حسین بن روح نوبختی (ره)، سومین نایب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) بود. او در طی جلسه ای که با برخی از شیعیان داشت، از زبان امام عصر (عج)، حدیثی را نقل میکند که درباره ی حکمت شهادت اولیاء خداست. این سوال، ممکن است سوال بسیاری از ما باشد:
حسین بن روح نوبختی (ره)، سومین نایب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) بود. او در طی جلسه ای که با برخی از شیعیان داشت، از زبان امام عصر (عج)، حدیثی را نقل میکند که درباره ی حکمت شهادت اولیاء خداست. این سوال، ممکن است سوال بسیاری از ما باشد:
محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانى میگوید: من خدمت شیخ ابو القاسم حسین بن روح (قدس) بودم. مردى رو به او کرد و گفت: «من میخواهم از شما چیزى بپرسم.» فرمود: «هر چه می خواهى بپرس.»
آن مرد گفت: «به من بگو، آیا حسین بن على (ع) ولى خدا بود؟»
گفت: آرى. پرسید: «بگو بدانم قاتلش دشمن خدا بود؟» گفت: آرى. آن مرد دوباره پرسید: «رواست که خداى بلندمرتبه و بزرگ دشمن خود را بر دوست خود مسلط سازد؟»
نایب سوم امام عصر (عج)، در پاسخ به سوال این مرد، به نقل از امام عصر (عج) پاسخی دادند که ما مضمون آن را برای شما نقل میکنیم:
خداوند بلند مرتبه، برای آنکه سخنان خود را با مردم رو در رو بگوید، رسولانی از جنس مردم بر آنها فرستاد. پیامبران و انبیائی که مانند مردم غذا می خوردند و در بازار راه می رفتند. امّا مردم، با این وجود، گفتند که چون از جنس بشر هستید، به شما ایمان نمی آوریم مگر آنکه معجزه ای فراتر از قدرت و توانایی بشر از شما ببینیم.
خداوند، معجزه را در اختیار اولیای خود قرار داد. حضرت نوح (ع) را پس از آنکه سالها قومش را دعوت کرد، به کمک طوفان عظیمییاری رساند و حضرت ابراهیم (ع) را با سرد و سلامت کردن آتشی که درونش گرفتار آمده بود. معجزه ی حضرت صالح (ع) بیرون آوردن شتری از سنگ خارا بود و معجزه ی حضرت موسی (ع)، شکافتن دریا.
حضرت عیسی (ع)، به اذن خداوند، مردگان را زنده میکرد و برای رسول آخرینش (صلی الله علیه و آله)، ماه را به دو نیم کرد.
خداوند با تمام توانایی ها و قدرتهایی که به رسولانش بخشید، آنها را در محنت و مصیبت مبتلا ساخت و این عمل خداوند، دو حکمت داشت:
۱. نخست آنکه، اگر مردم تنها از رسولان خود قدرت و شکوه و جلال می دیدند، آنها را جایگزین خداوند کرده و می پرستیدند.
۲. دوم آنکه، اگر بندگان محبوب خداوند، همیشه در امن و خوشی زندگی میکردند، این تصور پیش می آمد که چون دارای قدرت و عظمت هستند، بندگان خوبی برای خداوند شدهاند و اگر مصیبت و محنت به جانشان می افتاد، دست از خدا بر می دارند. امّا با وارد شدن مصایب بر پیامبران و اولیا، مردم فهمیدند که صبر و بندگی آنان تا چهاندازه والا و بی قرین است.
مردم رسولان خود را در مواقع نعمت، شکرگزار می دیدند و در مواقع سختی، صبور. بنابراین در همه ی حالات، این رسولان، معلم و راهنمایی بی نظیر برای مردم به شمار می رفتند و کسی که هدایت میشد، به وسیله ی آنان هدایت میگشت و کسی که راهی غیر از راه آنان می رفت، در هر حال، حجت بر او تمام شده بود.” (۱)
وقتی به سیر تاریخ پس از قیام امام حسین (ع) با تفکر و تأمل نگاهی می اندازیم، تحولات تاریخ و زنده شدن دلهای به خواب رفته، به ما نشان می دهد که امام حسین (ع)، مصداق حقیقی حدیثی هستند که خواندیم. چرا که با رنجی که به جان خریدند، راه را برای هدایت انسانها هموار و آسان کردند. ایشان به مردم نشان دادند که در اوج مصیبت نیز می توان بنده ی خدا بود. ایشان با رنج تحمل دشمنان بسیار، خود را در مسیر ابتلای خداوند قرار دادند تا مردمان پس از ایشان، مسیر بندگی و هدایت را بفهمند.
بی جهت نیست که پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «حسین مصباح هدایت و کشتى نجات است…» (۲)
پی نوشت:
۱. کمال الدین، ترجمه کمرهاى، ج۲، صص ۱۸۵- ۱۸۷؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث ۳/۵؛ تولید موسسه نور
۲. زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، ترجمه إعلام الورى؛ متن؛ ص۵۲۱؛ با استفاده از همان نرم افزار
منبع: مستور