داشتن طول عمر، به این اندازه بر خلاف عرف و عادتى است که در میان مردم جهان جریان دارد. موضوع طول عمر در عصر حاضر، امرى حل شده است، و حدّاکثر، از حدّ یک استبعاد ابتدایى فراتر نمىرود؛ زیرا، در همین سالها و دهههاى اخیر، در روزنامهها و مجلات، به نام افرادى بر مىخوریم که عمرهایى در حد صد و پنجاه تا دویست و پنجاه سال داشتهاند.آرى، مسئله طول عمر امام زمان علیه السّلام از دید ما، نه یک ایراد، بلکه یک استبعاد و اظهار تعجّب است
تولّد امام مهدى علیه السلام در سحرگاه نیمه شعبان سال (۲۵۶ ه.ق) مورد تأئید همه دانشمندان شیعه و بسیارى از دانشمندان پیرو مکتب خلفاست این نوشتار ضمن بررسى پیشینهى این موضوع از کتب علماى شیعه به بررسى آیات، روایات پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم و از منظر عقل و نگاه علوم تجربى به این مسئله پرداخته است.
طبق روایات، امام مهدى علیه السّلام که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد ساخت، فرزند امام حسن عسکرى علیه السّلام است که در نیمهى شعبان سال ۲۵۶ ه. ق متولّد شده است.
این حقیقت، مورد تأیید همهى دانشمندان شیعهى امامیه و جمع کثیرى از دانشمندان اهل سنّت است.(۱)
معناى روشن این سخن، آن است که آن ذخیرهى الهى، داراى عُمرى طولانى است. تاکنون، بیش از هزار و صد پنجاه سال از عمر مبارک آن حضرت گذشته است.
داشتن طول عمر، به این اندازه بر خلاف عرف و عادتى است که در میان مردم جهان جریان دارد.
موضوع طول عمر در عصر حاضر، امرى حل شده است، و حدّاکثر، از حدّ یک استبعاد ابتدایى فراتر نمىرود؛ زیرا، در همین سالها و دهههاى اخیر، در روزنامهها و مجلات، به نام افرادى بر مىخوریم که عمرهایى در حد صد و پنجاه تا دویست و پنجاه سال داشتهاند.(۲)
آرى، مسئله طول عمر امام زمان علیه السّلام از دید ما، نه یک ایراد، بلکه یک استبعاد و اظهار تعجّب است، اما از آن جا که مخالفان شیعه، همین استبعاد را یک اشکال تلقّى کرده و دربارهى آن به بزرگ نمایى پرداختهاند و تا آن جا پیش رفتهاند که مسئلهى طول عمر امام مهدى علیه السّلام را دلیل انکار وجود آن حضرت قرار دادهاند، خود را ملزوم مىدانیم که این مسئله را بررسى کنیم و به منظور روشن شدن اذهان و رفع استبعاد از فکر و اندیشهى مخالفان، مطالبى را تقدیم داریم.
پیشینهى مسئله طول عُمر
از نخستین سالهاى پیدایش مشکلى به نام طول عمر امام زمان علیه السّلام، اندکى بیش از دّه قرن مىگذرد. از آن روزگار تاکنون، همواره، از سوى مخالفان موضوع امامت، به مسئلهى طول عمر امام مهدى علیه السّلام دامن زده شده است.
تقسیم کتب شیعه
آثار و تألیفات دانشمندان شیعه را از منظر (مسئله طول عمر)، به طور مشخّص، مىتوان به دو دسته تقسیم کرد:
دستهى یکم، آثارى است که به طور تقریب. قبل از سال ۳۷۰ ه. ق تألیف شده است.
دستهى دوم، آثارى است که پس از تاریخ یاد شده به رشتهى تحریر در آمده است.
در آثار دستهى نخست، هیچ اثرى از مسئلهى طول عمر حضرت مهدى علیه السّلام دیده نمىشود. و این، بدان معنا است که عمر مبارک حضرت مهدى علیه السّلام تا این زمان، طبیعى مىنموده، لذا از ناحیهى طول عُمر ایشان، پرسشى در اذهان جامعهى آن روز وجود نداشته است.
از آثار این دوره مىتوان از بصائر الدرجات، نوشتهى محمد بن حسن صفارقمى (در گذشتهى ۲۹۰ ه.ق) و کافى، اثر شیخ کلینى رازى (در گذشتهى ۳۲۹ ه. ق) و شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار، نوشتهى قاضى نعمان بن محمد تمیمى مغربى (در گذشتهى ۳۶۳ ه. ق) و کتاب الغیبه، اثر (۳)شاگرد برجستهى شیخ کلینى، محمّد بن ابراهیم نعمانى(۴) معروف به (ابن أبى زینب) نام برد.
گرچه تاریخ درگذشت دانشمند اخیر، به درستى معلوم نیست، امّا از این که وى، در اثر خود، هیچ سخنى از مسئلهى طول عمر به میان نیاورده… است، چنین بر مىآید که تا زمانى که او کتاباش را مىنوشته، عمر امام عصر علیه السّلام، عمرى متعارف بوده و از ناحیهى طول عمر آن حضرت، هنوز پرسشى در اذهان آحاد جامعهى اسلامى وجود نداشته است و دانشمند یاد شده نیز، احتمالاً، به همین دلیل، متعرض این مسئله نشده است. از همینجا مىتوان حدس زد که درگذشت این عالم بزرگوار، به احتمال زیاد، قبل از سال ۳۷۵ ه. ق بوده است؛ زیرا، مشکل طول عمر، در دهههاى پایانى سدهى چهارم ه ق مطرح بوده است و دانشمندانى که در این زمان مىزیستهاند، متعرّض آن شدهاند.
مرز نهایى عمر متعارف
شواهد موجود، نشان مىدهد که در دهههاى آخر سدهى چهارم ه.ق، دانشمندان و تودههاى مردم، مرز نهایى عمر متعارف را صد و بیست سال مى دانستهاند و عمر مبارک امام زمان علیه السّلام در سال ۳۷۵ ه.ق از این حدّ گذشته و حالت غیرمتعارف پیدا کرده است. از این زمان به بعد، در میان بخشهایى از مردم، و حدّاقل در میان افراد بهانهجو، پرسشهایى در مورد طول عمر آن حضرت پدید آمده است.
شیخ صدوق نخستین پژوهندهى طول عمر امام مهدى علیه السّلام
اسناد و مدارک موجود، نشان مىدهد، نخستین دانشمندى که به طرح مسئلهى طول عمر امام زمان علیه السّلام پرداخته، ابو جعفر محمّد بن على ابن بابویه قمى، معروف به (شیخ صدوق) (در گذشتهى ۳۸۱ ه.ق) است. وى، در کتاب خود، کمال الدین و تمام النعمه(۵) به تفصیل، به مسئلهى طول عمر پرداخته و به پرسشهاى مخالفان مسئلهى طول عمر امام مهدى علیه السّلام پاسخ گفته است.
وى، فصل جامعى از کتاب یاد شده را به زندگى (معمّرین) اختصاص داده است و دهها نفر از معمّرین را که عُمرى بیش از صد و بیست سال داشتهاند، نام مىبرد و شرح حال و زندگى هر یک از آنان را به صورت مختصر ذکر مىکند.
در میان این جمعیّت، که بسیارى از آنان قبل از اسلام و شمارى پس از اسلام مىزیستهاند – عُمرهایى بین صد و بیست تا سه هزار سال به چشم مىخورد.
مؤلف ارجمند، در پایان این فصل از کتاب خود مىنویسد:
خیرهایى که در مورد افراد داراى عمر طولانى ذکر کردم، اختصاص به شیعه ندارد، بلکه مخالفان ما نیز این خبرها را از طرق مختلف نقل کردهاند و بر آن صحه گذاردهاند.(۶)
از نبى اکرم صلّى اللّهُ علیه وآله وسلّم نیز روایت شده که فرمود:
آن چه در میان امّتهاى پیشین روى داده، همانند آن، در میان این امّت نیز وجود خواهد داشت.
حال که عمر طولانى در میان پیشینیان به حقیقت پیوسته، چرا برخى قائم آل محمد صلّى اللّهُ علیه وآله وسلّم را به خاطر عُمر طولانىاش انکار مىکنند، بخصوص که در مورد ایشان، خبرهاى فراوانى از نبى اکرم صلّى اللّهُ علیه وآله وسلّم و امامان معصوم علیه السّلام به ما رسیده است(۷)؟!
قابل ذکر است که مرحوم صدوق، مسئلهى طول عمر حضرت مهدى علیه السّلام را تنها از طریق (تجربهى تاریخى) و افراد داراى عمر طولانى، مورد بررسى قرار داده، و متعرض سایر ادلهاى که در بحث طول عمر مىتوان بدان استناد کرد، نشده است.
سدهى پنجم
۱- شیخ مفید
عالم دیگرى که در اویل سدهى پنجم ه.ق، به مسئلهى طول عمر امام زمان علیه السّلام پرداخته، محمّد بن محمّد بن نعمان، معروف به (شیخ مفید)، (۴۱۳ – ۳۳۶ ه.ق) است.
وى امکان طول عمر را در مورد حضرت مهدى علیه السّلام از دو دیدگاه مورد بررسى قرار داده است:
نخست، از راه تجربهى تاریخى وارد شده است و جمع زیادى از پیروان ادیان و ملل مختلف را که عمرى دراز داشتهاند، ذکر کرده، سپس با استناد به قرآن، از نوح پیامبر علیه السّلام نام مىبرد که در میان قوماش، نهصد و پنجاه سال اقامت کرد(۸).
۲- کراجکى
عالم دیگر سدهى پنجم، محمّد بن على بن عثمان کراجکى (در گذشتهى ۴۴۹ ه.ق) است. وى، از جملهى عالمانى است که به تفصیل، پیرامون مسئلهى طول عمر امام مهدى علیه السّلام سخن گفته و اثر مستقلى به نام کتاب البرهان على صحّه طول عمر الأمام صاحب الزمان تألیف کرده است.(۹)
دانشمند یاد شده، نخست، به قرآن کریم استناد مىکند و عمر طولانى نوح و خضر را یادآور مى شود، سپس از ابلیس نام مى برد که به تصریح قرآن، از روزگار آدم، و حتّى پیش از آن، تاکنون زنده است.
وى، سپس، جمع کثیرى از معمّرین را ذکر مىکند که از عُمر دراز برخوردار بودهاند، و عمر طولانىِ آنان، افزون بر امّت اسلامى، مورد قبول یهودیان و مسیحیان نیز قرار دارد.(۱۰)
۳- شیخ طوسى
سومین دانشمندى که در سدهى پنجم، متعرض مسئلهى طول عمر شده و براى پاسخگویى به این مشکل، به چاره جویى پرداخته، محمّد بن حسن طوسى (۴۶۰ – ۳۸۵ ه.ق) است.
وى، در کتاب الغیبه، مسئلهى طول عُمر حضرت مهدى علیه السّلام را از دو منظر مورد بررسى قرار داده است:
نخست، به احادیثى تمسک مىکند که صاحبان صحاح اهل سنّت در مورد دجّال نقل کردهاند که در زمان رسول خدا علیه السّلام متولّد شده است و به حیات خود ادامه مىدهد تا در آخر الزمان خروج کند.
دوم، به (تجربهى تاریخى) استناد مىکند و نمونههاى متعدّدى از (معمّرین) را ذکر مىکند(۱۱)
سدهى ششم
امین الاسلام طبرسى
امین الاسلام فضل بن حسن طبرسى، از دانشمندان سدهى ششم ه.ق است. نظر به این که عمر طولانى هم در قرآن آمده، مانند عمر نوح و مسیح، و هم مورّخان، در تاریخ، از افرادى با عمر طولانى نام بردهاند، به همین دلیل، دانشمند یاد شده، طول عمر را مسئلهاى عادى مىداند و آن را امرى خارق العاده به شمار نمىآورد و معتقد است که طولانى شدن زمان، وجود حیات را نفى نمىکند.
وى، افزون بر استناد به دو دلیل گذشته، به قدرت الهى نیز تمسک مىکند و مىنویسد:
حال که ثابت شد که خداوند سبحان، به شمارى از انسانها، اعم از پیامبران و غیر آنان، عمر طولانى داده و این اقدام بر خلاف قدرت و حکمت خداوند نیست، چرا عُمر طولانى صاحب الزمان علیه السّلام انکار مىشود، بخصوص که او، حجّت خداوند بر بندگاناش است و خلیفهى خدا است در زمین؟!
آرى، خداوندى که به نوح و خضر و عیسى و… عمر طولانى داده، قادر است به امام صاحب الزمان علیه السّلام نیز عمر طولانى دهد. دانشمند یاد شده، سپس از نگاه اعجاز به مسئلهى طول عمر مىنگرد؛ چرا که پیامبران و امامان، از قدرت اعجاز برخوردارند(۱۲) و ممکن است در مسئلهاى مانند طول عمر، از آن بهره گیرند.(۱۳)
سدهى هفتم
۱- خواجه نصیر طوسى
خواجه نصیر الدین طوسى (۶۷۲ – ۵۹۷ ه.ق) در بررسى مسئلهى طول عمر، از دو دلیل استمداد جسته است:
نخست، به دلیل قدرت و علم خداوند تمسک مىکند و مىگوید، کسى که اعتقاد داشته باشد که خداوند، قادر و عالم است، مسئلهى طول عمر نزد او، امرى بعید نخواهد بود.
سپس، از دلیل (تجربهى تاریخى) بهره مىگیرد و از افرادى نام مىبرد که از عمر درازى برخوردار بودند و هم اکنون نیز زندهاند، مانند خضر و الیاس (از پیامبران) و دجّال و سامرىّ (از شقاوتمندان).
وى در بیان نتیجهى بحث مىنویسد:
حال که در دو سوى این مسئله، یعنى هم در جانب پیامبران خدا و هم در جانب دشمنان خدا، داشتن طول عمر جایز است، چرا در جانب وسط که اولیاى خدا باشند، طول عمر جایز نباشد؟!(۱۴)
۲- محقّق اربلى
على بن عیسى اربلى (در گذشتهى ۶۹۳ ه.ق) مسئلهى طول عمر را امرى عادى به حساب مىآورد و براى اثبات آن، نخست، به قرآن کریم استناد. مىکند که به صراحت، عمر طولانى را براى نوح پیامبر مورد تأیید قرار داده است. سپس به روایاتى تمسّک جسته است که براساس آن، خضر. طولانىترین عُمر را در میان فرزندان آدم دارد.
وى، آنگاه، به تاریخ مراجعه مىکند و شمار زیادى از افراد داراى عمر طولانى را نام مىبرد که پیش از اسلام و یا معاصر بعثت رسول اکرم صلّى اللّهُ علیه وآله وسلّم در میان عرب و غیرعرب مىزیستهاند.
وى، سپس، به دلیل قدرت خداوند تمسک مىکند و طول عمر حضرت مهدى علیه السّلام را در پرتو قدرت الهى، کاملاً، ممکن و عملى مىداند.(۱۵)
قابل ذکر است که محقّق اربلى. در بحث طول عمر، تا حدود زیادى تحت تأثیر امین الاسلام فضل بن حسن طبرسى قرار دارد.
۳- ابن میثم بحرانى
کمال الدین میثم بن على بن میثم بحرانى (۶۹۹ – ۶۳۶ ه.ق)، مسئلهى طول عمر حضرت مهدى علیه السّلام را نه یک اشکال، بلکه آن را یک استبعاد مىداند و براى رفع استبعاد، به سه دلیل تمسک مىکند:
نخست، به (تجربهى تاریخى) استناد مىکند و با مراجعه به اخبار معمّرین، مقدار عمر حضرت مهدى علیه السّلام، و حتّى بیش از آن را امرى عادى به حساب مىآورد. سپس، به قرآن مراجعه مىکند و از اقامت نهصد و پنجاه سالهى نوح در میان قوماش نام مىبرد. آنگاه به سنّت مراجعه مىکند و از داستان خضر و الیاس و دجال و سامرىّ نام مىبرد. حیات این دو پیامبر و حیات دجّال و سامرى، مورد اتفّاق فریقین است.(۱۶)
سدهى هشتم
علاّمهى حلّى
حسن بن یوسف بن مطّهر، معروف به علاّمهى حلّى، (۷۲۶ – ۶۴۸ ه.ق) از بزرگان علماى شیعه در سدهى هشتم ه.ق است.(۱۷)
دانشمند یاد شده، مسئلهى طول عمر حضرت مهدى علیه السّلام را نه یک اشکال، بلکه یک استبعاد مىداند، آن هم استبعادى ضعیف.
وى، براى رفع استبعاد، به دو دلیل تمسک مىکند:
نخست، اینکه امکان عمر طولانى، امرى مسلّم و تردیدناپذیر است.
دوم اینکه عمر طولانى، در گذشتهى تاریخ، واقع شده است.(۱۸)
پی نوشتها
(۱) ر.ک: (امام مهدى منتظر در نهجالبلاغه)، نوشتهى مهدى فقیه ایمانى. در این کتاب، نام صد و دو نفر از دانشمندان اهل سنّت ذکر شده که همگى، به ولادت امام مهدى علیه السّلام در سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ ه.ق تصریح کردهاند.
در کتاب دفاع عن الکافى نوشتهى هاشم حبیب العمیدى، جلد دوم، بیست و شش نفر به این آمار افزوده شده است.
(۲) سالنامهى پارس، ص ۱۰۰ (نقل از کتاب شیعه چه مىگوید؟ ص ۲۸۷، حاج سراج انصارى).
(۳) شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار، چاپ مؤسّسهى انتشارات اسلامى وابسته به جامعهى مدرسین حوزهى علمیّهى قم.
(۴) طبقات أعلام الشیعه، آقا بزرگ تهرانى، ج ۱، ص ۲۳۰، دارالکتاب العربى، چاپ یکم، ۱۳۹۰ ه. ق.
(۵) کمال الدین و تمام النعمه، ص ۵۷۶ – ۵۵۳.
(۶) قابل ذکر است که شمارى از دانشمندان اهل سنت، از جمله ابو حاتم سیستانى، کتاب مستقلى در مورد (معمّرین) تألیف کرده است.
(۷) کمال الدین و تمام النعمه، ص ۵۷۶.
(۸) مضفات شیخ مفید، ج ۳، ص ۱۰۳ – ۹۳، با تحقیق سیّد محمد قاضى، چاپ کنگرهى هزارهى شیخ مفید، چاپ اوّل، سال ۱۴۱۳ ه.ق
(۹) این کتاب، هم اکنون بخشى از جلد دوم کنز الفوائد را تشکیل مىدهد.
(۱۰) ) کنز الفوائد، محمّد بن على بن عثمان کراجکى، ج ۲، ص ۱۵۸ – ۱۱۴، با تحقیق شیخ عبدالله نعمه، انتشارات دارالذخائر، قم، ۱۴۱۰ ه.ق.
(۱۱) ۱۱) کتاب الغیبه، محمّد بن حسن طوسى، ص ۱۲۶ – ۱۱۳، با تحقیق عبادالله تهرانى و على احمد ناصح، مؤسسّهى معارف اسلامى، قم، چاپ اوّل، ۱۴۱۱ ه.ق.
(۱۲) پیروان برخى از فرق اسلامى، این اقدام اولیا را کرامت نامیدهاند، نه معجزه.
(۱۳) اعلام الورى یأعلام الهدى، امین الاسلام فضل بن حسن طبرسى، ج ۲، ص ۳۱۰ – ۳۰۵ با تحقیق مؤسّسهى آل البیت، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه.ق.
(۱۴) تلخیص المحصل (المعروف به (نقدالمحصّل))، خواجه نصرالدین طوسى، ص ۴۳۳، دارالاضواء، چ دوم، بیروت، لبنان، ۱۴۰۵ ه.ق.
(۱۵) کشف الغمه فی معرفه الأئمه، على بن عیسى اربلى، ج ۲، ص ۴۸۸، به بعد، با تحقیق سیدهاشم رسولى، چاپ علمیّه، قم، ۱۳۸۱ ه.ق.
(۱۶) قواعد المرام فی علم الکلام، کمال الدین میثم بن على بن میثم بحرانى، ص ۱۹۱، چا مهر، چاپ اوّل، قم، ۱۳۹۸ ه.ق.
(۱۷) طبقات أعلام الشیعه، آقا بزرگ تهرانى، ج ۵. ص ۵۲ دارالکتاب العربى چاپ اول ۱۹۷۵ م.
(۱۸) مناهبح الیقین فى اصول الدین، علامه، حسن بن یوسف بن مطهّر حلى، ص ۳۳۰، با تحقیق محمدرضا انصارى قمى، چاپ اول، ۱۴۱۶ ه.ق.
غلام حسین زینلى