اما این حواری محبوب باید انجیل مهمی نوشته باشد زیرا که نویسندۀ انجیل یوحنا متن خود را به انجیل و گواهی او مستند کرده است. انجیل حواری محبوب، باید اصلیترین نسخۀ انجیل باشد، یعنی همان انجیل Q یا منبع که محققان ظاهراً به دنبال آن هستند. با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، این انجیل منبع همان انجیل برنابا است.
یوسف لاوی ملقب به برنابا یکی از مؤمنان اولیه به حضرت عیسی(ع) بوده است. او در جزیرۀ قبرس زاده شد و به سبب آنکه از سبط لاوی بود برای تحصیل علوم دینی به اورشلیم آمد و کارهای مهمی را در زمان حواریون بر عهده گرفت. مسیحیان مدعی هستند که او حضرت عیسی(ع) را ندیده ولی به نظر میرسد که شأن او در تاریخ عیسویان بسیار بالاتر از اینها باشد. این مقاله سعی کرده صرفاً با استناد به اناجیل اربعه و کتب مورد قبول مسیحیان نشان دهد که برنابا شخص دوم نصارا محسوب میشده و یگانه حواری باسواد بوده که میتوانسته انجیل خداوند که شفاهآ از زبان عیسی(ع) قرائت میشده را مکتوب کند. ما در این مقال نشان خواهیم داد که یکی از منابع اصلی اناجیل اربعۀ مسیحی در واقع انجیل برنابا بوده است. به این ترتیب ملاحظه خواهیم کرد که علیه برنابا توطئهای صورت گرفته است. حتی الامکان سعی کردهایم که مطالب به زبان ساده نگارش شود تا برای مخاطبان غیرمتخصص نیز قابل استفاده باشد. در نقل قولهای عهدین، از ترجمۀ قدیم کتاب مقدس استفاده شده که چاپ نخست آن به سال ۱۸۹۵ میلادی در لندن بوده است.
چرا یوحنا بر خلاف ادعای مسیحیان، «حواری محبوب» نیست؟
تفسیر مسیحیان در خصوص دو جملۀ انتهایی انجیل یوحنا، این است که نویسنده در انتها به شخص خود اشاره کرده و میگوید منم آن کسی که حواری محبوب عیسی بود، و چون از قبل میدانیم که نویسندۀ این انجیل همان یوحنای حواری است لذا حواری محبوب عیسی(ع) همان یوحنا است. اما این ادعای علمای مسیحی چند ایراد دارد:
۱.نویسندۀ انجیل چهارم همواره از حواری محبوب به عنوان سوم شخص یاد کرده است و در انتها نیز بر صدق گفتار «او» شهادت میدهد و میگوید: «میدانیم که شهادت او راست است». لهذا نمیتوان گفت که نویسنده خود را منظور داشته و بر صدق گفتار خود شهادت داده است. زیرا در همین انجیل از قول حضرت عیسی(ع) آمده است: «اگر من بر خود شهادت دهم، شهادت من راست نیست» (یوحنا ۵/ ۳۰). و این البته یک مسئلۀ عقلی نیز هست که شاهد باید غیر از مشهودٌ علیه باشد. بنابراین، اینکه علمای مسیحی مدعی هستند که نویسنده در انتها، خود را حواری محبوب معرفی کرده است در واقع ادعای گزافی نمودهاند که متن انجیل یوحنا نیز آن را برنمیتابد. به عبارت دیگر نویسنده چنین ادعایی نداشته است.
۲.نویسنده انجیل یوحنا حتی در انتها نیز نام خود را ذکر نکرده است پس از کجا میتوان فهمید که او کیست؟ اگر پاسخ گویند که از تیتر و عنوان رساله که در ابتدا نوشته است: «انجیل یوحنا» میتوان او را شناخت، آنگاه خواهیم گفت که در کتابتهای قدیم تیتر زدن به شیوۀ امروز مرسوم نبوده و عنوان «انجیل یوحنا» که در ابتدای رساله آمده است در واقع جزو متن و نوشتۀ کاتب نیست. عنوان هر چهار انجیل در متن یونانی آن اینطور است: انجیل منسوب به متی، ۱ انجیل منسوب به مرقس، انجیل منسوب به لوقا، انجیل منسوب به یوحنّا.
۳. در انتهای انجیل یوحنا، نویسنده عاقبت حواری محبوب را از قول عیسی(ع) پیشگویی کرده و سپس متن خود را به شهادت و نوشتۀ او مستند میکند و میگوید: او بود که این وقایع زندگی عیسی(ع) را نوشت و همۀ ما او را میشناسیم و میدانیم که شهادت او راست است. نویسنده قبلاً نیز در ۱۹/ ۳۵ به صدق شهادت این حواری محبوب تأکید کرده بود. به عبارت دیگر، نویسندۀ انجیل یوحنا اذعان کرده است که او متن خود را از روی انجیلی که آن حواری محبوب نوشته، استنساخ کرده است، و لذا از ما میخواهد باور کنیم که انجیل او مطابق انجیل حواری محبوب و گواهی او نوشته شده است (در این خصوص در ادامه سخن خواهیم گفت).
جملۀ انتهایی انجیل نیز مؤید همین سخن ما است، زیرا میگوید: «و دیگر کارهای بسیار، عیسی به جا آورد که اگر فرداً فرداً نوشته شود گمان ندارم که جهان هم گنجایش نوشتهها را داشته باشد». این جمله نیز دلالت دارد که نویسندۀ انجیل چهارم فقط بخشهایی از انجیل حواری محبوب را رونویسی کرده و بسیاری را فرو گذاشته است. اگر اینچنین باشد متن انجیل حواری محبوب، باید چندین برابر انجیل یوحنا باشد.
لذا نتیجه میشود که اولاً آن حواری محبوب، علم کتابت میدانسته است. یعنی طبق فرامین تورات قاعدتاً او باید از سبط لاوی بوده و درس کهانت خوانده باشد. ثانیاً وی نویسندۀ انجیل حقیقی (سرگذشت و سخنان حضرت عیسی) است و نویسندگان سایر اناجیل همچون انجیل یوحنا از روی آن استنساخ کردهاند. ثالثاً آن حواری محبوب به هنگام رجعت عیسی(ع)، با آن حضرت همراه خواهد بود تا برهانی باشد بر مخالفانی که نوشتههای او را جعل و تحریف کردهاند.
اناجیل چهارگانه، گزارش شاهدان عینی نیستند
مسیحیان به طور سنتی معتقدند که نویسندۀ اناجیل اول و چهارم، دو حواری عیسی(ع) یعنی متی و یوحنا هستند. در حالیکه متن این دو انجیل چنین ادعایی ندارند و همانطور که گفتیم نویسندۀ انجیل یوحنا خود را ناظر عینی نمیداند و اصولاً هیچکدام از اناجیل گزارش یک شاهد عینی نیست. در خصوص انجیل متی نیز واضحاً دیده میشود که نویسنده از متّای باجگیر به عنوان سوم شخص یاد کرده:
چون عیسی از آنجا میگذشت مردی را مسمّی به متی، به باجگاه نشسته دید. بدو گفت مرا متابعت کن. در حال برخاسته از عقب وی روان شد (متی ۹/ ۹).
اگر نویسندۀ انجیل متی، آنطور که مسیحیان ادعا میکنند همین متّای باجگیر بود نویسنده بایست جملهای شبیه به این مینوشت: «من در باجگاه نشسته بودم که عیسی آمد و خطاب به من گفت: مرا متابعت کن». پس میتوان حکم کرد که نویسندۀ انجیل متّی با یکی از حواریون به نام متّای باجگیر، صرفاً تشابه اسمی دارد. خصوصاً که نویسنده در هیچکجا از متن انجیل، خود را معرفی نکرده است.
در یک متن مقدس نویسنده باید در ابتدا خود را معرفی کند تا مردم بدانند که او چه سمت و مقامی دارد. اهمیت این معرفی به آن است که یک متن مقدس با ایمان مردم سروکار دارد و لذا مردم باید مطالب دینی را از منشأ درست بگیرند. سیزده رساله از پولس در عهد جدید وجود دارد که اولین کلمه در همۀ آنها نام «پولس» است. (این مطلب در اصل یونانی این رسالهها دیده میشود و در ترجمۀ فارسی آنها نیز عیناً رعایت شده است). اگر کسی در هیچ کجا از یک متن دینی، خود را معرفی نکرده باشد پس معلوم میشود که او در آن دین، سمت و منصبی نداشته و صرفاً یک نویسنده و گزارشگر است. نویسندگان انجیلهای اول و چهارم که به دو نفر از حواریون به نامهای متی و یوحنا منسوبند در هیچکجا از متن، خود را معرفی نکردهاند. مضافاً که متن این انجیلها نیز گزارش یک شاهد عینی نیستند. چه بسا که اناجیل دوم و سوم که به مرقس و لوقا منسوبند وقایع را بهتر از این دو انجیل نقل کردهاند. مانند وقایع خرابی اورشلیم در بابهای ۲۴ و ۲۵ انجیل متی که با حوادث روز جزا مشتبه شده و هاکس در قاموس این خطا را به حضرت عیسی(ع) نسبت داده و نوشته است:
بسیار از اوقات پیغمبران امورات آینده را بدون تمییز زمان مشاهده مینمودند چنانکه حوادث وقایع قریب العهد به یکسان به نظرشان میآمد … و از این قبیل مشتبه شدن خرابی اورشلیم به حوادث روز جزا متی ۲۴ و ۲۵. ۲
در حالی که انجیل لوقا در باب ۲۱ این وقایع را به درستی ضبط کرده است.
اگر نویسندگان اناجیل، ناظر درجۀ اول نیستند پس آنها با تکیه بر چه منبعی به نگارش انجیل خود اقدام کردهاند؟ محققان مسیحی پس از پژوهش فراوان به این نتیجه رسیدند که اناجیل اربعه مسیحی از روی انجیل مأخذ دیگری که ایشان آن را Q نامیدند استنساخ شدهاند. و ما لااقل دربارۀ انجیل چهارم همین را اثبات کردیم که نویسندۀ انجیل یوحنا (که با یوحنای حواری تشابه اسمی دارد) در انتهای انجیل خود همین واقعیت را اذعان کرده است که انجیل حواریِ محبوب مبنای نگارش انجیل او بوده است.
برنابا، حواری محبوب عیسی(ع)
با توجه به آنچه که پیشتر با استناد به رسالۀ اعمال رسولان اثبات شد که برنابا یکی از حواریون دوازدهگانۀ حضرت عیسی(ع) است، و اینکه حواری محبوب عیسی(ع) در انجیل چهارم که نامش کتمان شده نمیتواند یوحنای حواری باشد، اکنون میخواهیم نتیجه بگیریم که «حواری محبوب» در واقع همان برنابا است که علیه او توطئهای صورت گرفته و نام او از شمار حواریون حذف شده است. برنابا تنها فرد لاوی و باسواد در میان حواریون بود و برای هیچکس از حواریون چنین شأنی ادعا نشده است. حتی مطابق آنچه که در اعمال ۴/ ۱۳ آمده دو حواری برجسته یعنی پطرس و یوحنا «بیسواد و اُمّی» بودهاند. لذا نسبت دادن انجیل یوحنا به یوحنای حواری سخن گزافی است و ما در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
اما این حواری محبوب باید انجیل مهمی نوشته باشد زیرا که نویسندۀ انجیل یوحنا متن خود را به انجیل و گواهی او مستند کرده است. انجیل حواری محبوب، باید اصلیترین نسخۀ انجیل باشد، یعنی همان انجیل Q یا منبع که محققان ظاهراً به دنبال آن هستند. با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، این انجیل منبع همان انجیل برنابا است.
اما قبل از معرفی انجیل برنابا، ابتدا باید تأمل کنیم که انجیل چیست؟ انجیل کتابی است که خداوند در ابتدای بعثت حضرت عیسی(ع) محتوای آن را بر قلب مبارک او نازل فرمود. آن حضرت از آن کتاب و علم لدنّی که در سینۀ او آمد میدانست که در هر شهر باید چه سخنانی بگوید و چه کسانی را شفا دهد و حتی در منزل چه شخص اقامت کند. حضرت عیسی(ع) اندک اندک انجیل خود را بر مردم خواند و وقتی قرائت آن کتاب (در مدت سه یا چهار سال) به پایان رسید رسالت ایشان نیز تمام شد. بعد از صعود آن حضرت به آسمان، برنابا شرح معجزات و سخنان و سفرهای آن پیامبر را همچون یک شاهد عینی با جزئیات بسیار مکتوب کرد، که به انجیل برنابا شهرت یافت. برنابا در فصل ۲۲۱ از این انجیل نوشته است که حضرت عیسی(ع) وی را به نگارش این انجیل واداشته است. او غالباً از خود با عنوان «نامهنگار» تعبیر کرده است:
و عیسی به نامهنگار رو کرده فرمود: «ای برنابا! بر تو است که انجیل مرا حتماً بنویسی و آنچه را که در مدت بودن من در جهان دربارۀ من اتفاق افتاده. و نیز بنویسی آنچه را که بر سر یهودا آمد تا مؤمن فریب نخورد و هر کسی حق را تصدیق نماید.» آنگاه نامهنگار در جواب گفت: «ای معلم! به خواست خدا من خواهم نوشت، ولیکن نمیدانم آنچه را که برای یهودا اتفاق افتاده زیرا همه چیز را ندیدهام.» عیسی در جواب فرمود: «یوحنّا و پطرس که هر چیزی را به چشم خود دیدهاند اینجا هستند، پس آن دو، تو را به هر چه اتفاق افتاده خبر خواهند داد.» (انجیل برنابا ۲۲۱/ ۱ تا ۵).
ممکن است که مخالفان بگویند این سخن برنابا صرفاً یک ادعا است و برای اثبات یک سخن نمیتوان از خود گوینده شاهد آورد. پاسخ ما این است که البته ما نیز چنین قصدی نداریم. لکن باید تأمل کرد که اولاً چرا چنین سخنی توسط نویسندگان اناجیل دیگر ادعا نشده؟ بلکه آنها حتی در انجیل خود ادعا نکردهاند که یک ناظر و شاهد درجۀ اول بودهاند. و ثانیاً برنابا در اینجا به حضرت عیسی(ع) اعتراف میکند که او در برخی مواقع حضور نداشته است. لذا عیسی(ع) او را به مشاهدات پطرس و یوحنا حوالت میدهد. ثالثاً که متن انجیل برنابا به روشنی بر نگاه صادق و دقیق یک ناظر عینی و شاهد صادق که وقایع، سخنان، زمانها و مکانها را به درستی ثبت کرده دلالت دارد (چنانکه خواهیم دید). و البته حتی یکی از این اوصاف در هیچکدام از اناجیل اربعه و حتی در مجموع آنها وجود ندارد، و چنانچه وجود داشت دیگر لازم نبود که چهار انجیل قبول کنند. بلکه به همان نسخهای که شامل این اوصاف میشد بسنده میکردند.
اما مسیحیان نیز به کتاب نیاز داشتند و سخنان شفاهی و نامههای پولس برای آنها کافی نبود هرچند که آنها بعدها این نامههای معمولی را جزو متون دینی شمردند و بر رسائل حواریون در عهد جدید مقدم داشتند. لذا آنها مطابق یک الگوی از پیش تعیینشده قسمتهایی از انجیل برنابا را بازنویسی کردند و به صورت اناجیل متی، مرقس و لوقا در آوردند و انتهای آن را مطابق قرائت پولس در تصلیب عیسی رقم زدند و سعی کردند دلایلی برای لزوم تصلیب عیسی در متن خود بتراشند.
اما این اناجیل باعث نشد که مردم مطالعۀ انجیل برنابا را رها کنند خصوصاً که محتوای آنها نیز تفاوت بسیار زیادی با نسخۀ برنابا داشت. لذا مسیحیان برخی از وقایع دیگر را که ذکر نشده بود به عنوان یک متمم در قالب انجیل یوحنا درآوردند. به همین جهت است که نویسندۀ انجیل یوحنا به دروغ به مخاطب خود اطمینان میدهد که او مطالب انجیل خود را بر اساس مشاهدات و مکتوبات شاگرد محبوب عیسی(ع) نگاشته است؛ شاگردی که او نمیتواند نامش را ببرد. کذب انجیل یوحنا علاوه بر دخل و تصرف بسیار زیاد در وقایع و سخنان حضرت عیسی(ع)، در این است که نویسندۀ این انجیل انتهای آن را با تصلیب عیسی رقم زده است. ما در ادامه به برخی اقتباسهای اناجیل اربعه از انجیل برنابا خواهیم پرداخت.
اگر کسی از علت توطئه علیه برنابا بپرسد باید پاسخ گفت که نزاع اصلی به شبهۀ تصلیب عیسی(ع) بازمیگردد. برنابا و حواریون، حضرت عیسی(ع) را مصلوب نمیدانستند ولی پولس که بر مصلوب شدن عیسی ادعا میکرد با آنها مخالفت مینمود. لذا از فلسطین خارج شد و قرائت خود از عیسی(ع) را در یونان و روم، شهر به شهر ترویج میکرد.
*امیر اهوارکی
پی نوشتها
۱. Εὐαγγελίου Κατα Ματθαιον
۲. قاموس کتاب مقدس، مدخل «نبیین»، ص ۸۷۴