تحولات کنونی منطقه آشکارا نشان می دهد پروژه های آمریکایی که شریعت اسلامی را نشانه رفته با شکست همراه بوده است و حتی امپراتوری رسانه ای غرب با فضاسازی ها و جنجال پراکنی ها در فریب افکارعمومی و ملت های مسلمان و آزادیخواه خاورمیانه ناکام بوده است.
شورای اطلاعات ملی آمریکا اخیرا گزارشی را منتشر کرد که در آن تلاش شده بود تا تحولات خاورمیانه تا سال ۲۰۳۰ مورد ارزیابی قرار بگیرد. البته این نکته گفتنی است که شورای اطلاعات ملی آمریکا زیر مجموعه جامعه اطلاعاتی آمریکاست و هر ۴ سال یکبار گزارش ویژه ای را منتشر میکند و دیدگاه و نتایج بررسی های خود را درباره تحولات آینده جهان ارائه می دهد.
در این گزارش که تلاش شده چشم انداز خاورمیانه در دو دهه آینده با نگاه به منافع واشنگتن مورد واکاوی قرار بگیرد آنچه که بیش از هر چیزی توجهات را به خود معطوف میکند دغدغه مواجهه آمریکا با «اسلام سیاسی» و «موج قدرت گرفتن اسلام گراها» است. تهیه کنندگان این گزارش در ارزیابی تحولات خاورمیانه در آینده و اینکه این منطقه استراتژیک دستخوش چه تغییراتی خواهد شد سؤالات و گمانه زنی های متعددی را مطرح کردهاند.
یادداشت پیش روی، به واکاوی این گزارش و بررسی فرضیه های آن درباره تحولات خاورمیانه در دو دهه آینده اختصاص ندارد اما نکته ای که حائز اهمیت است و در ادامه به موضوع اصلی این نوشته مرتبط است هراس و ترس پژوهشگران شورای اطلاعات ملی آمریکا از ظهور و بروز قدرتمندانه اسلام گرایی در منطقه خاورمیانه است و از همین روی؛ به پیروزی احزاب اسلام گرا طی سال های اخیر اذعان میکنند.حذف دین و آموزه های اسلامی از صحنه اجتماع و سیاست، هدف نهایی و اصلی مدعیان دموکراسی بود تا حکومت های سکولار شکل بگیرد. البته ناگفته پیداست که حکومت های مرتجع عربی چون خطری برای منافع آمریکایی ها نداشت به همان شیوه های سلطنتی و پادشاهی با حاکمان سرسپرده و دست نشانده ادامه حیات می داد ولی ملت های منطقه در بستر بیداری اسلامی این ذلت را بر نتافتند و بی شک چشم انداز آینده را باید در چنبره اسلام خواهی مردم خاورمیانه تحلیل و ارزیابی کرد.
مقارن با این فضا، موضوع همه پرسی در قانون اساسی مصر قابل اعتناست. شنبه گذشته- ۱۵دسامبر- دور اول همه پرسی قانون اساسی مصر در قاهره، اسکندریه و ۸ استان دیگر برگزار شد و حدود ۶۰درصد از شرکت کنندگان به قانون اساسی رأی مثبت دادند.دور دوم این همه پرسی نیز ۲۲ دسامبر در ۱۸ استان باقی مانده برگزار خواهد شد. نکته کلیدی این است که در قانون اساسی جدید مصر تصریح شده است «شریعت اسلامی» باید منبع اصلی قانون گذاری در کشور باشد.
اکنون درباره هراس آمریکایی ها از موج اسلام خواهی در منطقه از یکسو و قرار گرفتن شریعت اسلامیبه عنوان منبع اصلی قانون گذاری در مصر که می رود الگویی برای کشورهای دیگر در منطقه باشد نکاتی قابل تامل است؛
۱- با پیروزی انقلاب اسلامی در بیش از سه دهه پیش، اتفاق مبارکی که در صحنه اجتماع و سیاست بروز پیدا کرد حاکمیت آموزه های دینی و اسلامیبود. برای همین در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران منبع اصلی قانون گذاری، شریعت اسلام قرار گرفت.
