سر و کار داشتن با بعضی آدمها سخت است، خیلی هم سخت! مخصوصا که آن آدمها، صفت جاهلیت را با خود یدک بکشند و بخواهی آنها را از جهالت در بیاوری. آدمهای متعصبی که چشمهایشان را روی همه ی حقایق بستهاند و فقط خودشان را قبول دارند و بس. حال فرض کنید که بدانید بعد از تمام سختیهایی که برای هدایتشان کشیده اید و بعد از فدا کردن عمر و خانواده، باز هم خیلی هایشان، میشوند همانی که بودند. این همه سختی را تحمل کردن به خاطر تمام انسانهای تاریخ، و هیچ چیزی را نخواستن در برابر آن، از هیچ کس برنمی آید، جز بزرگترین شخصیت عالم امکان، حضرت محمد مصطفی (صل الله علیه و آله). درست است که در برابر تمام این سختیها و تلاشی که کردهاند، هیچ چیز نخواستهاند جز محبت خاندانشان، اما ما به عنوان مسلمان، در برابر پدر امت، وظایفی داریم که باید آنها را بشناسیم.
برخی آیات قرآن، در مورد برخورد با پیامبر (ص) دستوراتی به مسلمانان می دهد. در این مطلب طبق این دستورات، حقوقی را که پیامبر (ص) دارند و در حقیقت تکالیف ماست در برابر ایشان، بررسی میکنیم.
اطاعت مطلق
در بسیاری از آیات قرآن، اطاعت از پیامبر (ص)، در کنار اطاعت خداوند واجب تلقی شده است. «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا و رسولش را اطاعت کنید.» (۱) این اطاعت، به معنای دنباله روی است؛ یعنى راهى که رسول خدا (ص) مى رود، صراط خداست و اطاعت آن حضرت بر همه واجب است. (۲) در حقیقت این اطاعت، به طور غیر مستقیم همان اطاعت از خداوند است: «هر کس که از رسول خدا اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است.» (۳)
البته ذکر این نکته مهم است که این اطاعت یک ویژگی دارد و آن هم بی قید و شرط بودن است. اما و اگر در این اطاعت راه ندارد و کسی که حقانیت این راه برایش ثابت شده، می داند که تنها با اطاعت است که رستگار میشود: «گواهى مى دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده خداست… و پرچم حق را در میان ما به یادگار گذاشت، هر کس از آن پیشى گیرد، از دین خارج شده و آن کس که از آن عقب ماند، هلاک گردد و هر کس همراهش باشد، رستگار شود.» (۴)
پذیرش ولایت
اولین و مهمترین وظیفه ی اجتماعی هر مسلمانی، پذیرش ولایت آن حضرت (ص) است. یعنی ولایت و سرپرستی و اولویت در تمام امور، با خداوند و آن حضرت (ص) و ائمه ی اطهار (ع) است. (۵) اهمیت ولایت آن حضرت، به حدّى است که از ولایت خود مؤمنان بر خودشان برترى دارد. خداوند مى فرماید: «پیغمبر، اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنان.» (۶) یعنی هر وقت پای جان، مال، آبرو و حیثیت هر فردی در میان باشد و جان و مال و آبرو و حیثیت پیامبر (ص) هم مطرح باشد، قطعا پیامبر (ص) بر هر کسی مقدم است. خودمانیم! در عمل چقدر به این موضوع پایبندیم؟
رجوع به سنت در مخاصمات
«اگر در چیزی نزاع کردید، به حکم خدا و رسول بازگردید…» (۷) یکی از وظایف هر مسلمانی این است که در نزاع و درگیری با دیگران، طبق رفتار و گفتار و دستورات پیامبر (ص) عمل کند و آنها را سنت و شیوه ی خود قرار دهد. یعنی نگاه کنیم که پیامبر (ص) در چنین مواقعی چه میکردند و چه دستوراتی دادهاند، و همانها را در پیش گیریم. خداوند در آیه ی ۶۵ سوره ی نساء، سوگند یاد میکند که مردم ایمان واقعی پیدا نمیکنند، مگر سه شرط را دارا باشند:
الف: در هنگام اختلاف به سنّت پیامبر اکرم(ص) مراجعه کنند نه به طاغوت.
ب: از حکم پیامبر(ص) در دلِ خود احساس دلتنگى نکنند.
ج: در برابر قضاوت آن حضرت، تسلیم محض باشند.(۸)
خیانت نکردن
از دیگر دستوراتی که قرآن به مؤمنان می دهد این است که: «ای کسانی که ایمان آورده اید! به خدا و رسول خدا خیانت نکنید.» (۹) مرحوم طبرسى در ذیل این آیه مى نویسد: «خیانت خدا، یعنى ترک واجبات و خیانت رسول الله(ص) ترک سنّت و روش پیامبر اکرم(ص) و شرایع دین او مى باشد و ترکِ چیزى از دین و ضایع کردنِ آن، خیانت به خدا و رسول الله (ص) مى باشد.»(۱۰) البته طبق شأن نزولاتی که برای این آیه آوردهاند، هر چیزی که باعث توهین به پیامبر اکرم (ص) شود و دین اسلام را زیر سؤال ببرد و دشمنان آن را تقویت کند، حتی اگر یک اشاره هم باشد، خیانت محسوب میشود. (۱۱)
فرستادن صلوات
«به درستى که خدا و فرشتگان او، بر پیامبر درود مى فرستند، اى کسانى که ایمان آورده اید، بر پیامبر، صلوات بفرستید و تسلیم آن حضرت باشید.» (۱۲) دستور از این واضح تر سراغ دارید؟ این مسئله، آن قدر اهمیّت دارد که امام صادق (علیه السلام) در کلام بلندى مى فرمایند: «چون نام پیغمبر ذکر شود، بسیار بر او صلوات بفرستید؛ زیرا هر که یک صلوات بر آن حضرت بفرستد، خداوند بر آن شخص هزار صلوات مى فرستد در هزار صف از ملائکه، و هیچ خلقى نماند مگر به سبب صلوات خدا و ملائکه بر صلوات فرستنده، بر او صلوات بفرستد. پس کسى که به چنین رحمتى رغبت ننماید، جاهل و غافل است و خدا، رسول و اهل بیت(علیهم السلام) از او بیزارند.» در حدیثى دیگر از آن حضرت نقل شده است که فرمودند: «هیچ عملى در میزان اعمال، سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست و شخصى را در قیامت، اعمالش را به میزان مى گذارند، سبک مى آید، حضرت رسول(ص)صلوات بر خود را در میزان او مى گذارد، سنگین مى شود و بر اعمال بدش، غالب مى شود» (۱۳)
توسل
کاری که ما بندگان، خیلی وقتها از سر نیاز به سمتش می رویم و وقتی حاجت روا شدیم، رهایش میکنیم و وقتی هم حاجت نگرفتیم، کلی غر می زنیم! شاید این موضوع در قرآن به طور مستقیم به ما دستور داده نشده باشد، اما خطابی است به پیامبر (ص) که «اگر آنهایى که به خود ظلم کردند، به تو رجوع کردند، براى آنها استغفار کن و از خدا آمرزش بخواه که خداوند را توبه پذیر و مهربان خواهى یافت.» (۱۴) دلتان می آید که این را وظیفه ی خودتان ندانید؟!
زیارت
اگر به مدینه برویم و بر سر قبر آن حضرت (ص) حاضر شویم، به ما سلام میکنند و برایمان از خدا آمرزش می خواهند (۱۵) و اگر از دور زیاتنامه ای بخوانیم و به ایشان سلام کنیم، ما را میبینند و مشمول عنایات آن حضرت (ص) میشویم. (۱۶) چقدر خوب است که با انجام دادن وظایفمان، اینقدر شامل رحمت میشویم. بی جهت نیست که ایشان را «پیامبر رحمت» می نامند.
رعایت ادب
هیچ مسلمانی نباید کاری کند یا به کاری راضی شود یا در برابر کاری سکوت کند که باعث کوچک شدن شخصیت حقیقی و حقوقی پیامبر (ص) میشود. یعنی چه به شخص پیامبر (ص) و چه به جایگاه رسالت ایشان نباید بی حرمتی کرد. در هنگام نام بردن، باید ایشان را با لقب و کنیه خطاب کرد و هرگز نباید نام ایشان را به حالتی که افراد دیگر را نام میبریم خطاب کنیم. در هنگام زیارت، باید ادب حضور داشته باشیم، یعنی به آرامی راه برویم، بلند سخن نگوییم، شوخی و مزاح نکنیم و خلاصه هر کاری که دون شخصیت ایشان است را انجام ندهیم.
طبق آیه ۲ و ۴ سوره ی حجرات، بی ادبی به پیامبر (ص) مبطل اعمال نیک است و نشانه ی بی خردی فرد.
محبت پیامبر (ص) و اهل بیت ایشان (ع)
شاید بتوان این مورد را از مهمترین وظایف مسلمانان در برابر ایشان تلقی کرد، چهارمین پرسش از پرسشهای بعد از مرگ که نشانه ی اهمیت بالای آن است. اهمیت این موضوع را از زبان خود پیامبر (ص) بخوانیم: «ایمان بنده اى کامل نمى شود، مگر اینکه من پیش او محبوب تر از خودِ او باشم و عترت من نزد او محبوب تر از خویشان خودش باشد.» (۱۷)
پی نوشت:
۱. سوره نساء، آیه ۵۹.
۲. طباطبایى، محمدحسین، المیزان، ترجمه: سید محمدباقر موسوى همدانى، ج ۵، ۴۰ جلدى (قم: دارالعلم، چ حکمت، ص ۳۱۷).
۳. سوره نساء، آیه ۸۰.
۴. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه ۱۰۰، ص ۱۸۷.
۵. سوره مائده، آیه ۵۵.
۶. سوره احزاب، آیه ۶.
۷. سوره نساء، آیه ۵۹.
۸. رازى، فخرالدین، تفسیر کبیر، ج ۱۰؛ تهران: دارالکتب، چاپ دوم، ص ۱۶۴.
۹. سوره انفال، آیه ۲۷.
۱۰. طبرسى، مجمع البیان، ج ۴-۳؛ بیروت: دار احیاء التراث، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ق، ص ۶۶۳.
۱۱. مجمع البیان، پیشین؛ تفسیر نور، پیشین، ص ۳۰۵ و ۳۰۶؛ بحار الانوار، ج ۱۷ ص۱۳؛ به نقل از جوادى آملى، صهباى حج، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۴ ش، ص ۵۰۱.
۱۲. سوره احزاب، آیه ۵۶.
۱۳. اصول کافى، پیشین، ح ۱۵؛ به نقل از علامه مجلسى، پیشین، ص ۱۴۰.
۱۴. سوره نساء، آیه ۶۴.
۱۵. سوره انعام، آیه ۵۴. دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، ۱۳۷۹، ص ۱۴۷.
۱۶. سوره توبه، آیه ۱۰۵.
۱۷. بحار الانوار، ج ۱۷، ص۱۳؛ به نقل از جوادى آملى، صهباى حج، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۴ ش، ص ۵۰۱.
منبع احادیث و تفاسیر:
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=45209
http://www.taqrib.info/persian/index.php?option=com_content&view=article&id=432:1389-05-16-05-31-42x8x
پژواک