نخستين گريه کننده بر امام حسین علیه السلام

34c7216f505dec7a3d5a3a4569f125d8 - نخستين گريه کننده بر امام حسین علیه السلام

طبق آنچه که در کتب شیعی آمده اولین کسی که برای امام حسین (ع) اقامه عزا کرد آدم (ع) بوده است . نظر علمای اهل تسنن در این زمینه چه میباشد ؟ آیا آنان نیز این روایت را قبول دارند ؟ آیا در کتب ایشان روایت هایی در رابطه با اولین کسی که بر سید الشهدا(ع) اشک ریخته وجود دارد (قبل از به شهادت رسیدن آن حضرت) ؟؟

جواب:

در کتب اهل سنت مواردی از ذکر یاد ابی عبد الله علیه السلام حتی قبل از تولد ایشان وقبل از زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است :

ذکر شهادت حضرت سیصد سال قبل از بعثت

۲۸۷۴ حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمی ثنا محمد بن غورک ثنا أبو سعید التغلبی عن یحیى بن یمان عن إمام لبنی سلیم عن أشیاخ له غزوا الروم فنزلوا فی کنیسه من کنائسهم فقرأوا فی حجر مکتوب:

أیرجوا معشر قتلوا حسینا شفاعه جده یوم الحساب

فسألناهم منذ کم بنیت هذه الکنیسه قالوا قبل أن یبعث نبیکم بثلاث مائه سنه قال أبو جعفر الحضرمی وثنا جندل بن والق عن محمد بن غورک ثم سمعته من محمد بن غورک

المعجم الکبیر الطبرانی ج۳/ص۱۲۴

با روم می جنگیدیم پس به یکی از کلیساهای ایشان وارد شدیم .پس در آن سنگی بود که روی آن نوشته شده بود :

آیا امتی که حسین را می‌کشند شفاعت جد او را در روز قیامت امید دارند؟

وروینا أن صخره وجدت قبل مبعث النبی صلى الله علیه وسلم بثلاث مائه سنه وعلیها مکتوب بالیونانیه

أیرجو معشر قتلوا حسینا

التبصره ابن جوزی ج۲/ص۱۷

به ما خبر داده شد که صخره ای در بیت المقدس سیصد سال قبل ازبعثت رسول خدا پیدا شده است که بر روی آ ن با زبان سریانی نوشته شده بوده است :

آبا امتی که حسین را می‌کشند …

شبیه این دو روایت در کتب ذیل آمده است :

تهذیب الکمال ج۶/ص۴۴۲ بغیه الطلب فی تاریخ حلب ج۶/ص۲۶۵۳ صبح الأعشى فی صناعه الإنشا ج۱۳/ص۲۳۴ الخصائص الکبرى سیوطی ج۱/ص۶۳ و…

طبق اقرار برخی علمای اهل سنت حاکم نیشابوری هم شبیه این روایت را (در مورد وجود نوشته ای با این اشعار) با اضافه ای در کتاب امالی خویش آورده است اما متاسفانه اکنون این روایت در کتاب وی یافت نمی‌شود وآن اضافه این است که علاوه بر بیت مذکور در آن نوشته نام ابراهیم خلیل الله ( ظاهرا به عنوان نویسنده) موجود بوده است .

حدیث أنس أن رجلا من أهل نجران احتفر حفیره فوجد فیها لوحا من ذهب فیه مکتوب :

اترجو أمه قتلت حسینا شفاعه جده یوم الحساب

وکتب ابراهیم خلیل الله فجاؤا باللوح إلى رسول الله فقرأه ثم بکى وقال من آذانى وعترتى لم تنله شفاعتى حا فى أمالیه

تنزیه الشریعه علی بن محمد بن علی بن عراق الکنانی ج۱/ص۴۰۹

روایت انس که شخصی از اهل نجران گودالی می‌کند پس در آن لوحی از طلا پیدا کرد که در ان نوشته بود آیا امتی که …. ونوشته بود ابراهیم خلیل الله پس این لوح را به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آوردند . پس آن را خواند و گریه نمود .سپس فرمود هرکس که من را اذیت کند و خانواده ام را شفاعت من به وی نخواهد رسید – حاکم در کتاب امالی –

روایات اهل سنت در مورد اشک ریختن بر ابی عبد الله علیه السلام

اما آنچه که در کتب اهل سنت در مورد اشک ریختن برای امام حسین علیه السلام موجود است در مورد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بوده است :

ما در اینجا تنها عبارت ذهبی را که در بین اهل سنت به تعصب معروف است نقل می نماییم و قسمت های مهم را ترجمه می‌کنیم:

وقال الإمام أحمد فی مسنده ثنا محمد بن عبید ثنا شرحبیل بن مدرک عن عبد الله بن نجی عن أبیه أنه سار مع علی وکان صاحب مطهرته فلما حاذى نینوى وهو سائر إلى صفین فنادى اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاک قال دخلت على النبی صلى الله علیه وسلم وعیناه تفیضان فقال قام من عندی جبریل فحدثنی أن الحسین یقتل بشط الفرات وقال هل لک أن أشمک من تربته قلت نعم فقبض قبضه من تراب فأعطانیها فلم أملک عینی أن فاضتا وروى نحوه ابن سعد عن المدائنی عن یحیى بن زکریا عن رجل عن الشعبی أن علیاً قال وهو بشط الفرات صبراً أبا عبد الله وذکر الحدیث