اصل چهارم قانون اساسی کشورمان تصریح دارد؛ «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید براساس موازین اسلامیباشد، این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و…»
نکته این است از زمانی که جمهوری اسلامی این نسخه حاکمیتی را به صحنه آورد آمریکایی ها و دیگرانی که حاکمیت اسلام را برنمی تافتند و با منافع زیاده خواهانه و افزون طلبانه آنها مغایر بود کوشیدند تا نسخه های به اصطلاح دموکراسی یا سکولار را به منطقه تحمیل نمایند.
اما سؤال این است که آیا موفق بودهاند و توانستهاند جلوی الهام بخشی و نفوذ جمهوری اسلامی را در پهنه تحولات خاورمیانه بگیرند؟ بدون تردید اگر در این راه موفق میبودند اکنون تحولات خاورمیانه در بستر بیداری اسلامیبا الهام بخشی از انقلاب اسلامی ایران شتاب نمیگرفت.
واقعیت دقیق و عمیق ماجرا را می توان در اذعان برخی از تحلیلگران و رسانه های غربی نیز پی گرفت. نمونه ها در این زمینه بسیار است اما تحلیل نشریه فرانت پیج که چهار روز پیش منتشر شد خواندنی است؛
«باید پذیرفت که کشورهای عربی در انقلاب های اخیر از انقلاب اسلامی ایران الگوبرداری کردهاند.» این نشریه چاپ آمریکا همچنین با اشاره به همه پرسی قانون اساسی مصر مبتنی بر شریعت اسلامی می نویسد؛ «تلاش های آمریکا در سال های اخیر برای برقراری دموکراسی در خاورمیانه این ارمغان را داشته که کشورهایی غیرلیبرال به وجود آمدند و اسلام گراها قدرت را به دست گرفتهاند که در برقراری نسخه ای از حکومت اسلامی مانند ایران با هم اشتراک دارند.»
۲- در سطحی بزرگتر آنچه که اکنون محرز شده این است که پروژه «اسلام هراسی» آمریکا و چند کشور غربی به شکست انجامیده است. آمریکا و متحدانش بخصوص در ۱۲ سال گذشته و به بهانه حادثه ساختگی ۱۱ سپتامبر در ادامه گفتمان دروغین مبارزه با تروریسم، پروژه «اسلام هراسی» را کلید زدند ولی سؤالی که به میان می آید این است که نتیجه این پروژه با تحولات کنونی منطقه خاورمیانه چقدر منطبق است؟
پاسخ آن است که این پروژه نتیجه معکوس داده و موج اسلام خواهی به صورت فزاینده ای در حال پیشروی است. به تعبیر «نیویورک تایمز» حتی لشکرکشی های آمریکا به عراق و افغانستان نیز نتوانست جلوی اسلام خواهی در منطقه را بگیرد. برای همین است وقتی که شورای اطلاعات ملی آمریکا آینده تحولات خاورمیانه را برای ۲۰ سال بعد به ارزیابی می نشیند بیش از هر چیزی از موج اسلام خواهی و قدرت گرفتن اسلام گراها احساس نگرانی میکند.
۳- از سوی دیگر؛ الهام گیری انقلاب های منطقه از انقلاب اسلامی ایران و نشانه هایی چون تدوین جدید قانون اساسی مصر مبتنی بر شریعت اسلامیکه همه پرسی ۱۵ دسامبر مهر تاییدی بر آن بود به وضوح بیانگر آن است که پروژه سکولاریسم نیز در منطقه خاورمیانه به محاق رفته است. به موازات لشکرکشی و قشون کشی های آمریکا در بیش از یک دهه گذشته به خاورمیانه، آنها تلاش میکردند مدل به اصطلاح دموکراسی غربی را در قالب پروژه سکولاریسم به کشورها و ملت های این منطقه تحمیل نمایند.
حذف دین و آموزه های اسلامی از صحنه اجتماع و سیاست، هدف نهایی و اصلی مدعیان دموکراسی بود تا حکومت های سکولار شکل بگیرد. البته ناگفته پیداست که حکومت های مرتجع عربی چون خطری برای منافع آمریکایی ها نداشت به همان شیوه های سلطنتی و پادشاهی با حاکمان سرسپرده و دست نشانده ادامه حیات می داد ولی ملت های منطقه در بستر بیداری اسلامی این ذلت را بر نتافتند و بی شک چشم انداز آینده را باید در چنبره اسلام خواهی مردم خاورمیانه تحلیل و ارزیابی کرد.
این نکته را نیز باید به مطالب بالا علاوه کرد که تلاش برای تحقق پروژه سکولاریسم در منطقه خاورمیانه با حمایت مستقیم و بی پرده آمریکا و غرب صورت گرفت.الهام گیری انقلاب های منطقه از انقلاب اسلامی ایران و نشانه هایی چون تدوین جدید قانون اساسی مصر مبتنی بر شریعت اسلامیکه همه پرسی ۱۵ دسامبر مهر تاییدی بر آن بود به وضوح بیانگر آن است که پروژه سکولاریسم نیز در منطقه خاورمیانه به محاق رفته است.
از همین روی تحرکات و دسیسه ها برای دنیوی کردن دین مردم- بخوانید فرآیند سکولاریزاسیون- در جای جای خاورمیانه دنبال شد و گروه هایی چون ۱۴ مارس در لبنان، العراقیه در عراق، جریان اصلاحات و بعد فتنه سبز در ایران در همین راستاست. البته با حمایت و پشتیبانی آمریکا طی سال های اخیر تلاش زیادی شده است تا مدل «اسلام سکولار» – بخوانید اسلام وارونه- نیز مدل و الگوی منطقه خاورمیانه قرار بگیرد که خیزش و خروش معنادار ملت ها در بستر بیداری اسلامیبا شاخص هایی چون ضد آمریکایی بودن نشان می دهد این تاکتیک به سرانجام نرسیده است.
۴- و بالاخره باید گفت تحولات کنونی منطقه آشکارا نشان می دهد پروژه های آمریکایی که شریعت اسلامی را نشانه رفته با شکست همراه بوده است و حتی امپراتوری رسانه ای غرب با فضاسازی ها و جنجال پراکنی ها در فریب افکارعمومی و ملت های مسلمان و آزادیخواه خاورمیانه ناکام بوده است.
دور اول همه پرسی مردم مصر نیز نمونه ای است که بخوبی ثابت میکند سیاست غربی ها در مدیریت مطالبات افکارعمومیبه در بسته خورده است و مردم علی رغم تمام تحرکات رسانه ای غربی و فضاسازی ها، آگاهانه به قانون اساسی مبتنی بر شریعت اسلامی رای دادهاند.
آنچه در این میان محرز بوده این است که تلاش گروه ها و تشکل های سیاسی که گفتمان دموکراسی غربی را دنبال میکنند و آرزوی حاکمیت سکولاریسم را به انتظار نشستهاند مصداق تخم افکندن در شوره زار است که هیچ گاه ثمره و محصولی را در پی نخواهد داشت. طرفه آنکه اکنون برخی از مدعیان اصلاحات به آنچنان حقارتی افتادهاند که نسخه سکولاریسم را به ملت های مسلمان پیشنهاد میکنند.
دست خالی آمریکا و متحدانش برای مقابله با حاکمیت دینی به جایی رسیده است که به توصیه آنان عنصر حقیری نظیر مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات اخیرا طی یادداشتی در روزنامه الشرق الاوسط به مصری ها توصیه میکند از حاکم شدن احکام اسلامیبر کشورشان جلوگیری کنند!
این نسخه پیچی برای آن است که از همان ابتدا که مدعیان اصلاحات، ارزش های اسلامی را زمینی برشمردند و قرائت های مختلف از دین را پیش کشیدند و «اسلامیت» نظام را مانع پیشرفت و ترقی دانستند معلوم بود که آینده آنها وضعیت امثال جناب مهاجرانی خواهد بود که اکنون ریزه خوار سفره وهابیت و آل سعود شدهاند و طبیعی است که باید از احکام اسلامیگریزان باشند.
حسام الدین برومند
منبع: ۵۹۸