بررسی اسامی و نامهای رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)
یکبار، یکی از دوستانم به من گفت، چرا کنیه ی امام رضا (علیه السلام)، «اباالحسن» است، در حالی که تنها پسرشان، امام جواد (ع)، نامشان محمد بود، نه حسن. هر چند در تاریخ عرب، کنیه، با امّ و اب + نام فرزند ارشد ساخته میشد امّا در طول تاریخ، غیر از امامان معصوم (علیهم السلام)، کسانی بودهاند که کنیه شان، ربطی به فرزندانشان نداشت. مثلاً ابولهب، عموی ستمگر پیامبر (ص)، به علت زیبایی و سرخی گونه هایش به این نام، خوانده میشد. (۱)
کنیه ی رسول خدا (ص)، «ابوالقاسم» بود و فقط به خاطر این نبود که فرزندی به نام قاسم داشتند. حسن بن فضال، از یاران امام رضا (ع)، از ایشان پرسیدند: «چرا کینه پیغمبر «أبو القاسم» است؟» امام فرمودند: «زیرا پسرى به نام «قاسم» داشت و از این جهت به او کنیه ابو القاسم دادند.»
گفتم: «اى فرزند پیامبر آیا مرا شایسته مى دانید تا بیش از این برایم توضیح فرمائید؟»
فرمودند: «بلى. مگر نمىدانى که پیامبر خدا (ص) فرمود: من و على هر دو پدر این امّت هستیم؟» گفتم: آرى مى دانم. فرمودند: «آیا پیغمبر خدا پدر همه ی امّت، و على (ع) هم یکى از افراد امّت ایشان نبوده که پس از او جانشین وى است؟» عرض کردم: بلى بودهاند؛ فرمودند: «على (ع) قسیم بهشت و جهنّم است! بنابراین پیامبر (ص) را بدین جهت ابو القاسم گویند که ایشان پدر قسیم دوزخ و بهشت است.» (۲)
گذشته از کنیه ی رسول خدا (ص)، ایشان نامهای متعددی داشتند که در حدیث مفصلی به نقل از ایشان، بیان کردهاند.
نامهای رسول خدا (ص) از نظر خدا
رسول گرامی اسلام (ص)، در حدیثی مفصل به جابر بن عبدالله انصاری، چنین فرمودند: «من شبیه ترین مردم به آدم هستم و ابراهیم شبیه ترین مردم از نظر خلقت و اخلاق به من است و خداوند از بالاى عرش خود مرا با ده نام نامیده است…» (۳)
در اینجا رسول خدا (ص)، این نامها را برمیشمرند که عبارت است از:
۱. محمد: «… [خداوند] نام مرا از نام خود مشتق ساخته و مرا محمّد نامیده و او خود محمود است و مرا در بهترین نسل از امتم مبعوث کرده…» و «…مرا در قرآن محمّد نامیده و من در قیامت در داورى محمود هستم و کسى جز من شفاعت نمىکند.»
۲. احید: «در تورات مرا احید نامیده که از توحید است و با توحید، بدن هاى امّت مرا بر آتش حرام کرده…»
۳. احمد: «…و در انجیل مرا «احمد» نامیده است، پس من در میان اهل آسمان محمود هستم و امّت مرا حامدین (ستایشگران) قرار داده…»
۴. ماح: «و مرا در زبور «ماح» نامیده که به وسیله من خداوند بتها را از زمین محو کرده…»
۵. حاشر: «و در قیامت مرا «حاشر» نامیده که مردم بر قدم من محشور مىشوند…» یعنی در محشر، مردم پس از رسول خدا (ص) محشور میشوند. (۴)
۶. موقف: «و نیز مرا موقف نامیده که مردم را در برابر خدا برای حساب، نگه می دارم» ۷. عاقب: «و مرا عاقب نامیده که در پس همه پیامبران آمدهام و پس از من پیامبرى نخواهد بود و مرا پیامبر رحمت و پیامبر توبه و پیامبر محبت قرار داده…»
۸. مقفی: «و نیز مقفّى نامیده است که پس از همه پیامبران آمدهام…» ایشان در ادامه فرمودند: «و من قیّم و کامل و جامع هستم و خداوند بر من منّت نهاده و گفته است: یا محمّد! خداوند بر تو درود مىفرستد و من هر پیامبرى را به سوى امتش با زبان آنان فرستادم و تو را به هر سرخ و سیاهى از خلق خود فرستادهام و تو را با رعب [در دل دشمنان] پیروز کردهام که کسى را با آن پیروز نکردهام و غنیمت [جنگى] را براى تو حلال کردهام و به کسى پیش از تو حلال نکرده بودم و به تو و امّت تو گنجى از گنجهاى عرشم را دادهام که همان فاتحه الکتاب و آیات پایانى سوره بقره است و براى تو و امّت تو همه ی زمین را سجده گاه و خاک آن را پاک کننده قرار دادهام. تو را با یاد خودم هم ردیف قرار داده ام، تا کسى از امّت تو مرا یاد نکند، مگر اینکه تو را هم همراه با من یاد کند، خوشا به حال تو و امّت تو اى محمد!» (۵)
پیامبر بشارت و بیم دهنده
گروهی از یهودیان خدمت حضرت رسول (ص) آمدند و سؤال کردند که: به چه سبب تو را محمد و احمد و ابوالقاسم و بشیر و نذیر و داعی نامیدهاند؟
فرمودند: مرا «محمد» نامیدند زیرا که در زمین مورد ستایش قرار گرفتم؛ و «احمد» نامیدند برای آن که مرا در اسمان ستایش میکنند؛ و «ابوالقاسم» نامیدند برای آن که حق تعالی در قیامت، بهشت و جهنم را به سبب من قسمت می نماید، پس هر که کافر شده است و ایمان به من نیاورده است از گذشتگان و آیندگان به جهنم می فرستد و هر که ایمان آورد؛ به من و اقرار نماید به پیغمبری من، او را داخل بهشت میگرداند؛ و مرا «داعی» خوانده است برای آن که مردم را دعوت میکنم به دین پروردگار خود؛ و مرا «نذیر» خوانده است برای آن که می ترسانم به آتش هر که را نافرمانی من کند؛ و «بشیر» نامیده است برای آن که بشارت می دهم مطیعان خود را به بهشت.» (۶)
نام رسول خدا (ص) نزد اهل کتاب
بعضی از علما از قرآن مجید چهارصد نام برای آن حضرت بیرون آوردهاند. مشهور است که نام آن حضرت در تورات «مودمود» است و در انجیل «فارقلیط» یا «بارقلیطا» و در زبور «فارقلیط.» (۷)
مرحوم علّامه شعرانىّ در کتاب اثبات نبوّت، ص ۲۴۱ مى گوید: «حضرت مسیح (ع) بشارت به آمدن «فارقلیط» داد و این لغت یونانى است و در اصل «پِرِکلیتوس» است، که چون وارد زبان عربی گشت، تبدیل به «فارقلیط» شد و پرکلیتوس کسى است که نام او بر سر زبانها است و همه او را ستایش میکنند و معنى «أحمد» همین است. و نزد این بنده، کتاب لغت یونانى به انگلیسى هست، آن را به آشنایان زبان انگلیسى نشان دادم، گفتند:
«پرکلیتوس» را به همین معنى ترجمه کردهاند، حتّى معنى تفضیلى که در «احمد» است (یعنى ستوده تر) و در محمّد نیست از کلمه «پرکلیتوس» یونانى نیز فهمیده مىشود… به عقیده ما ترجمه أوّل صحیح است، و در قرآن فرموده است: «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ» (۸) (و [در انجیل] به رسولی بشارت دادم که بعد از من می آید و نامش احمد است.)» (۹)
پی نوشت:
۱. قاموس قرآن، ج۱، ص: ۲۶۴؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵؛ تولید موسسه نور.
۲. شیخ صدوق، معانی الأخبار / ترجمه محمدى، ج۱، ص: ۱۲۰؛ با استفاده از همان نرم افزار.
۳. الخصال / ترجمه جعفرى، ج۲، ص: ۱۴۱؛ با استفاده از همان.
۴. با استفاده از کاشفی، حسین، مقاله ی «اسامی حضرت رسالت»، مجله ی
گنجینه، شماره ۵۸؛ به نقل از پایگاه حوزه به آدرس http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4693/4730/37897?ParentID=78192
۵. الخصال، همان.
۶. علل الشرایع، ص ۱۲۷; امالی، شیخ صدوق، ص ۱۵۸ و ۱۵۹ ; معانی الاخبار، ص ۵۱؛ به نقل از مجلسی، محمد باقر، «نامهای پیامبر اکرم»، مجله ی فرهنگ کوثر، شماره ۴۹؛ به نقل از سایت پایگاه حوزه، به آدرس http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4180/4774/39249?ParentID=78192
۷. مناقب ابن شهر آشوب ۱/۱۹۵ با (اندکی تفاوت)؛ به نقل از همان مقاله.
۸. سوره صفّ آیه ۶
۹. الإحتجاج / ترجمه جعفرى؛ ج۲؛ ص۴۳۵؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث، همان.