قرآن کریم، مزد رسالت پیامبر را دوستی اهل بیت دانسته و از مسلمانان خواسته که به شکرانه ایمان تنها اهل بیت را دوست بدارند. خداوند به پیامبرش فرمان میدهد که بگو׃ «هیچ پاداشی ازشما برای رسالتم نمی خواهم، جز دوستی نزدیکانم».
به راستی، این دوستی چه سودی دارد که پیامبر اکرم(ص) آن را مزد نبوّتش میداند؟ قرآن، خود در آیهای دیگر به این پرسش پاسخ میدهد و سود دوستی اهل بیت پیامبر(ص) را متوجّه خود مسلمانان میداند.خداوند به پیامبرش دستور میدهد که بگو׃ «هر اجر و پاداشی از شما خواستهام، برای خود شماست، اجر من تنها بر خداست».
اهل بیت پیامبر(ص)، صراط مستقیم هدایت و پایههای سعادت مسلمانان به شمار میروند. در عظمت آنان همین بس که خدای تعالی در قرآنش از ایشان یاد کرده و بر آنان سلام میفرستد. برای آگاهی بیشتر با این موضوع، به یک مناظره تاریخی مینگریم׃
روزی امام رضا(ع) در مجلس مأمون بود و گروهی از دانشمندان عراق و خراسان نیز حضور داشتند. مأمون رو به دانشمندان مجلس کرد و از آنان پرسید׃
مراد خداوند از برگزیدگان در آیه «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا؛ سپس این را به بندگان خود که آنان را برگزیده بودیم، به میراث دادیم.»، کیانند؟
دانشمندان حاضر گفتند׃ مقصود خدای تعالی، همه امّت اسلام است.
آنگاه مأمون، این پرسش را از امام رضا(ع) پرسید. حضرت فرمود׃
من، گفته اینان را نمیگویم. منظور خداوند در این آیه، (عترت پاک) است و سپس آن را توضیح داد.
آنگاه در آن مجلس درباره اهل بیت پیامبر(ص) سخن به میان آمد و امام با بیان آیاتی از قرآن، در این باره به گونهای گسترده بحث کرد.
حضرت ضمن سخنان خود، آیه «إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِی …» را تلاوت کرد و در توضیح آن فرمود׃
گروهی خدمت پیامبر شرفیاب شدند و عرض کردند׃ یا رسول الله! سلام بر شما را دانستیم، صلوات بر شما چگونه است؟
فرمود׃ «بگویید اللّهمّ صلّ علی محمّد و اله کما صلّیت علی ابراهیم و علی آل ابراهیم، انّک حمید مجید.»
آنگاه امام رضا(ع) از حاضران پرسید׃
«آیا میان شما و مردم در چگونگی این صلوات اختلافی هست؟ گفتند׃ نه. مأمون نیز گفت׃ این صلوات از چیزهایی است که هیچ اختلافی در آن نیست و اجماع امّت بر آن است.
سپس مأمون از امام رضا(ع) پرسید: آیا در قرآن راجع به «پیامبر»، چیزی روشنتر از آنچه فرمودید، وجود دارد؟
امام فرمود׃ «آری، به من بگویید خداوند از کلمه «یس» که در قرآن شریف آورده، چه کسی را قصد نموده است؟»
دانشمندان گفتند׃ مقصود از این آیه، حضرت محمّد است و هیچ کس در آن شکّی ندارد.
امام فرمود׃ «خداوند در این آیه به محمّد و خاندانش، فضیلتی بخشیده که هیچ کس به ژرفای آن فضیلت دست نمییابد؛ مگر کسی که بیاندیشد.»
سپس در تفسیر آیه فرمود׃
«خدای تعالی بر کسی سلام نکرده؛ مگر بر پیامبران و فرمود׃ سلام بر نوح، سلام بر ابراهیم، سلام بر موسی و هارون و نفرموده׃ سلام بر خاندان نوح، سلام بر خاندان ابراهیم، سلام بر خاندان موسی و هارون، ولی فرموده است׃ «سلام علی آل یس»، یعنی سلام بر خاندان محمّد.»
بدین ترتیب، امام رضا(ع) با استدلال به این آیه، نشان داد که
اهل بیت پیامبر(ص)، از چه مقام والایی در پیشگاه خداوند برخوردارند.
