عدالت و قاطعیت در وقت ظهور


استاد محمد حکیمى

امام مهدى (ع) در راه و کار خود سازش‌‌ناپذیر است و در اجراى حدود و احکام الهى و مبارزه با ستمگران قاطعیتى خدایى دارد، چشم‌‌پوشى و مسامحه‌‌اى در راه و روش او نیست، از ملامت ملامتگران نمى‌‌هراسد، از هیچ مقام و قدرتى نمى‌‌ترسد، و بدون هیچگونه ملاحظه‌‌اى تبهکاران را کیفر مى‌‌کند و صالحان زاهد و ساده‌‌زى و بى‌‌آلایش را در مصادر امور مى‌‌گمارد.

قاطعیت، خصلت همه رهبران راستین الهى است، و این خصلت در وجود مبارک امام مهدى (ع) در حد اوج و کمال است. و معیار پاکسازى اجتماعات بشرى همین است. عینیت‌‌یافتن عدالتى فراگیر و ریشه‌‌سوزى هر ظلم و ستم باید بدون کمترین ترحم و ارفاق و استثنایى صورت گیرد، بطورى که در هیچ جاى جهان علت فساد و عامل بیدادى برجاى نماند، تا بتواند بتدریج‌‌به مناطق دیگر نفوذ کند، و به توطئه و کارشکنى در کار سامان بخشیدن به جامعه بشرى بپردازد.

این تجربه همه دوران تاریخ است که سازش و ارفاق و ملایمت در پاکسازى جامعه و زدودن علل و عوامل ناراستى و نادرستى و تجاوزطلبى، همواره موجب گردیده است تا پس از گذشت اندک زمانى، نیروهاى ضدحق و ضد عدل در سازماندهى مجددى تشکل یابند، و از پشت‌‌به نیروهاى مردمى و انقلابى یورش آورند، و ضربه‌‌هاى کارى وارد سازند، و آنان را بکلى از پاى درآورند، یا دست‌‌کم تضعیف کنند و در راه و کارشان ناموفق سازند. این موضوع تجربه همیشگى تاریخ است. و دیگر بار، در دوران ظهور بزرگ، این واقعیت نادیده گرفته نمى‌‌شود، تا پاکسازى بزرگ و ریشه‌‌اى جامعه بشرى تحقق خارجى یابد، و از هر شکست و ناتوانى و سستى در امان ماند. از اینرو، امام منجى، در سراسر اندام جامعه بشرى سلولى فاسد بر جاى نمى‌‌گذارد، و هر خس و خاشاکى را از مسیر انسان برمى‌‌دارد، و هر فسادى را در نطفه خفه مى‌‌کند، و هر ستمى را از ریشه مى‌‌خشکاند. در همه جریانهاى فاسد و ضدانسانى، همه عاملان، زمینه‌‌سازان و دستیاران آن جریانها را از دم تیغ مى‌‌گذراند.

امام باقر (ع):
یقوم‌‌القائم… على‌‌العرب شدید، لیس شانه الاالسیف… ولایاخذه فى‌‌الله لومه‌‌لائم. (۱)
– (امام) قائم قیام مى‌‌کند… بر اعراب سختگیر است و راه (و روش) او شمشیر (به به کارگیرى سلاح) است. و در راه اجراى (برنامه‌‌هاى) الهى از ملامت ملامتگرى بیم نمى‌‌کند.

تبلیغات دشمنان داخلى و خارجى و بوق و کرناها و تکفیرهاى داخلى و ارتجاعى در او هیچ اثرى نمى‌‌گذارد، و او را به مصلحت‌‌سنجى مجبور نمى‌‌سازد. این روش ارزشمند، در عین دشواریهاى فراوانى که همراه دارد، از جهتى نیز کارها را آسان مى‌‌کند، چون آنان که‌اندیشه رخنه کردن در صفوف نهضت و انقلاب جدید را در سر مى‌‌پرورانند و شیوه فتنه‌‌گرى را در پیش مى‌‌گیرند، هنگامى که با قاطعیتى خلل‌‌ناپذیر روبرو گشتند و راهى براى نیرنگ‌‌بازى و نفوذى‌‌گرى در پیش خود ندیدند، دست از هر خطا و انحراف برمى‌‌دارند و از هرگونه حرکتهاى مخفیانه و کارشکنیهاى پنهانى و سرمایه‌‌گذاریهاى مرموز دست مى‌‌شویند.

امام مهدى (ع)، با ایجاد بیم و دلهره و ترسهاى عمیق و راستین، بسیارى از گروههاى مخالف و ستم‌‌پیشه را مجبور به ترک راه و روش خود مى‌‌کند و به تسلیم وامى‌‌دارد. از اینرو، در احادیث آمده است که از شمشیر برنده و اراده قاطع امام و یارانش همه اهریمنان مى‌‌هراسند، و ترسى گران بر روان دژخیمان خون‌‌آشام سایه مى‌‌افکند، و لرزه بر اندام خودکامگان و طاغوتان مى‌‌افتد. و این خود عامل بزرگى در پیروزى کامل آن امام منجى است. با این رعب و ترس، بسیارى مقاومتها درهم مى‌‌شکند، و بسیارى از مردمان به راه بازمى‌‌گردند و از تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا نهادن مسؤولیت و تکلیف و حرمت انسانها دست‌‌برمى‌‌دارند.

امام صادق (ع):
بیناالرجل على راس‌‌القائم یامرو ینهى اذا امر بضرب عنقه، فلا یبقى بین‌‌الخافقین جشى‌‌ءج الا خافه. (۲)
– در همان هنگامى که شخصى نزد قائم ایستاده و به امر و نهى مشغول است (۳) ناگاه (امام) امر مى‌‌کند که او را بکشند. اینست که در خاور و باختر زمین چیزى نمى‌‌ماند مگر اینکه از (قاطعیت و اجراى عدالت) او مى‌‌هراسد.

انسانهاى استثمارگر، ستم‌‌پیشه، خون‌‌آشام و بداندیشان دیوسیرت، در برابر خود قدرت و نظامى را مى‌‌بینند که ذره‌‌اى از حق و حقوق مردمان را نادیده نمى‌‌گیرد، و کاهى را از کوهى جدا مى‌‌سازد، و زشت‌‌کرداران و گناهکاران را بدون ذره‌‌اى چشم‌‌پوشى کیفر مى‌‌دهد، و حد و حدود الهى را بدون کمترین ارفاق به اجرا درمى‌‌آورد، و قانون عدل و حق درباره بزرگ و کوچک و فقیر و غنى و عالم و جاهل و خویش و بیگانه عملى مى‌‌سازد. و اینچنین شیوه و روشى نرمش‌‌ناپذیر و استوار، اطاعت و فرمانبردارى همگان را موجب مى‌‌گردد.

امام باقر (ع):
کانى باصحاب‌‌القائم و قد احاطوا بما بین‌‌الخافقین لیس من شى‌‌ء الا هو مطیع لهم. (۴)
– گوییا یاران قائم را مى‌‌بینم که بر خاور و باختر گیتى مسلط شده‌‌اند، و هیچ چیز نیست مگر آنکه از آنان فرمان مى‌‌برد.

و اینچنین شیوه و روشى مى‌‌تواند نجات‌‌بخش بشریت‌‌باشد، و شبکه‌‌هاى پیچیده بیدادگران و دنیاداران را از دست و پاى بشریت مظلوم بردارد، و راحت و آسایش واقعى همگان را فراهم سازد. در جبهه خارجى موفق مى‌‌شود حرکتهاى ضد مردمى را درهم بشکند، و یک تن از ضد مردمان را باقى نگذارد، و در جبهه داخلى توفیق مى‌‌یابد تا به پاکسازى بزرگ دست‌‌یازد و همه منافقان نامرئى و نفوذیان و ریاکاران و تزویرگران ظاهرالصلاح را ریشه‌‌کن کند، و توده‌‌هاى نجیب انسانى را از شر هر نیرنگ و مکر و ترفند و فریبى آسوده سازد، و امنیت واقعى را بر سراسر اجتماعات انسانى حاکم گرداند.

بنابراین، روش امام در برخورد با تبهکاران داخلى و انحرافها و فسادهاى اجتماعى دست کمى از درگیرى با جبهه خارجى و دشمنان سلاح به دست و آشکار جهانى ندارد. کشتار و جنگ در راه و روش امام موعود (ع) تنها براى از میان برداشتن حاکمان و زمامداران مسلط بر کشورهاى جهان نیست، بلکه قاطعیت در برابر حکومتهاى خودکامه مقدمه‌‌اى است‌‌براى اصلاح جامعه‌‌ها و ایجاد دگرگونى اساسى در ماهیت روابط اجتماعى، و سرانجام اجراى دقیق عدالت اجتماعى در همه شؤون زندگى. به این جهت امام نه تنها در جنگها و لشکرکشیها با دشمنان خارجى دست‌‌به کشتار مى‌‌زند و موانع راه را با قاطعیت از سر راه برمى‌‌دارد، بلکه در برابر هر گونه فساد و انحراف در داخل جامعه اسلامى نیز قاطعانه مى‌‌ایستد و علل و عوامل آن را نابود مى‌‌کند.

در این تردیدى نیست که روشهاى سازشکارانه و مصلحت‌‌اندیشانه در برابر فساد داخلى، بتدریج جامعه را تباه مى‌‌سازد، یعنى از درون دچار مشکلاتى مى‌‌کند. که از هرگونه سامانیابى مانع مى‌‌گردد، و کم‌‌کم مفاسد داخلى نظام را از اعتبار مى‌‌اندازد، و جامعه را به سقوط مى‌‌کشاند، و اجراى حق و عدل را ناممکن مى‌‌کند. از اینرو، ساختن جامعه‌‌هاى بشرى قاطعیتى نرمش‌‌ناپذیر مى‌‌خواهد و دورى دقیق از هرگونه ملاحظه‌‌گرایى و سازشکارى.

امام على (ع):
لا یقیم امرالله – سبحانه – الا من لایصانع ولا یضارع، ولا تتبع‌‌المطامع. (۵)

– دین خدا را نمى‌‌توانند ترویج کنند مگر کسانى که سازشکار نباشند، (و با دنیادوستان و رفاه‌‌طلبان) همسو نشوند، و دل در گرو طمعها و خواهانیها نداشته باشند.

راه و روش امام مهدى (ع)، شکوفایى راستین این اصول و معیارهاست، نه سازشى در آن راه دارد و نه طمعى به مال دنیادارى، هیچ انگیزه‌‌اى در کار نیست جز رضاى خدا و اجراى عدالت مطلق.

امام على (ع):
… و لیطهرن‌‌الارض من کل غاش… (۶)
– … زمین را از هر انسان نیرنگ‌‌باز (و فریبکار) پاک مى‌‌سازد…

کسانى که در مبانى عقیدتى و ایمانى چون دیگرانند و بظاهر معتقد و مسلمان حساب مى‌‌شوند، لیکن در عمل و در روابط اجتماعى دچار انحرافند و در مسائل مالى و اقتصادى فریبکارند و غش به کار مى‌‌برند، مورد تصفیه و پاکسازى قاطع و انعطاف‌‌ناپذیر امام قرار مى‌‌گیرند، و با نابودى این طبقه زالوصفت که در شمار اندک نیستند، مردمان به امنیت اقتصادى خواهند رسید در کنار دیگر امنیتهاى اجتماعى.

امام کاظم (ع):
… الثانى عشر منا سهل‌‌الله له کل عسیر… و یبیر به کل جبار عنید، و یهلک على یده کل شیطان مرید… (۷)
 … خداوند براى دوازدهمین (امام) از خاندان ما هر دشوارى را آسان مى‌‌گرداند، و به دست او هر جبار سرسختى نابود مى‌‌شود و هر شیطان سرکشى هلاک مى‌‌گردد.

از شیوه‌‌هاى امام موعود (ع)، براى محو طاغوتان و جباران، عدم پذیرش توبه است. و این، موضوعى است‌‌بسیار مهم، که از نفوذ عناصر ناباب و نالایق و دوگانه و ناخالص یا متظاهر، در صفوف انقلابیون جلوگیرى مى‌‌کند.

روشن است که با پیدایش تحول و انقلاب در جامعه، مردم به دو گروه تقسیم مى‌‌شوند:

۱- گروهى که پیش از انقلاب و نظام جدید خود را براى تحول و دگرگونى آماده کرده بودند و اندیشه و افکار خویش را از پیرایه‌‌ها و معیارهاى نادرست پیشین رها ساخته بودند. این دسته با پدید آمدن انقلاب و تحول در نظام اجتماعى، بدون دشوارى، معیارهاى جدید را مى‌‌پذیرند و خود را با جامعه نوبنیاد و ضوابط آن تطبیق مى‌‌دهند و با تفکر و حرکت نوین هماوا و هماهنگ مى‌‌گردند.

۲- کسانى که روشها و معیارهاى واپس‌‌گراى جامعه پیشین در تار و پود وجودشان نفوذ کرده و به‌اندیشه و عمل آنان فرم و شکل بخشیده است و منافعشان نیز در همان است. این گروه با همان اندیشه‌‌ها خو گرفته‌‌اند و آن اندیشه‌‌ها و معیارها جزء شخصیتشان شده است. اینان در هر جامعه و محیطى قرار گیرند جز به همان اصول پیش‌‌ساخته خویش به چیزى نمى‌‌اندیشند، و منافع خود را نیز در سایه همان روشها و اندیشه‌‌ها تامین شده مى‌‌یابند. این گروه با پدید آمدن تحول و انقلاب و واژگونى نظامهاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و ارزشى پیشین، دچار مشکل اساسى مى‌‌گردند; زیرا از یک سو با حرکت انقلابى و دگرگونساز جدید روبرو هستند که اصول و معیارهاى تازه‌‌اى عرضه مى‌‌کند، که در بسیارى از موارد کاملا با اصول پیشین متضاد و ناسازگار است. از سوى دیگر گرفتار افکار و اندیشه‌‌هاى پیشین و خصلتهاى منافع‌‌طلبانه خود هستند، که در ژرفاى روح آنان رسوخ کرده است، بویژه که منافع خود را نیز در سایه آن معیارها پایدار مى‌‌دانند.

گروه دوم در رویارویى با انقلاب دو دسته مى‌‌شوند: دسته‌‌اى کوتاه‌‌فکر و سطحى‌‌نگر، که در برابر انقلاب و نظام جدید مى‌‌ایستند و در برابر اندیشه‌‌هاى نوین مقاومت مى‌‌کنند. این دسته زود از میان مى‌‌روند، و براى نیروهاى انقلابى رویارویى با این گروه چندان دشوار نیست.

دسته دوم کسانیند که اصولى و بنیادى فکر مى‌‌کنند و پویایى و بالندگى حرکت جدید و انقلابى را درک مى‌‌کنند و ستیز با آن را ناممکن مى‌‌شناسند. اینان بظاهر به حرکت نوین تن مى‌‌دهند و آن را مى‌‌پذیرند، لیکن در درون و باطن به هرگونه کارشکنى دست مى‌‌یازند. این دسته در ظاهر انقلابى و طرفدار مبانى جدیدند و در باطن ضدانقلاب و معتقد به اصول گذشته‌‌اند. گرایش این نوع از مردم و گروهها به انقلاب، و ناشناخته ماندن آنان یا طرد نشدن آنان، همواره، مشکل اساسى هر انقلاب است و عامل اصلى انحراف در مبانى انقلابها. این طبقه با نفوذ در صفوف انقلابیون، حرکت نو را دچار انحراف و چرخش به عقب و واپس‌‌گرایى مى‌‌سازند، و اندک‌‌اندک افکار و اندیشه‌‌هاى واپس‌‌گراى خود را در قالب تعبیرها و واژه‌‌هاى نو در جامعه جا مى‌‌زنند، و مبانى انقلاب را بتدریج از محتواى اصلى تهى مى‌‌سازند، و کم‌‌کم انقلاب را به ضدانقلاب تبدیل مى‌‌کنند. و این امرى است که همواره تجربه شده است. لیکن مایه عبرت نگشته است.

یکى از راههاى اصلى نفوذ این خائنان خادم‌‌نما و ضدانقلابیون انقلابى‌‌نما و سرمایه‌‌داران و طاغوتان بظاهر مردمى، توبه است. البته توبه مى‌‌تواند راست و درست‌‌باشد و شخص تائب براستى گذشته‌‌ها را پس پشت افکنده و به راه بازگشته باشد، و هم مى‌‌تواند ظاهرى فریبکارانه صورت گیرد. تشخیص درست‌‌حقیقت توبه کارى دشوار است و اگر این دشوار حل نگردد حل مشکل نفوذ عناصر ناباب و ضد عدل و ضد ارزش در صفوف انقلاب دشوار است. (۸)

این مشکل درباره داورى و قضاوت نیز هست که افراد مجرم – بویژه متمکنان و طاغوتان مالى و سیاسى و نظامى – با زیرکى و هوشیارى و با استفاده از افراد متخصص که از راههاى فرار قانونى اطلاع دارند، مى‌‌توانند بیگناه را مجرم و مجرمان را بیگناه جلوه دهند و حق را ناحق کنند. (۹)

در جامعه مهدوى (ع) که سره از ناسره و منافق و طاغوت و طاغوتچه از دیگران جدا مى‌‌شوند و همه مجرمان کیفر مى‌‌یابند، و همه حقها به حقداران مى‌‌رسد، این دو مشکل چگونه حل مى‌‌شود که راه فرارى باقى نماند؟

در احادیث که در آنها اندکى از راهها و روشهاى امام مهدى (ع) ترسیم شده است‌‌به دو موضوع اساسى در این زمینه اشاره شده است:

۱- امام و یاران او در قضاوت چون داود پیامبر (ع) قضاوت مى‌‌کنند، یعنى باعلم باطن‌‌بینى و احاطه به منویات و اندیشه‌‌هاى باطنى اشخاص و افراد، مجرمان را مجرم اعلام مى‌‌کنند و بیگناهان را بیگناه، و در آن دوران دیگر نیازى به شاهد و بینه و ارائه مدارک و دلائل نیست. با استفاده از این شیوه الهى است که کار قضاوت بسرعت انجام مى‌‌گیرد، و هر مجرم و تبهکار در دم به کیفر مى‌‌رسد، و حقى از مظلومى ضایع نمى‌‌گردد.

امام صادق (ع):
لن تذهب‌‌الدنیا حتى یخرج رجل منا اهل‌‌البیت‌‌یحکم بحکم داود و آل داود لایسال‌‌الناس بینه. (۱۰)
– دنیا پایان نمى‌‌پذیرد تا مردى از خاندان ما قیام کند، که چون داوود (ع) و آل داود قضاوت کند، و از کسى (براى داورى) دلیلى نخواهد.

شیخ مفید مى‌‌گوید: « چون قائم آل محمد (ص) قیام کند، مانند حضرت داود (ع) یعنى برحسب باطن، قضاوت کند، و بى‌‌هیچ نیازى به شاهد حکم دهد. خداوند حکم را به او الهام مى‌‌کند. و او بر طبق الهام الهى حکم کند، مهدى، نقشه‌‌هاى پنهانى هر گروه را بداند و به آنان آن نقشه‌‌ها را بگوید. مهدى، دوست و دشمن خود را با نگاه بشناسد.» (11)

مشکل نفوذ عناصرى نفوذى نیز در پرتو همین اصل حل مى‌‌شود، زیرا که افکار و اندیشه‌‌هاى افراد بر امام و یاران او (۱۲) آشکار است، و ظاهرسازیها و نیرنگهاى آنان تاثیرى ندارد. به این جهت است که توبه اشخاص پذیرفته نمى‌‌شود. (۱۳)

امام باقر (ع):
یقوم‌‌القائم بامر جدید … و. قضاء جدید، على‌‌العرب شدید، لیس شانه الا بالسیف، لایستتیب احدا، ولا یاخذه فى‌‌الله لومه لائم. (۱۴)
– قائم (ع) قیام مى‌‌کند با شیوه‌‌اى نو… و روشى تازه در قضاوت. بر عربها سختگیر است، شیوه او تنها شمشیر است و توبه کسى را نمى‌‌پذیرد و در (راه) اجراى احکام الهى از ملامت ملامتگرى نمى‌‌هراسد.

امام باقر (ع):
– زراره:… قلت ایسیر، بسیره محمد (ص)؟ قال: هیهات هیهات یا زراره ما یسیر بسیرته. قلت: جعلت فداک لم؟ قال ان رسول‌‌الله (ص) سار فى امته باللین کان یتالف‌‌الناس، والقائم یسیر بالقتل… ولایستتیب احدا…. (۱۵)
 زراره مى‌‌گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: آیا قائم، با مردمان، مانند پیامبر (ص) رفتار نمى‌‌کند؟ فرمود: هیهات، هیهات! مانند پیامبر (ص) رفتار نمى‌‌کند. گفتم: فدایت گردم چرا؟ گفت: پیامبر با ملایمت‌‌با مردم رفتار مى‌‌کرد، و مى‌‌کوشید تا محبت مردم را، در راه دین، جلب کند و تالیف قلوب نماید. اما قائم با شمشیر با مردم روبرو مى‌‌شود… و توبه‌‌اى از کسى نمى‌‌پذیرد…

قاطعیت الهى امام مهدى (ع)، در برابر همه عناصر فتنه‌‌انگیز و تجاوزطلبى است که به حق و عدل پشت کرده‌‌اند و از تجاوز به حقوق و سلطه‌‌طلبى دست‌‌بردار نیستند. این عناصر – داخل باشند یا خارج، به ظاهر مسلمان باشند یا کافر – بدون استثنا با شمشیر فراگیر امام روبرو خواهند شد، و جامعه از وجود این ضدانسانها پاکسازى خواهد گردید.

امام باقر (ع):
اذا قام‌‌القائم سار الى‌‌الکوفه، فیخرج منها بضعه عشر للاف انفس… علیهم‌‌السلاح فیقولون له: ارجع من حیث جئت فلا حاجه لنا فى بنى فاطمه فیضع فیهم‌‌السیف حتى یاتى على آخرهم، ثم یدخل‌‌الکوفه فیقتل بها کل منافق مرتاب و یهدم قصورها، و یقتل مقاتلیها حتى یرضى‌‌الله – عزوجل – . (۱۶)
– آنگاه که قائم قیام کند به کوفه درآید، پس چندین هزار (جنگجوى) سلاح به دست‌‌سر برآورند و به امام مهدى گویند: بدانجا که آمدى بازگرد که ما را نیازى به فرزندان فاطمه نیست. امام آنان را تا آخرین نفرشان مى‌‌کشد، سپس به کوفه داخل مى‌‌شود و (در داخل شهر) هر منافق شک‌‌گرایى را مى‌‌کشد، و کاخهاى شهر را ویران مى‌‌کند، و سلاح به دستان را از دم تیغ مى‌‌گذراند، تا خداى بزرگ (از کشتن این دشمنان دین و عدل) خشنود گردد.

چنانکه از این حدیث آشکار مى‌‌شود جامعه از همه عناصر ناباب و ریاکار پاک مى‌‌گردد، و مظاهر زیست اشرافیگرى ویژه نظامهاى طبقاتى و سرمایه‌‌دارى چون قصرها و کاخها که مسکن طبقات بالاى جامعه است، به دست‌‌با کفایت امام مهدى (ع) ویران مى‌‌گردد.

از جمله امورى که امام مهدى (ع) را در اجراى دقیق قانون حق و عدل و عملى شدن ریز و درشت قوانین حدود و قصاص، یارى مى‌‌رساند یاران با صلابت و استوار و آشتى‌‌ناپذیر امام‌‌اند. یاران امام – افزون بر کمالات معنوى و جهات باطنى که دارا هستند – چون طبق تعبیر احادیث اکثر جوان هستند، (۱۷) قاطع و خشن و دور از هر گونه ملاحظه‌‌کارى و مصلحت‌‌سنجى برنامه‌‌ها را عملى مى‌‌سازند، و حق را به حقداران باز مى‌‌گردانند، و تبهکاران را بى‌‌ترحم کیفر مى‌‌دهند. دیگر اینکه ذهن ایشان از مفاهیمى عوضى به نام اسلام و دین خدا انباشته نشده است که در هر راه و کار دچار تردید شوند و نتوانند قاطع و سریع به پاکسازى و اجراى احکام خدا دست‌‌یازند. آنان تنها از امام مهدى احکام خدا و آیین اسلام را مى‌‌آموزند و ذهنیت پیش‌‌ساخته‌‌اى ندارند. همچنین آنان از امام خویش بى‌‌چون و چرا و بطور کامل پیروى مى‌‌کنند. و این نیز موجب اجراى بیدرنگ و سازش‌‌ناپذیر مقررات و احکام است. این اطاعت کامل، برخاسته از امام‌‌شناسى آنان است و اینها همه موجب مى‌‌گردد تا در اجراى احکام اسلام ناب و خالص از هیچ چیز بیم نداشته باشند، و هیچ عاملى هرچند بزرگ و سرسخت مانع کار آنان نگردد، و احکام مو به مو اجرا شود، گرچه دشواریهاى فراوان و تصفیه‌‌هاى بزرگ و خونریزیهاى سیل‌‌آسایى را به همراه داشته باشد.

ماهنامه موعود، پیش شماره۲

پاورقی:

۱- «غیبت نعمانى‌‌»/233.

۲- «غیبت نعمانى‌‌»/ 240.

۳- یعنى خود از مسؤولان است.

۴- «موسوعه‌‌الامام‌‌المهدى – ع -»، الکتاب الثالث، ۴۵۴، به نقل از «بحار».

۵ – «نهج‌‌البلاغه‌‌»/1137.

۶ – «بحار» 51/120.

۷- «کمال‌‌الدین‌‌» 2/369.

۸ – شناسایى بیشتر این افراد البته ناممکن نیست، به شرط اینکه دقتهاى فراوان به کار رود و معیارها و ضوابط دقیق انقلابى در دست‌‌باشد و به دست افراد دلسوز و قاطع و کاردان اجرا شود.

۹- با قضاوت درست و حساب شده و با وجود قاضیان بصیر و مؤمن پیشگیرى از این ترفندها – بطور اکثر – نیز امکان‌‌پذیر است.

۱۰- «بحار» 52/319; «کافى‌‌» 1/397.

۱۱- «خورشید مغرب‌‌»/ 35 به نقل از «ارشاد مفید»/ 365 -366.

۱۲- امام مهدى (ع) به یاران طراز اول خود علومى مى‌‌آموزد که با کمک آن مى‌‌توانند از چنین شیوه‌‌هایى استفاده کنند.

۱۳- در «عدم پذیرش توبه‌‌» در زمان امام مهدى (ع) حرفهایى گفته‌‌اند: در این نوشته، قدر مسلم آن که توبه ریاکارانه صورى است مطرح گردید. علامه مجلسى در این مورد مى‌‌گوید: «توبه کسانى را قبول نمى‌‌کند که مى‌‌داند در باطن کافرند…» «بحار» 52/349.

۱۴- «بحار» 52/354.

۱۵- «بحار» 52/353; «غیبت نعمانى‌‌»/ 231، با اندکى اختلاف.

۱۶- «بحار» 52/338; مکیال‌‌المکارم ۱/۱۴۷.

۱۷- در احادیث آمده است: «اصحاب‌‌المهدى شباب لاکهول فیهم الا مثل کحل‌‌العین والملح فى‌‌الزاد و اقل‌‌الزادالملح: یاران امام مهدى جوانان هستند که سالخورده‌‌اى میان آنان نیست، مگر به مقدار سرمه در چشم و نمک در غذا، و کمترین بخش غذا نمک است.» «منتخب‌‌الاثر» 484.

همچنین ببینید

آیا داعش، همان سفیانی است؟

به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *