مظلوم ترين امام معصوم

a1702c8fc5dd24cb2ed79c9ce8ed72c3 - مظلوم ترين امام معصوم

شب از نیمه گذشته است , ساعت یک و ده دقیقه بامداد را نشان می دهد; سکوت شبانه را گاهی صدای زوزه اتومبیلی که شتابنده می‌گذرد , درهم می‌شکند. اهل خانه در خوابند و من به انبوه کتابهائی می نگرم که پیرامون زندگی و ظهور امام همام , حضرت اباصالح المهدی علیه السلام نوشته شده است . آنها را از میان کتابخانه جمع آوری کرده ام تا در نوشتن مقاله ای که می خواهم بنویسم , یاریم دهند. اما چه باید بنویسم مستاصل مانده ام . پیش از این چند ورقی را سیاه کرده ام

 

شب از نیمه گذشته است , ساعت یک و ده دقیقه بامداد را نشان می دهد; سکوت شبانه را گاهی صدای زوزه اتومبیلی که شتابنده می‌گذرد , درهم می‌شکند. اهل خانه در خوابند و من به انبوه کتابهائی می نگرم که پیرامون زندگی و ظهور امام همام , حضرت اباصالح المهدی علیه السلام نوشته شده است . آنها را از میان کتابخانه جمع آوری کرده ام تا در نوشتن مقاله ای که می خواهم بنویسم , یاریم دهند. اما چه باید بنویسم مستاصل مانده ام . پیش از این چند ورقی را سیاه کرده ام , اما هیچکدام چنگی به دلم نمی زند. می خواهم در کوتاهترین و زیباترین جملات , بهترین و رساترین تصویر را از وجود مقدس او ارائه کنم.

درد و داغ دوازده قرن انتظار را در سینه دارم . ساعتی قبل سخت گریسته ام . صدای پای دخترکم را که از پله ها بالا می آمد , شنیدم . اشک را از صورتم پاک کردم . نمی خواستم شاهد گریه ام باشد. دخترکم چه می داند که گریه من برای چیست ! شاید او هم روزی در خلوت خود با یاد امام مهدی علیه السلام بگرید. همچنانکه پدرانمان در ماتم فراق او گریسته بودند. حالا نوبت نوشتن است . بی جهت نیست که قدما می‌گفتند :

گریه بر هر درد بی درمان دواست

روزگار عجیبی است . واژه ها را نیز مانند اسم کوچه ها و خیابانها و شهرها عوض می‌کنند. به جای گریه که مظهر سوگ شکوهمند شرقی ماست , واژه خنده را گذاشته‌اند که مظهر جلافت و غفلت غربی است . به راستی که خنده , نماد غفلت است و گریه نماد معرفت .

بگذریم ; می خواهم در مورد سرور جهان , امید محرومان , صاحب الزمان علیه السلام مقاله ای بنویسم . می دانم که خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم هر یک به تنهائی مظهر تمام فضایل و کمالاتند , آنهم در حدی که از درک و فهم عقول انسانی بیرون است . با اینحال چه باید بگویم ! کدام زبان را یارای آن است که بزرگیها و بزرگواریهای آنان را ـ آنچنان که باید و شاید ـ باز گوید

ذهن خسته ام روی واژه (مظلومیت) متوقف می ماند. آیا مظلوم بودن , در نفس خود فضیلت است نمی دانم , اما این واقعیت را می دانم که سیره پیشوایان معصوم علیه السلام نشان می دهد که همگان همواره مظلوم بوده و هرگز ظالم نبوده‌اند! آیا به راستی امیرمومنان علی مرتضی علیه السلام نمی توانست مانند دیگران , سفاک و هتاک باشد(۱) آیا او نمی توانست مانند باند غاصبان سقیفه به ایجاد گروهی برای احراز پایگاه خلافت (که حق مسلم خود او بود) دست یازد(۲) و تزویر را به جای صداقت بنشاند همچنانکه غدر و فجور را به جای دها وکیاست(۳) و آیا فاطمه علیها السلام نمی توانست چنان سلوک کند که محبوب خلیفه دوم قرار گیرد تا آن مروارید بسیار گرانبهائی را که از سواحل عمان به مدینه آورده بودند , فرزند خطاب به او ببخشد(۴)

آیا امام ابوعبدالله الحسین علیه السلام (آخرین یادگار آل عبا) نمی توانست با تهدید و ترغیب و تحبیب دنیاپرستان , زمام قدرت را بدست گیرد بی تردید پاسخ اینگونه پرسش ها برای همگان روشن است . دوست و دشمن معترفند که اگر رعایت جانب حق از سوی آن گرامیان نبود , و پرهیز از آلودگی به فجور و ستم و نیز مراعات حق ـ آنچنانکه امیرمومنان علیه السلام فرمود ـ آنان را در موضع مظلومیت نگه داشت و شد آنچه شد , و مظلومیت آنها برای جانهای حق طلب , معیار و میزانی گردید که توانستند پس از آن حق و باطل , ارزش و ضدارزش , تقوی و هوی , غدر و دها و درنهایت تزویر و صداقت را از یکدیگر تمیز دهند. اینک به راستی آیا کدامیک از پیشوایان معصوم مظلومترند رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم که فرمود : (هیچ پیامبری به سان من آزار ندیده است)(۵) یا امیرمومنان علی علیه السلام که فرمود : ( به تعداد ریگهای زمین و ستاره های آسمان در حق من ستم رواداشته‌اند )(۶) و یا ابامحمدمجتبی و اباعبدالله الحسین علیه السلام, که هرکدام با مصائبی سنگین تر از آسمانها مواجه گشتند تصور مظلومیت یکایک ائمه اثنی عشر(که نمی خواستند حقیقت را فدای مصلحت نمایند و دنیا را به بهای دین بدست آورند) جان آشوب است . به راستی چرا دنیا چنین دجال فعل است که نیکان و صالحان را در چنبر هزاران ابتلا می‌گدازد و (ولا) را با (بلا) قرین می سازد تا دردمندی چون قاآنی شیرازی بنالد که :

زمانه نیست مگر رذل جوی و رذل پرست ستاره نیست مگر دون نواز و دون پرور

و حافظ بگوید که : آسمان , کشتی ارباب هنر می‌شکند

و یا: جز دود اهل فضل به کیوان نمی رسد

بگذریم , مصائب و مظلومیت اهل بیت پیامبر علیه السلام از دامنه و ژرفایی برخوردار است که اگر هریک را به تمام اهل عالم تقسیم کنند , چیزی افزون بجا خواهد ماند. فاجعه عاشورا , عقل ها را حیران می‌کند و تنهائی و غربت امام علی علیه السلام دلها را به آتش می‌کشد. در این کهکشان درد و داغ باید نظاره گر خون پاک هزاران هزار شهیدی بود که از خاندان علوی و فاطمی و حسنی وحسینی و در یک کلام فرزندانی از اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به جرم دفاع از اعتقاد به حقانیت ولایت معصوم به خاک ریخته شد و نیز باید شاهد شهادت و زجر و تبعید و تحقیر و… خیل عظیم مردان و زنان و کودکانی بود که فقط به دلیل شیعی بودن , تازیانه قساوت اذناب اموی , عباسی و اتباع وهابی و صهیونی آنان را از قرنها پیش تا هم اکنون در جای جای زمین متحمل شده‌اند و می‌شوند. با اینهمه اگر مدار مظلومیت را از دیر و دور تاکنون بازنگریم و در ژرفا و دامن آن تامل کنیم , به گمان راقم این سطور هیچ کس مظلومتر از وجود مقدس اباصالح المهدی , حجه بن الحسن العسکری ارواحناله الفدا نبوده و نخواهد بود.

پیش از آنکه دلایل این ادعا را بر شمارم , سخن آن عالم ربانی , استاد پدرم مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر اللهیان را به یاد می آورم که فرمود : تحمل زندگی با مشقت , از مرگ و شهادت سخت تر است ! و چرا چنین نباشد! دلاور مردی که برای دفاع از حق , در خون خود فرو می غلطد و به آنی یا ساعتی زندگی دنیا را بدرود می‌گوید تا در نعیم جاودان الهی متنعم گردد , بارها آسوده تر از فرزندی است که باید سالهای سال در غربت و انزوا با لحظه لحظه عمر خویش یادآور شهادت و رسالت او باشد. به راستی کدام دشوارتر است آنکه می میرد و اجل محتوم را به سعادت مطلوب بدل می‌کند , یا آنکه می ماند و در همه عمر درد و داغ صبوری را به جان می خرد بی حهت نیست که شاعری می‌گوید:

من که از هستی ده روزه به تنگ آمده ام وای بر خضر که محکوم به عمر ابد است

اینک بیش از یازده قرن از عمر مقدس حضرت اباصالح المهدی علیه السلام می‌گذرد. هیچ نیازی نیست که در اثبات چگونگی و راز طول عمر آن امام یگانه , ذهن را با کندوکاو در دلایل عقلی و نقلی خسته کنیم . هرکس به حقانیت کلام خداوند ایمان دارد و قدرت الهی را به تصریح قرآن در شکافتن دریا برای موسای کلیم و سخن گفتن عیسی مسیح در لحظه ولادت و تکلم سلیمان با حیوانات و زنده ماندن یونس در شکم ماهی و طول عمر نوح علی نبینا و آله و علیهم السلام(۷) و صدها نظیر این گونه خرق عادتها می پذیرد , به راحتی خواهد پذیرفت که عمر طولانی امام عصر علیه السلام به اذن الهی امری بسیار ساده و پذیرفتنی است . و اگرچه در اثبات امکان این امر , دلایل متعددی را دانشوران ایمانی در کتب مختلف بیان کرده‌اند , اما آنهمه دلیل و برهان برای کسانی است که همواره سبب ها را دیده‌اند و سبب ساز را ندیده‌اند. این سخن را نیز از استادم به یادگار دارم که , یکی از اهل معرفت ابیاتی را در توصیف قدرت بی پایان خداوند سروده بود که مضمون آن چنین است:

(ای خدا , تو آنی که از زمین مرده و سرد , ساقه سبز و تازه می رویانی , و از ساقه سبز , برگهای لطیف بیرون می آوری و بر برگها شکوفه های ظریف و بر شکوفه ها پنبه سفید و نرم را می نشانی , آنگاه ما آدمیان با نیروی ادراک و تعقل از پنبه نخ و از نخ لباس تهیه می‌کنیم . خداوندا! تو خود را در پس و پشت این وسایل و اسباب پنهان نموده ای , و اگر اراده فرمایی می توانی درخت و بوته و گیاهی از خاک برآوری که به جای پنبه , لباس آماده بر آن روئیده باشد! ) باری , سخن ما بر سر راز طولانی بودن عمر و حیات امام علیه السلام نیست , که این مهم در پرتو قدرت لایزال الهی معمای ناگشوده ای نباشد , سخن در این است که وجود مقدس او در طی این ادوار طولانی چه مصائبی را تحمل نموده‌اند. این است که در دعای ندبه می خوانیم : (عزیر علی ان تحیط بک دونی البلوی و لاینالک منی ضجیج ولاشکوی . بر من گران و ناگوار است که رنج و بلا ترا احاطه کند و ناله و شکوایی از من به تو نرسد…)

و انتظار در نفس خود از سخت ترین حالات انسانی است . با آنکه می دانیم در طی این قرون چشم های مقدس او شاهد و ناظر چه فجایع سخت و صعبی بوده است , مشاهده آن همه و نیز این همه قتل عام ها , تجاوزها , حق کشی ها , آوارگی ها و… به تنهائی کافی است تا سخن صائب تبریزی را بپذیریم که گفت :

گرم است آفتاب روز قیامت ولیک نیست سوزنده تر زسایه دیوار انتظار

انتظار جانسوزی که بیش از همه شیعیان و حق طلبان , وجود مقدس او را آزرده و هر لحظه و هر روز آن , برگی تازه بر کتاب مظلومیت او افزوده است . مظلومیتی که دامنه اش از سالهای ماقبل تولد آن یگانه , آغاز می‌شود. توضیح آنکه در تاریخ , چهره منفور کسانی را می‌یابیم که با استفاده از فرمایش رسول خدا و ائمه هدی علیه السلام درباره ظهور حضرت مهدی علیه السلام(۸), داعیه مهدویت داشته و پرچم این ادعا را برافراشتند تا به یمن آن , به آرزوهای قدرت طلبانه خود نائل شوند! کسانی چون مغیره بن سعید(۹) و عبیدالله المهدی(۱۰) از این گروهند. اینک تا آنجا که وسع صاحب این قلم است , وجوه مظلومیت امام همام اباصالح المهدی علیه السلام را درپی می آورم و به این دعا تمسک می جویم که : (اللهم ادفع عن حجتک و ولیک و خلیفتک شرالجن و الانس بمنک و کرمک).

۱ ـ اولین ستمی‌که در حق آن گرامی رواداشته‌اند , از ناحیه اعتقاد پیروان سقیفه است که می‌گویند : در آخر زمان خداوند مرد مصلحی را بوجود می آورد و او مهدی موعود است . بنابراین عقیده امام عصر علیه السلام در آخر زمان متولد خواهد شد و البته معلوم و معین نیز نیست که از نسل کیست . جلال الدین مولوی رومی در مثنوی خویش با پذیرش و تبلیغ همین ایده ابیات زیر را می آورد:

پس به هر دوری ولیی قائم است

تا قیامت آزمایش دائم است

پس امام حی قائم آن ولی است

خواه از نسل عمر خواه از علی است

مهدی هادی وی است ای راه جو

هم نهان و هم نشسته پیش رو(۱۱)

سید مصطفی موسوی گرمارودی

…………………………………………….

منبع :
(۱) نهج البلاغه ـ خطبه شقشقیه ـ ص ۴۷ ـ ترجمه فیض الاسلام .
(۲) اسرار آل محمد ـ حدیث ۴ ـ ص ۲۲۶ ـ چاپ اول ـ سال ۱۳۷۵
(۳) والله ما معاویه بادهی منی , و لکنه یغدر و یفجر , و لو لا کراهیه الغدر لکنت من ادهی الناس …. به خداوند سوگند معاویه از من زیرک تر نیست . اما او نیرنگ می‌کند و به گناه می‌گراید , و اگر نیرنگ ناشایست نبود , هر آینه معلوم می آمد که من سیاس ترین مردمانم . (نهج البلاغه , خطبه ۲۰۰ , با ترجمه آقایان : محمدی و دشتی ) .
(۴) نقش عایشه در تاریخ اسلام ـ علامه سید مرتضی عسکری , ج ۱ ص ۱۱۸
(۵) کتاب التمحیص , ص ۴ و همچنین مناقب آل ابی طالب ج ۳ ص ۴۲ و بحارالانوار ج ۳۵ ص ۵۶
(۶) بحارالانوار ج ۲۸ ص ۳۷۳ و ج ۳۷ ص ۵۱
(۷) به سرگذشت پیامبران عظیم الشان نامبرده در قرآن کریم مراجعه شود و از جمله در داستان حضرت نوح علیه السلام که می فرماید : و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فلبث فیهم الف سنه الا خمسین عاما فاخذهم الطوفان . ما نوح را برقوم خود فرستادیم و او در میان آنها هزار سال به استثنا پنجاه سال بسر برد سپس طوفان آنان را فرا گرفت . ـ قرآن . سوره عنکبوت ـ آیه ۱۴
(۸) احادیث درباره نام ونشان و ظهور امام علیه السلام به اعتراف اهل حدیث متواتر است .
(۹) مغیره بن سعید پس از در گذشت امام باقر علیه السلام ادعای مهدویت نمود و مورد لعن شیعیان قرار گرفت رجوع شود به: المقالات و الفرق ـ ابی خلف اشعری ـ ترجمه دکتر مشکور ـ ص .۱۴۸
(۱۰) عبیدالله المهدی از پیشوایان اسماعیلی که داعیه مهدویت داشت . ماخذ فوق ـ ص ۳۱۸
(۱۱) رجوع شود به عارف و صوفی چه می‌گویند از مرحوم آقا میرزا جواد تهرانی مبحث گفتار عرفا و صوفیه درباره ولی .

 

همچنین ببینید

گفتگو درباره مهدى (ع)

عبالجبار شراره‏مترجم: مصطفى شفيعى‏پس از اثبات مساله ولادت و وجود مبارك حضرت مهدى، عليه السلام، مطلب ديگرى درباره آن حضرت باقى مى ماند كه ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *