چرا به امام زمان،علیهالسلام، «شریک القرآن» گفته مى شود؟

تهران – خانم مینا آصفى
چرا به امام زمان،علیهالسلام، «شریک القرآن» گفته مى شود؟

۱. خواندنامام زمان،علیهالسلام، با تعبیرزیباو گرانسنگ «شریک القرآن» برگرفت هاز سخنان ائمه معصومین، علیهم السلام، است. این تعبیر در چند زیارت معتبر خطاب به امام حسین و حضرت مهدى،علیهم االسلام، وارد گردیده است:

«السلام علیک یا امین الرحمان، السلام علیک یا شریک القرآن» (1)

«السلام علیک یا صاحبالزمان، السلام علیک یا خلیفه الرحمان، السلام علیک یا شریک القرآن، السلام علیک یا قاطع البرهان» (2)

ازطرفى چون تعبیر «شرکاءالقرآن» در زیارت مجموعه ائمه معصومین، علیهمالسلام، مورد استفاده قرار گرفته، یقینا مفرد آن «شریک القرآن» در مورد شخصیت ممتاز این سلسله، یعنى حضرت مهدى،علیهالسلام، صادق خواهد بود:

«السلام علیک ائمهالمؤمنین … و عباد الرحمانو شرکاءالفرقان و منهجالایمان» (3)

«السلامعلیک ائمه المؤمنین و ساده المتقین … و شرکاءالقرآن» (4)

۲. علاوه براین، اگر «شریکالقرآن» بودن به معناى «همپا و همراه بودن با قرآن» باشد، کلام جاودانه پیامبر،صلىالله علیه وآله، بر آن دلالت دارد که فرمود:

«انى تارک فیکمالثقلین کتابالله و عترتى ما ان تمسکتم بهما لن تظلوا ابدا» (5)

«من کتاب خدا و خاندان خودم را به عنوان دو ودیعت گرانبها در بین شما باقى مىگذارم، تا زمانى که به آن دو چنگزده باشید، هرگز گمراه نخواهید شد.»

اگر عترت و خاندان معصوم پیامبر، صلىاللهعلیهوآله، قرین قرآن و همراه و همپاى آن شمرده شدهاند، به یقین در روزگار ما این عنوان در وجود شریف تنها باقیمانده آنان امام زمان،علیهالسلام، تجلى مىیابد.

تنها اوست که در این دوران همیشه با قرآن و در کنار قرآن بوده و خواهد بود. اگر قرار باشد امت اسلام به حفظ امانتهاى پیامبر بزرگوار خویش پایبند باشند باید در ضمن تمسک به قرآن، همواره به ولاى شریک القرآن، حضرت مهدى، علیهالسلام، نیز متمسک باشند.

۳. اگر «شریکالقرآن» بودن امام، علیهالسلام، درتلازمبا«شریکالامام» بودن قرآن قرار گیرد و مشارکت هر دو را در ابعاد مختلفه اعجاز و هدایتبرساند، باز هم همان سخن پیشین پیامبر،صلىالله علیه وآله، بر آن دلالت دارد که فرمود:

«تا زمانى که به هر دو ودیعت چنگ زده باشید، هرگز گمراه نخواهید شد.»

تمسک به قرآن در کنار تمسک به امام زمان،علیهالسلام، است که اثربخش و حیاتآفرین است، چنانکه تمسک به امام زمان،علیها لسلام، درکنار تمسک به قرآن است که از ضلالت و سرگشتگى باز مىدارد.

قرآن و امام،علیهالسلام، اگر هر دو با هم در زندگى فرد یا ساختار جامعهاى مورد توجه و اقتدا قرار گرفتند، هدایت آن فرد یا جامعه تضمین شده خواهد بود، چنانکه امام و قرآن اگر هر دو با هم مورد بىتوجهىو غفلت واقع شدند، ضلالت و سقوط آنفرد وجامعه قطعى خواهد بود.

حال اگر امام بدون قرآن، یا قرآن بدون امام،علیهالسلام، در حیات فرد یا جامعهاى مطرح گردید، نقش هدایتى هر دو عقیم خواهد ماند و دیگر رشد و حرکت و پویایى را به ارمغان نخواهند آورد.

مثال چنین شراکتى را در مشارکت آب و آفتاب براى رشد گیاه مىتوان جست، گیاه با بهرهگیرى از آب و آفتاب است که رشد مىکند و به برگ و بار مىنشیند. اگر آب بدون آفتاب به گیاه برسد، قدرى قد مىکشد اما بزودى به زردى مىگراید و پژمرده و پلاسیده از رشد طبیعى خود باز مىماند، چنانکه اگر آفتاب بدون آب نصیب گیاهى شود، بزودى همه بافتهایش خواهد سوخت و جز ساقه و شاخههایى خشک از آن باقى نخواهد ماند.

با توجه به همین مشارکت طرفینى بین «قرآن و امام» است که مىتوان گفت در منطق پیامبر،صلىالله علیه وآله، که منطبق بر وحى است – قرآنى که شریک امام معصوم نباشد، قرائت مىشود، قرآن هست، اما «معجزه جاودانه اسلام» نیست. کتاب هست، نسخه وحى الهى هست، اما «کتاب هدایت» و «یگانه قانون سعادت» نیست و نیز امامى که شریک قرآن نباشد، امامت مىکند، اما «امام معصوم» نیست.

راهنما و پیشوا هست، امام «خورشید هدایت» و «یگانه پیشواى راه نجات» نیست. در همین راستاست که پیامبر،صلىالله علیه وآله، مىفرماید:

«على معالقرآن و القرآن مع على» (6)

«على،علیهالسلام، با قرآن است و قرآن با على،علیهالسلام»و اگر بپذیریم که على،علیهالسلام، و حضرت مهدى، علیهالسلام، به عنوان آغازگر و پایانبخش سلسله وصایت و امامت هر دو یک نورند و دو جلوه یک حقیقت ناب به شمار مىآیند، مىتوان سخن پیامبر،صلىالله علیه وآله، را عمومیت داد و گفت:

«مهدى،علیهالسلام، با قرآن است و قرآن با مهدى،علیهالسلام»

که این بیانى دیگر از همان تعبیر شریف و شگفت «شریکالقرآن» بودن امان زمان،علیهالسلام، است.

۴. اگر «شریکالقرآن» بودن، ناظر به نقش امام زمان،علیهالسلام، در استمرار و ادامه حیات قرآن باشد، باز هم شواهدى در روایات و زیارات وجود دارد، که از آن جمله است:

«اللهم جدد به ماامتحى من دینک و احى به ما بدل من کتابک» (7)

خدایا آنچه از دینتبه نابودى گراییده، به وسیله او تجدید فرما و آنچه از کتابت دگرگونى و تبدیل پذیرفته به وسیله او احیا کن.

«… و احى بولیک القرآن» (8)

و قرآن را به ولى خویش – امام زمان،علیهالسلام حیاتى دوباره بخش.

«و احى به میت الکتاب والسنه» (9)

خداوندا! امام زمان،علیهالسلام، را احیاگر قرآن و سنت پیامبر،صلى اللهعلیهوآله، قرار ده.

با توجه به اینکه این زیارتها و دعاها برگرفته از کلام معصومین، علیهمالسلام، و حتى برخى از آنها وارد شده از ناحیه مقدسه خود امام زمان،علیهالسلام، است، نشانگر نقش قطعى آن بزرگوار در حیات قرآن و آثار حیاتبخش آن است، که خود مىتواند جلوهاى دیگر از «شریکالقرآن» بودن به شمار آید.

۵- تعابیرى دیگر همچون:

«الناطق عنالقرآن» (10)

کسى که از قرآن و بر پایه قرآن سخن مىگوید.

«تالى کتابالله و ترجمانه» (11)

تلاوت کننده و بیانکننده معارف قرآن.

«ملقن احکام القرآن» (12)

تلقین و تعلیمدهنده احکام قرآن.

«اولىالناس بکتابالله» (13)

شایستهترین و سزاوارترین مردم به کتاب خدا.

«الحاکم بین اهل القرآنبالقرآن» (14)

کسى که بین اسلامیان که اهل قرآناند بر اساس قرآن حکومت مىکند.

«القائم بکتاب جدید» (15)

کسى که قیامش بر پایه قرآنى تازه و تجدید شده صورت مىگیرد.

که همگى آنها در ضمن روایات و زیاراتى مخصوص امام زمان، علیهالسلام، وارد شدهاند، بیانگر کیفیت عملکرد قرآنى امام زمان، علیهالسلام، و جلوههاى گوناگون قرآن در سیرت و سنت آن بزرگوار هستند و از طرفى تلاوت و ترجمه و تعلیم قرآن و حاکمیت و پیاده شدن آن در زندگى انسانها را وابسته به امام زمان،علیهالسلام، مىشمارند.

دقت در اینگونه تعابیر نیز مىتواند در راستاى فهم «شریکالقرآن» بودن امام زمان،علیهالسلام، به گونهاى دیگر ما را یارى دهد.

پىنوشتها :

۱. مجلسى، محمدباقر، بحار، ج۹۷، ص۳۳۶، چاپ بیروت.

۲. قمى، شیخ عباس، مفاتیحالجنان، جامعالزیارت.

۳. مجلسى، محمدباقر، همان، ص۲۰۷.

۴. همان، ج۹۹، ص۱۶۳.

۵. کنزالعمال، ج ۱، ص ۴۴; مسند احمدبن حنبل، ج ۵، صص۸۹ و ۱۸۲.

۶. ینابیعالموده، ص ۹۰.

۷. صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانى

۸. قمى، شیخ عباس، همان، زیارت امام زمان، علیهالسلام.

۹. همانجا.

۱۰. همانجا.

۱۱. همان، زیارت آل یس.

۱۲. همان، زیارت امام زمان،علیهالسلام.

۱۳. مجلسى، محمدباقر، همان، ج ۵۲، ص۳۴۱.

۱۴. همان، ص ۳۵۱.

۱۵. همان، ص ۳۵۴.

ماهنامه موعود شماره ۶

Check Also

چرا حضرت مهدی(ع) دو غیبت دارند؟ چرا از همان ابتدا غیبت کبرا آغاز نشده است؟

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *