این خبر را بخوانید: ” شیخ عبدالعزیز آل شیخ یکی از مفتیان مشهور سعودی با صدور فتوای تخریب کلیساها در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس اعتراض جوامع مسیحی را برانگیخت.
به گزارش عصر ایران فتوای این مفتی سعودی هفته گذشته و در پی استفتای یکی از نمایندگان پارلمان کویت در رابطه با نظر این مفتی سعودی درباره ممنوعیت ساخت کلیسا در کویت صادر شده است .
این مفتی سعودی در پاسخ به نامه این نماینده پارلمان کویت تاکید کرده است که نه تنها باید ساخت کلیسا ( در کشورهای حاشیه خلیج فارس) ممنوع شود بلکه کلیساهای موجود نیز باید تخریب شوند.
در پی صدور این فتوا برخی از اسقف های کاتولیک در کشورهای اروپایی با محکوم کردن آن، این فتوا را ناقض حقوق میلیون ها کارگر خارجی ساکن در این کشورها دانستند.”
این اولین بار نیست که مفتیان وهابی، فتواهایی از این دست صادر میکنند؛ فتاوایی که ممکن است در جوامعی مانند جامعه ایران، صرفاً در حد طنز و تیتر باشند ولی در کشورهای غیرمسلمان و به ویژه در غرب، به عنوات نمادهایی از اسلام مطرح می شوند.
عربستان، به لحاظ میزبانی ابدی قبله گاه مسلمانان و حرم نبوی(ص)، خواه ناخواه در جهان به عنوان مظهر جهان اسلام مطرح است و خاندان سعودی، برغم همه ناپاکی های اخلاقی، با ظاهری متشرع و مقید به احکام الهی، همواره در صدد هستند نقش پدرخوانده مسلمانان در جهان را بازی کنند؛ از همین روست که کمک های مالی آنها به اقلیت های مسلمان در اروپا و آمریکا و سایر نقاط جهان و بنا نهادن سازمان های اسلامی و مساجد در اقصی نقاط دنیا را به عنوان یک استراتژی دائمی دنبال میکنند.
شاید از همین روست که در بسیاری از کشورهای غیر مسلمان، لباس های رسمی عربی که سعودیان بر تن میکنند، نه لباس عربی که لباس اسلامی پنداشته میشود!
با این ذهنیت نسبت به رابطه اسلام و سعودی ها، طبیعی است که فتاوای نابهنجاری که مفتیان متحجر وهابی – سعودی گاه و بیگاه صادر میکنند، حکم قطعی “اسلام” و “مسلمین” تلقی شود.
در چنین شرایطی به نظر می رسد “وظیفه”علمای عقل اندیش و میانه روی جهان اسلام – چه شیعه و چه سنی – این است که به طور سریع و صریح در برابر این قبیل انحرافات فتوایی موضع بگیرند و حساب آن را از حساب اسلام واقعی جدا کنند و این “جدایی حساب”را نیز به طور گسترده اعلام رسانه ای کنند.
قطعاً وقت آن فرارسیده است که خبر “جدا بودن وهابیت و مفتیان و فتواهایش از اسلام راستین” به طور جدی به دنیا اعلام شود و این،در وهله اول وظیفه علمای شیعه و سنی و سپس رسالت رسانه ها و دولت های اسلامی است.
عدم تکذیب انتساب چنین فتواهایی به اسلام، باعث میشود رسانه های غربی که عمدتاً “اسلام هراسی”را دنبال میکنند، مستنداتی واقعی برای اثبات ترسناک بودن اسلام(!) داشته باشند .
بدیهی است این وضعیت در دراز مدت به شکل گیری سیاست های منفی در کشورهای غیراسلامیبه ممالک اسلامی و نیز مسلمانان مقیم بلاد غیراسلامی منجر میشود و زندگی را بر آنها سخت می سازد.
علمای اسلام، حتماً به این نکته دقت دارند که این فتواها در میان غیرمسلمانان،فتوای یک مفتی متحجر وابسته به یک فرقه انحرافی تلقی نمیشود بلکه به نام دین محمد(ص) تمام میشود و حیثیت دینی مسلمانان را خدشه دار میکند، فلذا تردیدی در وجوب دفاع از حریم و حرمت و احترام اسلام توسط همه مسلمانان و به ویژه علما باقی نمی ماند.
مفتیان وهابی باید بدانند که هزینه فتوای عجیب و غریبی که صادر می کنند را باید خود بپردازند نه اسلام و فهماندن این مهم به این مفتیان جز با حرکت علمای شیعه و سنی میسر نمیشود.