اهل بیت پیامبر کیانند
بر اساس آیه ۲۳ سوره شورا، مسلمانان وظیفه یافتند تا اهل بیت پیامبر را دوست بدارند. از اینرو، برای شناختن این خاندان، به جستوجو پرداختند.
سعید بن جبیر از ابن عبّاس روایت کرده׃
هنگامیکه آیه «قل لا اسئلکم….» فرود آمد، اصحاب پرسیدند׃ یا رسول الله! اینها، کیانند که خداوند ما را به دوستی آنان فرمان داده است؟
فرمود׃
«علی و فاطمه و فرزندان آن دو.»
احمد بن حنبل نیز در کتاب «فضائل الصحابه»، از سعید بن جبیر، از عامره روایت کرده است׃ هنگامیکه آیه «قل لا اسئلکم…» فرود آمد، مردم گفتند׃ یا رسول الله! نزدیکان تو که دوستی و محبّت آنان بر ما واجب است، کیانند؟
رسول خدا سه بار فرمود׃ «علی و فاطمه و دو پسر آنها.»
جابر بن عبدالله انصاری نیز گفته است׃ روزی مردی عرب به حضور پیامبر رسید و گفت׃ ای محمّد! اسلام را بر من عرضه کن.
فرمود׃ «شهادت بده که معبودی جز خدای یگانه نیست و محمّد، بنده و رسول اوست.»
مرد عرب گفت׃ آیا پاداشی در ازای آن از من میخواهی؟
فرمود׃ «نه، مگر دوستی نزدیکانم.»
عرب پرسید׃ نزدیکان تو، یا نزدیکان من؟
فرمود׃ «بستگان من.»
عرب گفت׃ دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم. لعنت خدا بر کسی که تو و نزدیکانت را دوست ندارد!
پیامبرفرمود׃ آمین!
فایده دوستی اهل بیت
قرآن کریم، مزد رسالت پیامبر را دوستی اهل بیت دانسته و از مسلمانان خواسته که به شکرانه ایمان تنها اهل بیت را دوست بدارند. خداوند به پیامبرش فرمان میدهد که بگو׃ «هیچ پاداشی ازشما برای رسالتم نمی خواهم، جز دوستی نزدیکانم».
به راستی، این دوستی چه سودی دارد که پیامبر اکرم(ص) آن را مزد نبوّتش میداند؟ قرآن، خود در آیهای دیگر به این پرسش پاسخ میدهد و سود دوستی اهل بیت پیامبر(ص) را متوجّه خود مسلمانان میداند.خداوند به پیامبرش دستور میدهد که بگو׃ «هر اجر و پاداشی از شما خواستهام، برای خود شماست، اجر من تنها بر خداست».
بنابراین، چون دوستی اهل بیت راهی به سوی خداست، ارزشمند است و نباید به آن، تنها از دیدگاه احساسی و عاطفی نگریست. این دوستی، سرچشمه اعمال صالح و راه صحیح هدایت است. پیامبر گرامیبا معرفی اسوههای آرمانی و سفارش به دوستی و نمونهبرداری از آنان، راهکار عملی هدایت مردمان را بنیان نهاده است.برای نمونه، به این حدیث بنگرید׃
در روایتی است که׃
رسول اکرم(ص) در بیماری نزدیک به رحلت خود فرمود׃
«ای مردم! نزدیک است که به زودی به دیدار خدا بشتابم و گفتاری دارم که راه عذر همه شما بسته میشود׃ آگاه باشید که من کتاب خدا و اهل بیت خود را در میان شما به امانت مینهم.»
سپس دست امیرالمؤمنین را گرفت و برافراشت و فرمود׃ «این علی با قرآن و قرآن با علی است، از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد گردند. پس از آنان بپرسید آنچه را که در آنها باقی گذاردهام».
شرایط محبّت به اهل بیت پیامبر(ص)
۱. نخستین شرط محبّت، شناخت و آگاهی است. آدمی نمیتواند چیزی یا کسی را که نمیشناسد، دوست بدارد؛
۲. شرط دوم وجود رابطه روحی میان محبّ و محبوب است که ناشی از همانندی آنها با یکدیگر است.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید׃ «جان آدمیان همانند سربازان هم قطارند و چون همدیگر را بشناسند، به یکدیگر الفت مییابند و چون نشناسند، جدا میمانند».
