغییر داد. چنان فضای جهنمی بر زندگی او حاکم گردید که همسرش از وی جدا شد و در مطبوعات وی را «فردی بزدل» نامیدند. تنها دو سال پس از صدور حکم اعدام بود که سلمان رشدی جرأت سفر به خارج انگلستان را پیدا کرد و با یک هواپیمای جنگی در سال ۱۹۹۱ میلادی برای سخنرانی به دانشگاه کلمبیا در آمریکا رفت و برگشت.
محافظت از او پس از صدور حکم حضرت امام بر عهده «اسکاتلند یارد» (پلیس انگلیس) قرار گرفت. هزینههای محافظت از او در سال بین یک تا ۱۰ میلیون پوند تخمین زده میشود؛ در حدی که یکبار شاهزاده چارلز (ولیعهد انگلستان) اعلام کرد: «سلمان رشدی سرباری پر خرج برای مالیات دهندگان انگلیسی است».
همچنین شرکت هواپیمایی «بریتیش ایر ویز»، حضور رشدی را در هواپیماهای خود تا سال ۱۹۹۸ ممنوع اعلام کرده بود و شرکت هواپیمایی «ایرکانادا» چند سال پیش سفر رشدی را با پروازهای خود غیرممکن اعلام نمود.
سلمان رشدی با وجود خشم جهان اسلام علیه خود، از تجدید چاپ کتاب کفرآمیز خود صرف نظر نکرد و زمانی که انگلستان حاضر به چاپ ارزان قیمت این کتاب (بدون جلد گالینگور و با کاغذ کاهی) نشد، آن را به آمریکا برد و به صورت ارزان قیمت (برای سهولت خرید عمومیآن) به چاپ رساند.
در سالهای اخیر، سلمان رشدی در آمریکا زندگی میکند و توسط دولت آمریکا محافظت میشود. امپراتوری رسانهای غرب، بارها اعلام کرد که حکم اعدام این نویسنده از طرف ایران پس گرفته شده است که هر بار با واکنش سریع رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، این مسئله تکذیب و اعلام شد که حکم یک مرجع قابل نقض نمیباشد و حتی پس از مرگ او نیز بر همه مسلمانان لازمالاجراست. در پیام رهبر معظم انقلاب به حجاج بیت الله الحرام در سال ۱۳۸۳ نیز بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی و لازمالقتل بودن او تأکید شد.
اما رشدی به دلیل فضای وحشتی که بر زندگی اش حاکم شده قادر به تشکیل یک خانواده نیست و تا به حال چند بار ازدواج کرده و اینک روی به معشوقه ها آورده.
رشدی در حالی که هنوز زن سوم خود را طلاق نداده بود در سال ۱۹۹۹ با «پادما لاکشمی» آشنا شد و بعد از پنج سال ازدواج کرد.
لاکشمی ۳۶ ساله نیز هندی است و بازیگر و مدل بوده و مجریگری یک برنامه تلویزیونی ایتالیایی را برعهده داشته است.
نویسنده مرتد کتاب موهن آیات شیطانی از لاکشمی، همسر چهارم خود نیز بنا به درخواست پادما جدا شد.
در بیانیهای که از سوی ناشر کتابهایش منتشر شده، آمده بود: «سلمان رشدی موافقت کرده از زنش پادما بخاطر درخواست برای پایان دادن به این زندگی مشترک، جدا شود.»
چهار ماه و بیست و روز پس از صدور حکم اعدام سلمان رشدى در تهران، حادثهاى بزرگ، دنیاى غرب را به لرزه در آورد…