زنان عاشورایی

«زنان عاشورایی» بیانی تاریخی- روایی از واقعه عاشورا با رویکردی خاص است. شاید در مقاتل و کتاب‌ های مختلف، درباره‌ سید شهیدان، امام حسین(ع) و یاران ایشان و نحوه‌ شهادتشان خوانده‌‌باشید ولی…

در پشت میدان کربلا و در جایی که با نام «خیمه‌ ها» از آن یاد می‌ کنیم، زنانی بودند که شاید بدون آنها نخل کربلا، به ثمر نمی‌ رسید. این کتاب زنان حاضر در کربلا را معرفی و نقش آنها را بیان می‌ کند.

عاشورایی - زنان عاشورایی

چرا امام حسین(ع) زنان و فرزندان را با خود همراه ساخت؟

امام(ع) وقتی دست به اين اقدام شهادت طلبانه زد كه دانست به شهادت خواهد رسید و خاندانش رنج اسارت را تحمل خواهند كرد؛ اما با وجود اين تنها همین اقدام می توانست او را در هدفش یاری رساند.

امام حسين(ع) كاملاً از اين حقیقت آگاه بود كه پیروزی از طریق قدرت موقتی است، ولی پیروزی كه از طریق رنج و جانبازی به دست آید، ابدی است و در وجدان بشری اثر جاودان می گذارد.

امام(ع) می خواهد بعد از شهادت، حادثه كربلا به علت انحراف جامعه در طی نیم قرن پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) و منزوی نمودن اهل بیت(ع) و نیز تبلیغات دشمن و…، مخفی نماند و پیام آوری خون شهدای كربلا، به دست اسرای باقیمانده از حادثه عاشورا انجام پذيرد.

امام حسین(ع) به طریقه ‏های مختلف مانند روايت از پيامبراكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و نیز رویای صادقه خویش، تأييد اين انتخاب خود را از خداوند متعال دريافت می نمايد و بر یقین ايشان در صحت انتخاب این راه می افزاید.

امام حسين(ع): اراده خداوند بر اين تعلق گرفته كه مرا كشته، خاندان مرا اسير و گرفتار بيند.

بانوان همراه: فاطمه(س)، دختر امام حسن(ع)

فاطمه دختر امام حسن‏ مجتبی(ع) و همسر امام سجاد(ع) و مادر امام محمّدباقر(ع) و برادرانش حسن و حسین و عبدالله است.

وی همراه عموی بزرگوارش امام حسین(ع) رهسپار کربلا شد و پس از آن در سلک اسیران به شام رفت و در کلیه مصائب با سایر اهل بیت(ع) شریک و سهیم بود.
محلاتی می نویسد: چه گذشت به این مخدره که از یک سو شوهر بیمار خود را در زیر غل و زنجیر بالای شتر بنگرد و طفل چهار ساله (امام باقر(ع)) خود را گرسنه و تشنه ببیند و خودش محتاج خرقه ای باشد که خود را از نامحرمان بپوشاند و از سوهای دیگر سرهای خویشاوندان خود را به نیزه بنگرد.

امام صادق (ع) درباره‏اش فرمود: بانویی راستگو و درستکار بود. زنی همپایه او در خاندان امام حسن(ع) نبوده است.

بانوان همراه: کبْشه، کنیز امام حسین(ع)

کبْشه که کنیه اش ام سلیمان است کنیز یا خدمتکار امام حسین(ع) بود. امام(ع) وی را به هزار درهم خرید.

او در خانه مادر فاطمه صغری(س) خدمت می‏ کرد. سلیمان پسر کبشه، غلام امام حسین(ع) بود. کبشه به همراه مولایش راهی کربلا شد و پس از آن به مدینه بازگردانیده شد. همسر کبشه نیز از اصحاب امام حسن(ع) بود.

سلیمان ، پیک امام حسین(ع) به سوی رؤسا و اشراف بصره بود که عبیدالله بن زیاد دستور داد گردنش را بزنند. سلیمان همان غلامی است که در زیارت ناحیه، نامش آمده است.

ام‏ سلیمان زنی عالم، فاضل و نیکوکار بود. وی شاهد همه سختی ها و مصیبت های وارد بر خاندان رسول الله(ص) بود و همه را در راه خدا تحمل کرد.

 

بانوان همراه: فضة خادمه

فضه خدمتکار حضرت زهرا(س) دختر گرامی رسول خدا(ص) است. آن حضرت خود وی را برای کمک به فاطمه(س) تعیین فرمود.

فضه از نظر ایمان و تقوا و زهد و ورع در درجه عالی قرار داشت و محبّتش به اهل بیت (ع) مشهور است. وی شاگرد فاطمه(س) در تربیت بود و پیوسته ملازم آن حضرت بود.

فضه نسبت به مولای خود چنان تسلیم بود که گرسنه بود هرگاه ایشان گرسنه بودند. تشنه بود هنگامی که ایشان تشنه بودند. نمی خوابید. هنگامی که ایشان نمی خوابیدند. روزه می گرفت وقتی که ایشان روزه‏ گرفتند.

ابوالقاسم قشیری درکتابش آورده است روزی در بیابان از قافله باز ماندم. زنی را دیدم، پرسیدم کیستی؟ گفت: «و قُل سَلامٌ فَسَوف تَعلَمون …» تا آخر گفتارش. در این گفت و گو هر سؤالی که قُشَیری کرده، این خانم با آیه قرآن پاسخ داد.

سرانجام پسران او را می بیند و از ایشان می پرسد که این زن کیست ؟ آنها گفتند: فضه خادمه فاطمه زهرا(س) است و بیست سال است که فقط با آیات قرآن تکلم می نماید.

فضه بعد از صدیقه کبری(س) در خدمتگزاری حضرت زینب(س) مساعی کرد و به‏ همراهی آن صدیقه صغری یعنی حضرت زینب(س) به زمین کربلا آمد و در محنت های اهل بیت(ع) شریک و سهیم بود.

وی پس از بازگشت به مدینه، دوباره به‏ احتمال زیاد همراه زینب(س) به شام برگشت و پس از وفات، در باب الصغیر مدفون شد.

بانوان همراه: اُم عَمرو جُناده انصاری، همسر جناده بن کعب انصاری

نامش بحریه بنت مسعود الخزرجی است. همسر جناده بن ‏کعب انصاری از شهدای کربلا است.
جناده بن کعب از مکه همراه امام حسین(ع) به کوفه آمده و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید. پسرش عمرو بن جناده نیز در کربلا شهید شد.

عمرو چون می ‏خواست به میدان رود، امام فرمود: پدر این جوان کشته شد، شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود. گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است.

عمروی جوان به میدان رفت و رجز خواند جنگید تا کشته شد و سر او را به طرف سپاه امام حسین(ع) افکندند.

مادرش آن سر را برداشت و گفت: چه نیکو جهاد کردی پسرم! ای شادی قلبم! ای نور چشمم! سپس سر را پرتاب کرد و با آن کسی را کشت، سپس چوبه خیمه را برداشت و حمله کرد که به‏ وسیله آن بجنگد. امام حسین(ع) مانع شد و او را به خیمه زنان برگرداند. نام عمرو بن جناده در زیارت ناحیه-مقدسه هم آمده است.

جلوگیری زینب از قتل امام سجّاد(ع) در مجلس ابن زیاد

سید بن طاووس می نویسد: در مجلس ابن زیاد در کوفه، نگاه ابن زیاد متوجه امام علی بن الحسین(ع) شد و گفت: این کیست؟ گفتند: او علی پسر امام حسین(ع) است! ابن زیاد گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟!

امام سجّاد(ع) فرمود: «من برادری داشتم که نام او نیز علی بن الحسین بود و این قوم او را کشتند!» ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت! امام سجّاد(ع) فرمودند: «خداوند است که جان ها را هنگام مرگ آنها می گیرد و کسانی را که نمرده اند، به هنگام خواب قبض روح می فرماید.»

ابن زیاد گفت: آیا تو هنوز جرأت داری که جواب مرا بدهی! این را بیرون برده و گردنش را بزنید! حضرت زینب(س) به محض شنیدن این فرمان (قبیح) فرمودند: «ابن زیاد! توکه دیگر کسی را برای ما باقی نگذاشتی، حالا اگر می خواهی او را بکشی، پس مرا نیز همراه او بکش!»

امام علی بن الحسین(ع) فرمودند: «عمه جان! آرامش خود را حفظ نما و ساکت باش تا من با او صحبت کنم.» امام سجّاد(ع) سپس به ابن زیاد نگریست و فرمود: «ای پسر زیاد! آیا مرا با کشتن تهدید کنی؟ آیا هنوز نمی دانی که کشته شدن عادت ما و شهادت مایه بزرگواری ماست!»

سپس ابن زیاد فرمان داد که امام علی بن الحسین(ع) را به همراه خاندان حسین(ع) به خانه ای به عنوان زندان که مجاور مسجد اعظم کوفه بود، انتقال دهند.

حضرت زینب سلام الله علیها دختر امام علی(ع) فرمودند: «هیچ زن عربی، حق ملاقات با ما را ندارند و فقط کنیزان اجازه دیدار ما را دارند! چرا که آنها نیز همانند ما طعم اسارت را چشیده اند!»

زینب صبور: مراقبت از جان امام سجّاد(ع) در عصر عاشورا

محدث قمی در ضمن وقایع عصر عاشورا از کتاب «اخبار الدول» قرمانی نقل می کند که وقتی آن بی شرمان به خیمه های امام(ع) ریختند و غارت خیمه ها و سوزاندن آنها را آغاز کردند شمر بن ذی الجوشن پیش آمد و آهنگ قتل علی بن الحسین(ع) کرد که در آن زمان بیمار بود.

در این هنگام زینب دختر علی بن ابی طالب(ع) بیرون آمد و گفت: به خدا سوگند نمی گذارم او را بکشید مگر این که من هم کشته شوم!

شمر که چنان دید از کشتن آن حضرت صرف نظر کرد.

بانوان همراه: اُم عَمرو جُناده انصاری، همسر جناده بن کعب انصاری

نامش بحریه بنت مسعود الخزرجی است. همسر جناده بن ‏کعب انصاری از شهدای اسماعیل شفیعی سروستانی کربلا است.
جناده بن کعب از مکه همراه امام حسین(ع) به کوفه آمده و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید. پسرش عمرو بن جناده نیز در کربلا شهید شد.

عمرو چون می ‏خواست به میدان رود، امام فرمود: پدر این جوان کشته شد، شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود. گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است.

عمروی جوان به میدان رفت و رجز خواند جنگید تا کشته شد و سر او را به طرف سپاه امام حسین(ع) افکندند.

مادرش آن سر را برداشت و گفت: چه نیکو جهاد کردی پسرم! ای شادی قلبم! ای نور چشمم! سپس سر را پرتاب کرد و با آن کسی را کشت، سپس چوبه خیمه را برداشت و حمله کرد که به‏ وسیله آن بجنگد. امام حسین(ع) مانع شد و او را به خیمه زنان برگرداند. نام عمرو بن جناده در زیارت ناحیه-مقدسه هم آمده است.

 

ادامه دارد …

%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86 %D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C 310x165 - زنان عاشورایی

منبع : کتاب زنان عاشورایی 

همچنین ببینید

=با امام عصر (ع) در عزای امام حسین (عهمراه)

گزيده‌اي از زيارت ناحية مقدسه...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *