عنایات امام زمان(ع) به علما و اندیشمندان
حسین رضاییفرد
اشاره :
فقها، مراجع و علمای با تقوای شیعه همواره مورد عنایت ویژه حضرت بقیهالله(ع) بودهاند؛ به نحوی که گروهی از آن بزرگواران به شرف بزرگ درک حضور مبارک آن حضرت نایل شده یا صدای ملکوتی و نغمه دلنواز ایشان را شنیدهاند یا به گونههای مختلف؛ مانند تقدیر و تشکر، دعای خیر، ارشاد و راهنمایی، تصحیح اشتباهات، پاسخ به سؤالات و… مشمول لطف و عنایت آن حضرت(ع) واقع شدهاند.از جمله این عنایات ویژه دستور حضرت ولیعصر(ع) به برخی از علما و اندیشمندان شیعه جهت تألیف کتاب است، که در این نوشتار به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
۳. شهید آیتالله سیدحسن شیرازی (۱۳۵۴-۱۴۰۰ق.)
ایشان در سال ۱۳۵۴ق. در خاندانی اصیل و پرهیزکار پا به عرصه وجود گذارد. پدر بزرگوارش آیتالله سید مهدی شیرازی است که نسبش در نهایت به حضرت ابا عبدالله(ع) میرسد.
در جوانی همراه پدر بزرگوارش به کربلا آمد و به فراگیری علوم اسلامی پرداخت و به زودی قریحه ذاتی و هوش و استعداد فوقالعادهاش آشکار گشت. پس از گذراندن مراتب تحصیل در کنار برادرش سرپرستی حوزه علمیه کربلا را به عهده گرفت. سپس به لبنان مهاجرت و «مؤسسه دارالصادق» را تأسیس نمود. پس از سقوط حکومت بعث، به عراق بازگشته و به نوشتن مقالات روشنگر علیه حکومت وقت در مجلات مختلف پرداخت که خود مؤسس و سردبیر برخی از آنها بود.
در سال ۱۳۸۹ ق. از طرف حزب بعث دستگیر و ماهها تحت شدیدترین شکنجههای دژخیمان بعثی قرار داشت و با اینکه دستگاه حاکمه عراق تصمیم به شکنجه و در نهایت قتل وی را داشت بهطور معجزهآسایی از زندان آزاد گشته و به لبنان و سوریه سفر نمود.
آن شهید، برای ایجاد پایگاهی مذهبی جهت تبلیغ مبانی اسلامی و تقویت مواضع شیعه در منطقه «برج البراجنه» در بیروت، حوزه علمیه لبنان را تأسیس نمود و با تماسهای مکرر با علویان لبنان و سوریه موجبات نزدیکی و تفاهم علویان و شیعیان را فراهم نمود.
ایشان، در ده سال آخر عمر شریفشان با مسافرتهای بسیاری که به کشورهای لبنان، سوریه، اروپا، استرالیا و آفریقا انجام داد مؤسسات تربیتی، فرهنگی، دینی و اجتماعی فراوانی را در این کشورها پایهگذاری نمود.
در سال ۱۳۹۴هجری هسته اولیه تشکیل حوزه علمیه زینبیه در کنار مرقد مطهر حضرت زینب کبری(ع) را ایجاد نمود. و سه سال بعد «جماعه العلماء» را با سرپرستی خود تأسیس نمود که منشأ خدمات فراوان گردید.
به دلیل عشق و علاقه شدیدی که به اهل بیت پیامبر(ص) داشت، طرح تعمیر قبور ائمه بقیع(ع) را در سر میپروراند و در این راه اقداماتی را پیگیری میکرد که متأسفانه موفق به تحقق آنها نشد و سرانجام در شانزده جمادیالثانی ۱۴۰۰ق. زمانی که آیتالله سید حسن شیرازی از هتل محل سکونتش در بیروت خارج شده و جهت شرکت در مجلس یادبودی که به مناسبت شهادت آیتالله سید محمد باقر صدر ترتیب داده بودند در حرکت بود، به وسیله دو نفر مزدور مسلح در سن ۴۷ سالگی به فیض عظیم شهادت نایل و پیکر مطهرش به شهر قم منتقل و در مسجد موزه در مجاورت حرم دختر موسی بن جعفر(ع) به خاک سپرده شد.
تألیف کتاب کلمهالإمام المهدی(ع)
کتاب کلمه الإمام المهدی(ع) مشتمل بر سه جلد به شرح زیر است:
۱. توقیعات و نامهها؛
۲. ادعیه و زیارات؛
۳. بیانات.
این کتاب ارزشمند محصول تلاش چندین ساله عالم مبارز و دانشمند جلیلالقدر آیتالله سید حسن شیرازی است. برای آگاهی بیشتر از انگیزه نگارش آن جالب است که حقیقت را از زبان خود نویسنده بزرگوار آن که برای شاگردانش نقل نموده؛ بشنویم:
در آن زمان که در عراق در زندان بعثیها بهسر میبردم و وحشیانه مرا شکنجه و آزار میدادند. روزی دست توسل به دامان مولایم حضرت بقیهالله(ع) زده و از وی درخواست نجات و آزادیم را کردم و با او پیمان بستم که اگر از این زندان آزاد شوم، مجموعه فرمودهها و نامهها، دعاها و زیارات حضرت را جمعآوری کنم. روزها و شبها سپری میشد، ماهها یکی بعد از دیگری میگذشت تا اینکه بالاخره دوران سختی و شکنجه و زندان به سر رسید و به برکت دعای حضرت از زندان بیرون آمدم و الحمدللَّه سختیها پایان یافت.
بعد از چند روزی یکی از دوستان نزد من آمده و گفت: شخصی بزرگوار و نورانی را در خواب دیدم و به من گف: «برو به سید حسن شیرازی بگو زمان وفا به عهد و پیمانی که با صاحبالامر(ع) در تألیف کتاب بستهای رسیده است».
این شخص اصلاً از داستان قرارداد و عهد من خبر نداشت؛ زیرا من به هیچکس نگفته بودم. تصمیم گرفتم این کار را شروع کنم ولذا به جمعآوری و تهیه مدارک لازمه آن پرداختم.
بعد از مدتی شخص دیگری نزد من آمد بدون اینکه بین او و شخص اول رابطه و آشنایی باشد، عین مطالب آن شخص را به من گفت که در خواب دیدم حضرت بقیهالله(ع) از تو مطالبه عهد و قرارداد کتاب را میکند. تصمیم و عزم من بر تألیف کتاب قطعی شد و شروع به نوشتن کتاب کلمه الامام المهدی(ع) نمودم. بعد از آنکه بخش عمدهای از کتاب را نوشته بودم، شبی در خواب دیدم که شخصی با شکوه و وقار و با قدی بلند و صورتی زیبا دارای هیبت پیامبران و جلال صدیقین و وقار خاشعین، جامهای سفید رنگ پوشیده، به سوی من آمد.
من گمان کردم که او حضرت بقیهالله(ع) است به احترام او از جای حرکت کرده و به پیشواز او رفتم نزدیک او که رسیدم دستش را گرفتم که ببوسم لکن او از من جلو افتاده و دست مرا بوسید. وقتی دست مرا بوسید، یقین کردم که خود حضرت نیستند. لذا اسم او را پرسیده و گفتم شما کیستید؟ گفت: من از سوی ولی خدا آمدهام، در عالم خواب احساس کردم که او از سوی امام زمان(ع) آمده تا برای تألیف کتاب از من قدردانی کند. و این اولین بار بود که برای نوشتجات خود چنین خوابی میدیدم، از خداوند متعال خواستارم که این اثر را به خشنودی خود همراه ساخته و آقا و مولایم امام زمان(ع) را نیز از من خشنود سازد که او خود
وسیله خشنودی خداوند از من است.۱
ماهنامه موعود شماره ۵۱
پینوشتها:
۱ . کلمه الامام المهدی(ع)، آیتالله سید حسن شیرازی، مترجم: سید حسن افتخار زاده سبزواری، نشر آفاق، ۱۴۰۷ق.