دوستی پیامبر و اهل بیت با این دو شرط پذیرفته است. روایات بسیاری از پیامبر(ص) درباره مقام امام علی(ع) و اهل بیت(ع) رسیده است. این روایات، بر شناخت و آگاهی انسان میافزاید و باعث فزونی محبّت به آنان میشود.
از سویی دیگر، دوست داشتن اهل بیت کافی نیست. از این رو، باید یک همانندی میان آنان و دوستدارانشان وجود داشته باشد. این همانندی، سبب دوستی است، هر چند آدمی خود از این همگونی آگاه نباشد. بنابراین، وقتی انسان شیفته کسی میشود، میکوشد تا همانند او شود و ویژگیهای محبوب را در خود پدید آورد.
آنان که سر تا پا به گناه آلودهاند و از دوستی خدا و رسول و امیرمؤمنان سخن میگویند، از منطق اسلام بسیار دورند. خدای رحمان در قرآن، محبّت را پیروی از پیامبرش معرفی کرده و میفرماید׃
«بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشاید».
نیز، امام صادق(ع) به یارانش فرمود׃ «کسی که گناه میکند، خدا را دوست ندارد». سپس این شعر معروف را خواند׃ «خدا را نافرمانی میکنی و میگویی من خدا را دوست دارم ؟ به جان خودت سوگند! این کاری شگفت است. اگر محبّت تو صادقانه بود، از فرمانش اطاعت میکردی؛ زیرا کسی که دیگری را دوست دارد، از او پیروی میکند».
تعریف محبّت
محبّت، میل درونی آدمی است به چیزی که آن را نیکو میپندارد و بر دو گونه است׃
۱. یکی «محبّت غریزی»،که مشترک بین انسان و دیگر جانداران است و به عقل و اندیشه نیاز ندارد؛
۲. دوم «محبّت اختیاری» که ویژه انسان است و بر پایه عقل و فکر و اندیشه استوار است.
محبّت
اسلام، آیین محبّت و رحمت است. پیامبر اکرم(ص)، جلوه رحمت الهی است. خدای سبحان در قرآن به مسلمانان دستور داده که به خویشان پیامبر(ص) محبّت بورزند و آنان را دوست بدارند. اکنون باید ببینیم محبّت یعنی چه و خویشان پیامبر(ص) چه کسانیاند و فایده این دوستی چیست؟
پرسش از محبّت اهل بیت در قیامت
دوستی اهل بیت پیامبر(ص)، دستور خداوند کریم است. این دستور آنقدر مهم است که مسلمانان در روز قیامت، درباره آن بازخواست میشوند. در این باره، به روایتی از پیامبر اکرم(ص) مینگریم׃
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارش از امیرمؤمنان از پیامبر(ص) روایت کرده که فرمود׃ «نخستین چیزی که در قیامت از بنده پرسیده میشود، دوستی ما اهل بیت است».
حنّان بن سدیر گوید׃ خدمت امام صادق بودیم که غذا آوردند.خوردم؛ امّا تا آن زمان، غذایی آنچنان دلپذیر نخورده بودم.
امام پرسید׃ «سدیر غذای ما چگونه بود؟»
عرض کردم׃ پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا! چنین غذایی تاکنون نخورده بودم و خیال نمیکنم پس از این هم نصیبم گردد. در این موقع، اشک در چشمانم حلقه زد و شروع به گریه کردم.
امام(ع) فرمود׃ «چرا گریه میکنی؟»
عرض کردم׃ یاد آیهای از قرآن افتادم. پرسید׃ «کدام آیه؟»
گفتم׃ آیه «ثمّ لتسئلن یومئذ عن نعیم؛ سپس در آن روز از نعمتها پرسش میشود.»
ترسیدم که خداوند از همین غذا، از من بازخواست کند.
امام چنان خندید که دندانهایش آشکار شد. آنگاه فرمود׃
«سدیر! هرگز از غذای خوب و لباس نرم و بوی خوش از شما باز خواست نخواهند کرد. اینها برای ما آفریده شده است و ما مأموریم با استفاده از این نعمتها، فرمانبر خدا باشیم.»
عرض کردم׃ پدر و مادرم فدایت! پس نعیم چیست؟
فرمود׃ «خداوند روز قیامت از محبّت امیرمؤمنان و خاندانش بازخواست خواهد کرد که چگونه سپاس نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم، به جا آوردید.»
روزی امام صادق(ع) به ابوحنیفه فرمود׃ «به من خبر رسیده که تو «نعیم» را در این آیه به معنای غذای گوارا و آب خنک در تابستان تفسیر کردهای؟»
ابوحنیفه گفت׃ آری، درست است.
امام فرمود׃ «اگر کسی تو را دعوت کند و غذای گوارا و آب خنک به تو بخوراند و سپس برای آن منّت نهد، تو دربارهاش چه خواهی گفت؟»
ابوحنیفه پاسخ داد׃ او را بخیل معرفی میکنم.
حضرت فرمود׃ «آیا خدا را نیز بخیل میدانی؟» ابوحنیفه عاجز ماند و گفت׃ پس معنای «نعیم» چیست؟
امام صادق(ع) فرمود׃ «نعیم، محبّت و دوستی ما خاندان است.»
ابراهیم بن کاتب نیز گوید׃
روزی خدمت امام رضا(ع) بودیم که یکی از فقیهان گفت׃ مقصود از «نعیم» در آیه شریفه «لتسئلن یومئذ عن النعیم»، آب سرد است.
امام رضا(ع) فرمود׃
«آیه را اینگونه تفسیر میکنید؟ و هر کس به گونهای آن را معنا میکند. برخی میگویند׃ آب سرد است، برخی میگویند׃ منظور از آن خواب است. گروهی نیز میگویند׃ غذای خوش طعم و لذیذ است. پدرم از پدرش امام صادق(ع) نقل فرمود که׃
وقتی تفسیر شما درباره معنای «نعیم» به آن حضرت رسید، خشمگین شد و فرمود׃
خدا هرگز از بندهاش درباره چیزهایی که به آنان بخشیده، پرسش نخواهد کرد و برای چنین چیزی منّت نمیگذارد. این کار از مخلوق هم ناشایست است که مثلاً برای آنکه به کسی غذایی داده یا آب سردی نوشانده، منّت بگذارد. چگونه میتوان به خدای عزّوجلّ چیزی را نسبت داد که حتّی برای مردم شایسته نیست؛ ولی مقصود از نعیم، دوستی و ولایت ما خاندان است که خداوند پس از توحید و نبوّت، از آن پرسش خواهد کرد؛ زیرا اگر بنده به لوازم ولایت و محبّت وفا کرد، به نعیم جاودانه بهشت، دست مییابد.»
خداوند دوست دارد در مکانهایی او را یاد کنند
ابوهاشم جعفری، یکی از یاران برجسته امام هادی(ع) میگوید: روزی امام(ع) بیمار شدند و از من و محمّد بن حمزه از دیگر یاران حضرت خواستند که نزد ایشان برویم. محمّد بن حمزه پیش از من نزد امام(ع) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(ع)، به من گفت: حضرت میخواهند کسی را به کربلا بفرستیم تا در حرم امام حسین(ع) برای شفای ایشان دعا کند. به محمّد بن حمزه گفتم: چرا به امام(ع) جواب مثبت ندادی؟ من خود به کربلا میروم و برای شفای حضرت دعا میکنم. پس از آن وقتی به خانهامام هادی(ع) رفتم و خدمت ایشان رسیـدم، در پـاسـخ به خواسته حضرت گفتم: فدایتان شوم! خودم به کربلا میروم و در آنجا برای شمـا دعـا مـیکنـم. پـس از آن از محضـر امـام هـادی(ع) مرخص شدم. در راه، علیّ بن بـلال یکی از یاران امام(ع) را دیدم و دستور امام را به اطّلاع او رساندم. علیّ بن بلال با تعجّب پرسید: امام هادی(ع) به کربلا چه کار دارند؟ ایشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ایشان کمتر از کربلا نیست و …
دیگر بار نزد امام(ع) رفتم و سخن علیّ بن بلال را خدمت ایشان عرض کردم. امام در پـاسـخ سـخـن او فـرمودند: «به علی بن بلال میگفتی که رسول خدا ص) با آنکه عظمتشان از کعبه و حجرالأسود برتر بود، به دور کـعـبــه طـواف مـیکـردنـد و حـجـرالأسـود را میبوسیدند. با آنکه حرمت مؤمن از کعبه برتر است، خداوند دستور داده است که مؤمنان دور کعبه طواف کنند. پس مکانهایی وجود دارد که خداوند دوست دارد در آنها او را یاد کنند و از او چیزی بخواهند. من هم دوست دارم که در این گونه مکانها [که نمونهای از آن کربلاست] برایم دعا شود.»
سپس امام(ع) خطاب به من فرمودند:
«ای ابوهاشم! چرا این مطالب را به علیّ بن بلال نگفتی؟» من در پاسخ عرض کردم: «فدایتان شوم! اگر من نیز به این خوبی این نکات را میدانستم، به طور حتم آنها را به او میگفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمیکردم».
تسلیم بودن در برابر ولایت اهل بیت(ع)، شرط پذیرش دعا از سوی خداوند است
اگر چه هرگونه توجّهی به پروردگار عالم تأثیری انکارناپذیر دارد؛ ولی این نکته را نیز باید در نظر گرفت که برای وارد شدن به هر جا و کسب توفیق کامل در هر کار، باید از راه آن وارد شد. قرآن مجید در این زمینه میفرماید: «وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَی وَاْءْتُـوا الْبُیُـوتَ مِـنْ اْبـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».۲
بهترین راه در زمینه دعا و توسّل، راههایی است که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) خود به ما نشان دادهاند و آن، پذیرفتن ولایت آنها و تلاش و کوشش خالصانه در این راه است. محمّـد بن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(ع)، در حدیثی نقل میکند:
از امام(ع) پرسیدم: کسی را میشناسیم که در عبادت، خضوع و خشوع بسیار دارد؛ ولی امامت شما را نپذیرفته است؛ آیا عبادتها و کـوششهای دینی او به حالش سودی دارد؟ امام(ع) در پاسخ فرمودند: «ای ابامحمّد! مثال ما اهل بیت، مثال آن خاندانی است که در بنی اسرائیل بودند که هر گاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نیاز میکردند، دعایشان به اجابت میرسید؛ ولی یکی از آنها چهل شب عبادت و راز و نیاز کرد و دعایش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عیسی(ع) رفت و گلایه کرد و از آن بزرگوار خواست که برای او دعا کنند. حضرت عیسی(ع) وضو گرفتند و نمازی خواندند و برای آن شخص دعا کردند. پس از آن، خداوند به پیامبرش وحی فرمود: «بنده من از غیر آن دری که باید نزدم آید، آمد و دلش به نبوّت شما ثبات و قرار نداشت و به همین دلیل دعایش مستجاب نگردید.»
این حدیث شریف نشان میدهد که اعتقاد کامل و یقین استوار به پروردگار عالم، پیامبر گرامی(ص) و ائمه اطهار(ع)، شرط لازم برای استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولایت اهـل بـیـت(ع)، استجابت دعا با مانع روبهرو خواهد شد.
انگشتی که برای اهل بیت(ع) قلم میزند باید شفا بخش باشد
نقل است زمانی فرزند محدّث کبیر، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبّاس قمی، صاحب کتابهای متعدّد علمی و کتاب مشهور «مفاتیح الجنان»، دچار عارضه بسیار سختی میشود و آقایان پزشکان از معالجه او نومید میشوند. خبر به حاج شیخ عبّاس قمی میرسد؛ ایشان در همان حال، انگشت خود را در استکان چای میزنند و میگویند: این را به فرزندم بدهید، بخورد. اطرافیان همین کار را انـجـام میدهند و بیماری فرزند ایشان رو به بهبود میرود. از مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی میپرسند: بر آن چای چه دعایی خواندید، که این همه اثر داشت؟ ایشان در پاسخ میگویند: اگر انگشتی که یک عمر در مسیر اهـل بـیـت(ع) قلم زده اسـت؛ چنین اثری نمیداشت، باید آن را قطع میکردم.
پینوشتها:
۱. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۲۷۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۵۰، ص۲۲۴.
۲. سوره بقره (۲)، آیه ۱۸۹.