وقال عماره بن زاذان ثنا ثابت عن أنس قال استأذن ملک القطر على النبی صلى الله علیه وسلم فی یوم أم سلمه فقال یا أم سلمه احفظی علینا الباب لا یدخل علینا أحد فبینا هی على الباب إذ جاء الحسین فاقتحم الباب ودخل فجعل یتوثب على ظهر النبی صلى الله علیه وسلم فجعل النبی صلى الله علیه وسلم یلثمه فقال الملک أتحبه قال نعم قال فإن أمتک ستقتله إن شئت أریتک المکان الذی یقتل فیه قال نعم فجاءه بسهله أو تراب أحمرقال ثابت فکنا نقول إنها کربلاء

عماره صالح الحدیث رواه الناس عن شیبان عنه

وقال علی بن الحسین بن واقد حدثنی أبی ثنا أبو غالب عن أبی أمامه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لنسائه لا تبکوا هذا الصبی یعنی حسیناً فکان یوم أم سلمه فنزل جبریل فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم لأم سلمه لا تدعی أحداً یدخل فجاء حسین فبکى فخلته أم سلمه یدخل فدخل حتى جلس فی حجر رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال جبریل إن أمتک ستقتله قال یقتلونه وهم مؤمنون قال نعم وأراه تربته رواه الطبرانی

وقال إبراهیم بن طهمان عن عباد بن إسحاق وقال خالد بن مخلد واللفظ له ثنا موسى بن یعقوب الزمعی کلاهما عن هاشم بن هاشم الزهری عن عبد الله بن زمعه قال أخبرتنی أم سلمه أن رسول الله صلى الله علیه وسلم اضطجع ذات یوم فاستیقظ وهو خاثر ثم اضطجع ثم استیقظ وهو خاثر دون المره الأولى ثم رقد ثم استیقظ وفی یده تربه حمراء وهو یقبلها فقلت ما هذه التربه قال أخبرنی جبریل أن الحسین یقتل بأرض العراق وهذه تربتها

وقال وکیع ثنا عبد الله بن سعید عن أبیه عن عائشه أو أم سلمه شک عبد الله أن النبی صلى الله علیه وسلم قال لها دخل علی البیت ملک لم یدخل علی قبلها فقال لی إن ابنک هذا حسیناً مقتول وإن شئت أریتک من تربه الأرض التی یقتل بها

رواه عبد الرزاق عن عبد الله بن سعید بن أبی هند مثله إلا أنه قال أم سلمه ولم یشک

وإسناده صحیح رواه أحمد والناس

وروی عن شهر بن حوشب وأبی وائل کلاهما عن أم سلمه نحوه

تاریخ الإسلام ذهبی ج۵/ص۱۰۲

احمد بن حنبل در مسندش گفته است که … همراه علی می رفت وظرف آب حضرت را همراه داشت . پس وقتی به نینوا رسید – در حالیکه به صفین می رفت – پس صدا زد که ای ابا عبد الله در شط فرات صبر کن . گفتم این چه معنی دارد ؟ فرمودند : به نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رفتم وحال آنکه دو چشم ایشان (مانندچشمه) می جوشید . پس به من فرمودند که جیریل در کنار من ایستاد وگفت که حسین در کنار شط فرات کشته می‌شود . وگفت آیا می خواهی که بوی تربت وی را احساس کنی ؟ گفتم آری، پس کفی از خاک وی را گرفته به من داد، پس نتوانستم که جلوی اشک چشم خود را بگیرم …

… از انس نقل شده است که فرشته باران در روز ام سلمه( روزی که رسول خدا در خانه وی بودند) از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم اجازه حضور گرفت . پس حضرت فرمودند که ای ام سلمه، مراقب در باش که کسی بر ما وارد نشود . در این هنگام حسین علیه السلام آمد پس با اصرار وارد اتاق شد و بر پشت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پرید .ورسول خدا او را بوسیدند؛ پس فرشته باران گفت: آیا او را دوست می دارید؟ حضرت فرمودند : آری، گفت : بدرستیکه امت تو او را بعد از تو می‌کشند . اگر بخواهید مکان شهادت وی را به شما نشان خواهم داد . پس حضرت قبول فرمودند . پس وی حضرت را در کنار تپه ای یا خاک سرخی آورد .

ثابت گفت : ما آن را کربلا می‌گفتیم. روایتهای عماره روایات خوبی است .

…رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به همسرانشان فرمودند این کودک – حسین – را به گریه نیندازید . پس نوبت ام سلمه شده بود که جبریل نازل شد پس حضرت به ام سلمه فرمودند که نگذار کسی وارد اتاق شود . پس حسین آمد و شروع به گریه کرد . پس ام سلمه اجازه داد که ایشان وارد شود . پس وارد شده بر دامان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نشست . پس جبریل گفت که ام تو او را خواهند کشت . حضرت پرسیدند او را می‌کشند وحال آنکه مومنند!!!(ادعای ایمان دارند؟) گفت آری وتربتش را به حضرت نشان داد .

…ام سلمه به من خبر داد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روزی خوابیده بودند، پس در حالت ناراحتی بیدار شدند، سپس دوباره استراحت فرموده ودوباره بیدار شدند و حال آنکه گرفتگی ایشان کمتر بود .دوباره خوابیدند وبیدار شدند و در دستشان خاک سرخی بود که آن را می‌بوسیدند . سوال کردم که این خاک چیست؟ فرمودند جبریل به من خبر داد که حسین در عراق کشته خواهد شد و این تربت وی است …

رسول خدا به وی فرمودند که فرشته ای به نزد من آمد که تا کنون نیامده بود .پس گفت که فرزندت حسین کشته خواهد شد و اگر بخواهی خاک زمینی را که در آن کشته می‌شود به تو نشان دهم ….. سندش صحیح است احمد و عده ای آن را نقل کرده‌اند .

همچنین ببینید

از حسین تا مهدی

از حسین ع تا مهدی علیه السلام

عبدالله‌بن شريك در ضمن حديثي طولاني نقل مي‌كند كه امام حسين(ع) بر گروهي ديگر از …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *