پس از انتشار خبری مبنی بر “زلزله در کاخ واتیکان/ انجیل برنابا در معرض سرقت” پیگیری مخاطبان بر آن شدیم تا طی سلسله مقالاتی این موضوع را موشکافی کنیم. این مقاله سعی کرده صرفاً با استناد به اناجیل اربعه و کتب مورد قبول مسیحیان نشان دهد که برنابا شخص دوم نصارا محسوب میشده و یگانه حواری باسواد بوده که میتوانسته انجیل شفاهی عیسی(ع) را مکتوب کند. ما در این مقال نشان خواهیم داد که یکی از منابع اصلی اناجیل اربعۀ مسیحی در واقع انجیل برنابا بوده است. به این ترتیب ملاحظه خواهیم کرد که علیه برنابا توطئهای صورت گرفته است.حتی الامکان سعی کردهایم که مطالب به زبان ساده نگارش شود تا برای مخاطبان غیرمتخصص نیز قابل استفاده باشد. در نقل قولهای عهدین، از ترجمۀ قدیم کتاب مقدس استفاده شده که چاپ نخست آن به سال ۱۸۹۵ میلادی در لندن بوده است.
یوسف لاوی ملقب به برنابا یکی از مؤمنان اولیه به حضرت عیسی(ع) بوده است. او در جزیرۀ قبرس زاده شد و به سبب آنکه از سبط لاوی بود برای تحصیل علوم دینی به اورشلیم آمد و کارهای مهمی را در زمان حواریون بر عهده گرفت. مسیحیان مدعی هستند که او حضرت عیسی(ع) را ندیده ولی به نظر میرسد که شأن او در تاریخ عیسویان بسیار بالاتر از اینها باشد.
بَرنابا در نزد کلیسا مقام بلندی دارد و در تقویم مسیحی روز یازدهم ژوئن هر سال، به نام او مزیّن است. او طبق قرائت مسیحیان از دوستان حواریون بود و به آنها در برخی کارهای مهم مدد میرساند. موضوع سخن ما در این مقال انجیل برنابا است که به او انتساب دارد. مسیحیان به طور خلاصه مدعی هستند که این انجیل در اواخر قرون وسطی به توسط یک مسلمان نگارش یافته است و برهان آنها این است که تعالیم این انجیل شباهت زیادی به دین اسلام دارد. اما به نظر نگارنده انجیل برنابا همان انجیل حقیقی است که خداوند آن را به حضرت عیسی(ع) عطا فرموده است. آن حضرت مطالب انجیل خود را به طور شفاهی بیان میفرمود و برنابا که جزو دوازده حواری بود آنها را مکتوب میفرمود. ما در این مقال قصد داریم این مطالب را با استناد به اناجیل مورد قبول مسیحیان اثبات کنیم. لکن ابتدا بایست بدانیم مسیحیان در خصوص برنابا چه سخن دارند.
عقیدۀ نویسندۀ قاموس دربارۀ برنابا
جیمز هاکس نویسندۀ امریکایی ساکن در همدان که قاموس کتاب مقدس را نخستین مرتبه در سال ۱۹۲۸ در بیروت به چاپ رسانده، در مدخل «برنابا» اینطور نوشته است:
برنابا. (پسر وعظ) شخص لاوی قبرسی بود که در زمان رسولان بدین مسیح متدین شد و علاقات دنیوی را قطع نموده به بشارت مژدۀ نجات مشغول گردید به حدی که مردم را بر ایمان دین مسیح ترغیب مینمود و در مصائب و زحمات ایشان شریک میشد و به همین واسطه رسولان او را بدین اسم ملقب نمودند و حال آنکه اولاً به یوسف مسمّی بود (اعمال ۴/ ۳۶) و او همان است که پولس را بعد از هدایت یافتنش به شاگردان معرفی کرد (اعمال ۹/ ۲۷) پس از آن پولس را از طرسوس به انطاکیه برده هر دو به اسم مسیح بشارت دادند و کامیاب شدند (اعمال ۱۱/ ۲۵ و ۲۶) و بعد در مجمع اورشلیم حاضر شده (اعمال ۱۵/ ۲۲ و غلاطیان ۲/ ۱) با یهودای ملقب به برسابا و سیلاس به انطاکیه رفتند (اعمال ۱۵/ ۲۲ تا ۳۴) پس برنابا و مرقس به قبرس شدند (اعمال ۱۵/ ۳۹).
و بعضی رساله به عبرانیان را به او نسبت میدهند و رسالۀ دیگری را نیز که به اسم او مسمّی است به او نسبت میدهند لکن نویسندهاش معین نیست و این یقین است که برناباس آن را ننوشت. این رساله شاید در اوایل سال ۷۰ بعد از میلاد نوشته شد. به اضافۀ اینها کتاب دیگری وجود داشت که به انجیل برنابا خوانده شد که در عصر حاضر به زبان ایتالیایی به توسط یک نفر مسلمان نوشته شد که برساند کتاب مقدس تحریف یافته است و در حقیقت مطلبی راجع به مسیح از منابع موثقه تحصیل نکرده است.
رساله به عبرانیان جزو کتب عهد جدید است و ما در ادامه ادلۀ خود را برای اینکه این رساله نمیتواند از مکتوبات برنابا باشد ارائه خواهیم کرد. اما موضوع سخن ما همانطور که گفتیم کتاب انجیل برنابا است که جیمز هاکس مدعی گشته که یک مسلمان آن را نوشته است. دلیل کسانی که این سخن گزاف را ادعا میکنند شباهت داشتن تعالیم حضرت عیسی(ع) در این انجیل با آموزههای دین اسلام است. در جواب بایست بگوییم که شبیه بودن تعالیم ادیان مایۀ تعجب نیست بلکه اختلاف آنها است که اعجاب برانگیز است. زیرا خداوند واحد است و اینچنین باید سخن همۀ ادیان حقیقی، یکی باشد. لذا هیچکدام از انبیاء خداوند تاکنون دیگری را انکار یا تکفیر نکرده است بلکه انبیاء همواره مؤید یکدیگر بوده از حقیقت واحد سخن گفتهاند.
در این تحقیق ما ناچار خواهیم بود تا از عقاید مسیحیان پرسش کنیم که آنها تعالیم خود را از که گرفتهاند و آیا اناجیل قانونی آنها از منابع موثقه تحصیل شده است یا نه.
برنابا در کتاب عهد جدید
نام برنابا در اناجیل چهارگانۀ مسیحی مذکور نیست بلکه نخستین مرتبه در باب چهارم از رسالۀ اعمال رسولان آمده است؛ رسالهای که به شرح اعمال حواریون اختصاص دارد:
(۳۶) و یوسف که رسولان او را برنابا یعنی ابنالوعظ لقب دادند مردی از سبط لاوی و از طایفۀ قبرسی، (۳۷) زمینی را که داشت فروخته قیمت آن را آورد و پیش قدمهای رسولان نهاد (اعمال، باب ۴).
مسیحیان طبق این جمله مدعی هستند که برنابا در زمان حواریون به حضرت عیسی(ع) ایمان آورده و لذا آن پیامبر عظیم القدر را ندیده است. بر این ادعای ایشان ایرادات زیادی وارد است. یکی آنکه وجود این قطعه زمین در اورشلیم دلالت دارد که برنابا از مدتها قبل در این شهر مقیم بوده و میتوانسته حضرت عیسی(ع) را ببیند. اف. اف بروس یکی از مفسران مشهور مسیحی و استاد دانشگاه منچستر، بر وجود این قطعه زمین در اورشلیم تأکید کرده و در تفسیر کتاب اعمال رسولان در خصوص این بند نوشته است: «برنابا از یهودیان اهل قبرس بود که در اورشلیم نیز خویشاوندان و قطعهای زمین داشت.»
برنابا و پولس هر دو در اورشلیم درس کهانت خوانده بودند. برنابا از سبطِ لاوی بود و طبق سنت یهود که اولاد ذکور از سبط لاوی، وقف امورات دینی میشدند (تثنیه ۱۰/ ۸) برنابا نیز از قبرس به اورشلیم آمد و به آموختن شریعت یهود اشتغال ورزید. در یکی از متون تاریخی آمده که برنابا شاگرد یکی از کاهنان به نام غمالائیل بوده است. همچنین پولس نیز در خطابۀ خود در اورشلیم متذکر شده که در این شهر در نزد غمالائیل تربیت یافته است (اعمال ۲۲/ ۳). نام غمالائیل (Gamaliel) در کتاب عهد جدید برای نخستین مرتبه در اعمال ۵/ ۳۴ مذکور است در وقتی که او به نفع حواریون سخن گفت. زمانی که کاهنان خشمگین معبد حواریون عیسی(ع) را در بند کرده بودند و برای قتل آنها رأی میزدند غمالائیل از ایشان خواست که برای حفظ آبروی خود، از آزار ایشان دست بردارند. دائره المعارف یهود غمالائیل را نوۀ هِیلَل خوانده است. و هیلل (Hillel) کاهنی معتدل بود که چهل سال ادارۀ معبد یهود را در اختیار داشت و در سال دهم میلادی در سن ۱۲۰ سالگی در گذشت. بعد از هیلل ادارۀ معبد مقدس به حنان و یوسف قیافا رسید (لوقا ۳/ ۲). و قیافا که داماد حنّان بود (یوحنا ۱۸/ ۱۳) در دشمنیهایش با حضرت عیسی(ع) و توطئه برای قتل آن حضرت مشهور است.
پس میتوان گفت که برنابا و پولس هر دو در اورشلیم درس کهانت خوانده، بدین سبب با یکدیگر آشنا بودند. اما پولس هیچگاه عیسی(ع) را ندید و در دشمنی خود با این پیامبر خدا به تقلید از اساتید خود و کاهنان معبد عمل کرد. عداوت پولس با عیسی(ع) به آنجا رسید که بعد از صعود آن حضرت به آسمان، پیروان وی را چنانکه خود نقل کرده اسیر میکرد و برای قتل به کاهنان معبد میسپرد (اعمال ۸/ ۱ تا ۴ ــ ۹/ ۱ ــ ۲۶/ ۱۰). او سالها به این کار اشتغال داشت تا اینکه روزی مدعی شد در وقتی که او برای دستگیری نصارا به دمشق میرفته عیسی بر او نمودار شده و پس از تحذیر، او را به عنوان شاگرد خود پذیرفته است (اعمال ۹/ ۳ تا ۶). وقتی پولس در اورشلیم خواست که به جمع حواریون داخل شود آنها از او ترسیدند و ایمانش را باور نکردند. ولی برنابا که با پولس آشنا بود دست او را گرفته و با خود به جمع حواریون داخل کرد و برای او در نزد ایشان وساطت نمود (اعمال ۹/ ۲۶ تا ۲۸). و این در ایامیبود که برنابا از سوی حواریون برای مأموریتهای تبلیغی به خارج از فلسطین آمد و رفت میکرد.
***محقق و نویسنده: امیر اهوارکی
۱. جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، اساطیر، تهران، ۱۳۷۷؛ صص. ۱۷۴ و ۱۷۵
۲. F. F. Bruce (1910 – ۱۹۹۰)
۳. اف. اف. بروس، تفسیر کتاب اعمال رسولان، ریتا نیسان و شموئیل ایطالیایی، شورای کلیساهای جماعت ربانی (تکثیر محدود مختص استفادۀ مسیحیان)، تهران، بیتا [۱۹۹۴]، ص ۶۳
۴. عطاء الرحیم محقق پاکستانی ساکن در انگلیس در خصوص دوران تحصیل برنابا که پیش از رسالت حضرت عیسی(ع) بوده اینطور نوشته است: «حدیثی هست که در آن موقع برنابا شاگرد غمالائیل بزرگترین مدرّس ارتدکس یهودی بود». نگا. احمد بهشتی، عیسی پیامآور اسلام، انتشارات اطلاعات، تهران، چ ۲، ۱۳۷۹؛ ص ۷۳. [این کتاب گرچه از زبان انگلیسی ترجمه شده است ولی به سبب مطالبی که مترجم دکتر بهشتی به این کتاب افزوده نام نویسنده را از عنوان کتاب حذف کرده است.]۵. http://www.jewishencyclopedia.com/articles/6494-gamaliel-i
۶. http://www.jewishencyclopedia.com/articles/7698-hillel
منبع: مشرق